عدم تشخیص درست نوع فرسودگی و مداخله مناسب، اکتفا به رویکردهای نیازمبنا یا دارایی مبنا به تنهایی، بسنده کردن به نگاه‌های کلان، نبود تعادل میان واکنش‌های مدیریتی و افزایش سرمایه اجتماعی مردمی، بلاتکلیفی ایدئولوژیک مسئولان در مواجهه با ساکنان حاشیه‌شهر و خلأ راهبرد اجتماعی رسانه‌ای و سیاست یکسان برای مواجهه رسانه و حاشیه شهر، از علل حل نشدن معضل حاشیه‌نشینی مشهد با وجود برنامه‌ها، قوانین و ساختارهای متعدد است.

جای خالی راهبرد اجتماعی در مواجهه با حاشیه شهر

سعید اکبریان، شهردار سابق تربت حیدریه در کارگاه مشهدشناسی مؤسسه فرهنگی قدس درباره شناخت مسائل حاشیه شهر و رویکردهای مختلف نسبت به آن گفت: پیش از هر صحبت یا اقدامی درباره حاشیه شهر ابتدا باید مشخص کنیم نگاه ما به آن، به عنوان تهدید است یا فرصت و رویکرد ما کالبدی است یا اجتماعی؟ همچنین تعریفی که از حاشیه شهر داریم، جغرافیایی است یا منزلتی و مقیاس و گستره مسائل آن را ملی می‌بینیم یا محلی؟ از سوی دیگر، نقش ذی‌نفعان در آن نظارتی است یا دخالتی و کارکرد رسانه‌ها نسبت به حاشیه شهر، مردم مبناست یا حاکمیت مبنا؟

اهمیت تشخیص درست نوع بافت فرسوده پیش از هرگونه اقدام

وی با اشاره به تقسیم‌بندی‌های مختلف بافت فرسوده به گونه‌های تاریخی، قدیمی، روستایی، غیررسمی و میانی، تصریح کرد: بافت فرسوده به محدوده‌ای از شهر اطلاق می‌شود که به دلیل فرسودگی کالبدی و عملکردی و نیز عدم برخورداری از خدمات و زیرساخت‌های مناسب شهری، آسیب‌پذیر شده و ارزش محیطی و اقتصادی نازلی دارد. مهم این است پیش از هرگونه اقدام درخصوص بافت فرسوده، ابتدا تشخیص درستی از نوع فرسودگی داشته باشیم است و برای همه بافت‌های فرسوده نسخه واحد نپیچیم؛ در غیر این صورت ممکن است برای اصلاح فرسودگی کالبدی، عملکرد و برای اصلاح فرسودگی عملکردی، کالبد را از بین برد.

این کارشناس امور شهری بهسازی، نوسازی و بازسازی را ازجمله رویکردها درخصوص بافت‌های فرسوده برشمرد و افزود: رویکرد بهسازی، صرفاً به فرسودگی عملکردی بافت توجه دارد نه کالبد، رویکرد نوسازی بیشتر بر کالبد متمرکز است و رویکرد بازسازی با حفظ بافت، آن را احیا می‌کند.

 حاشیه شهر؛ فقر شهری و اسکان غیررسمی

اکبریان خاطرنشان کرد: حاشیه شهر به لحاظ جغرافیایی، همان بافت فرسوده غیررسمی است که فاقد هسته شهری یا روستایی بوده و در مرزهای بین محدوده و حریم شهر (که متولی مشخصی نداشته اما سود اقتصادی بالایی دارد) شکل می‌گیرد، ازاین‌رو معمولاً بدون طرح تفصیلی است و ساکنان آن با وجود استفاده از مزایای شهرنشینی، هزینه‌های آن را پرداخت نمی‌کنند، اما در نگاه منزلتی، حاشیه‌نشینی فقط لبه‌های مرز شهر نیست بلکه هر جا فقر شهری و اسکان غیررسمی باشد، حاشیه‌نشینی محسوب می‌شود.

وی ضمن تأکید بر ضرورت حل چالش‌های گفتمانی و نیز تحقق طرح آمایش سرزمین خاطرنشان کرد: درباره حاشیه شهر تا دلتان بخواهد برنامه، قانون و ساختار داریم اما با وجود این، هر روز مسئله بدتر می‌شود؛ یکی از دلایل این مهم، رویکرد و نوع نگاه ما به حاشیه شهر است؛ گاهی نگاه ما به حاشیه شهر آن‌قدر کلان است که یادمان می‌رود با چند حرکت ساده و مناسب مثل راه‌اندازی یک زنجیره شغلی در محله با محوریت یکی از بزرگان آن، می‌توان مسئله را حل کرد.

