۲۱ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۸
کد خبر: 793558

به احتمال زیاد اگر شهید آوینی نبود تا تئوری و عمل را در عرصه هنر باهم پیوند بزند و شمه‌ای از هنر انقلابی را متجلی کند، امروز فرسنگ‌ها از این نقطه‌ای که در آن قرار داریم عقب‌تر بودیم، هر چند وضعیت هنر انقلاب در این نقطه نیز مطلوب و ایده‌آل انقلاب اسلامی نیست، اما پیشرفت نسبی هنر انقلاب تا همین جا به ویژه به لحاظ تئوریک تا حدود زیادی مرهون و مدیون سیدمرتضی آوینی است.
انقلاب اسلامی خیلی زود و پیش از آنکه حتی به درستی بتواند آوینی را درک کند، او را از دست داد. بسیاری از نهادها و افراد از میان مسئولان در زمان حیاتش با او مشکل داشتند و جالب است که حتی برخی او را لیبرال و غرب‌گرا می‌خواندند، آن هم کسی را که یکی از بزرگ‌ترین منتقدان و دشمنان رویکردهای لیبرالی در زمان خودش بود.
آوینی به معنای