بیشتر رسانه‌ها نیز علاقه دارند به نگاه کلان بپردازند چون ضریب دارد، ازاین‌رو معمولاً از ردیف ملی و ساختار ملی حاشیه شهر صحبت می‌کنند. اما آیا شده رسانه‌ها یا فعالان اجتماعی بر حل دو مسئله در یک محله، تمرکز کرده و وزیر را پای کار بیاورند؟ یا اینکه نمایندگان مجلس هر شهر، پنج مسئله مهم آن را شناسایی کنند و هر یک مسئول پیگیری یک مسئله شهر تا سطح رئیس‌جمهور، وزرا، متخصصان، نخبگان اجتماعی و.... شوند و به مردم گزارش دهند؟ شاید شهرداری‌ها به عنوان مدیریت شهری، نقش میاندار خوبی در حل مسائل حاشیه‌نشینی داشته باشند اما تجربه ثابت کرده است که حل‌کننده خوبی نیستند.

ضرورت توجه به پیامدهای فرهنگی اقدامات کالبدی

وی ضمن تشریح روند تبدیل ردیف بودجه حاشیه شهر مشهد به ردیف ملی زیارت در سال ۸۷ به خاطر حب و بغض‌های شخصی و بهانه‌های واهی، تأکید کرد: یکی از انحرافاتی که در سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری‌های اجرایی وجود دارد، اکتفا به رویکرد نیازمبنا یا دارایی مبنا به تنهایی است در حالی که هر دو همزمان باید با هم پیش برده شوند و در کنار رسیدگی به رفاه و ارتقای منزلت اجتماعی مردم، از ظرفیت‌ها و استعدادهای محلی نیز بهره‌گیری شود، چراکه بسیاری از اقدامات و مداخلات کالبدی، برون‌دادها و تبعات فرهنگی دارد که اغلب مورد غفلت قرار می‌گیرد.

این کارشناس شهری با تأکید بر اینکه کار فرهنگی، فقط برگزاری جشن و همایش نیست، به تجارب موفق رویکرد دارایی مبنا در شهرهای مختلف مانند فخرآباد شیراز، بریانک تهران و رباط علیا

تربت حیدریه اشاره و تصریح کرد: در تربت حیدریه، سه جوان با فروش تلفن‌های همراه و پول توجیبی‌های خود، مدرسه‌ای متروکه را به پایگاه فرهنگی، مذهبی و ورزشی محله تبدیل کرده و به حدی موفق بوده‌اند که سایر نهادها مانند نهضت سوادآموزی نیز در آنجا مستقر شده‌اند و معاون وزیر در بازدید از آنجا پیشنهاد داد پایلوت بازآفرینی کشور شود. جوانانی که این‌گونه کارآزموده شده‌اند هر یک می‌توانند هسته مولد توسعه در سایر محله‌ها باشند.

بدون حضور و نقش‌آفرینی مردم کاری از پیش نمی‌بریم

اکبریان یادآور شد: مسائل حاشیه شهر، فقط با تأسیس دفاتر تسهیل‌گری حل نمی‌شود تا وقتی این دفاتر سراغ مردم نروند و از ظرفیت بچه‌های مسجدی، جوانان متخصص و بانوان بانفوذ محله استفاده نکنند، هیچ کاری از پیش نخواهند برد. تا زمانی که بین واکنش‌های مدیریتی و افزایش سرمایه اجتماعی مردمی تعادل ایجاد نشود، نتیجه‌ای جز اعتراض یا انفعال اجتماعی شاهد نخواهیم بود. تا وقتی مدام برای حاشیه شهر تیتر بزنیم و برای دولت مسئولیت ایجاد کنیم بدون اینکه به ایجاد تعهد توسط مردم توجه داشته باشیم، نتیجه از دو حالت خارج نیست؛ اگر مردم بُرش و توانایی کار و راهنما داشته باشند، معترض می‌شوند و یا اگر صدایشان به جایی نرسد، دچار سرخوردگی اجتماعی و منفعل می‌شوند.

 سیاست یکسان برای مواجهه رسانه و حاشیه شهر نداریم

این کارشناس شهری در بخش پایانی سخنان خود، درباره نحوه مدیریت رسانه به نفع حاشیه شهر گفت: اصولاً در دنیای رسانه، عملکرد مدیران نباید بدون پیوست رسانه‌ای باشد؛ هرچند راهبرد اجتماعی و رسانه‌ای و سیاست یکسان برای مواجهه با مسائل حاشیه شهر نداریم. بنابراین رسانه‌ها بیش از موضوعات دیگر در زمینه حاشیه شهر باید توجه کنند که آیا خبرهایشان موجب تشویق عمومی می‌شود یا تشویش و تحریک عمومی؟

وی تأکید کرد: اصلاحات ساختاری و زیرساختی تا زمانی که به گفتمان و مطالبه اجتماعی تبدیل نشوند به گونه‌ای که همه جریان‌های اجتماعی در آن همصدا باشند و مدعی در درجه اول، خودش مسئول و پاسخگو باشد، محقق نخواهند شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.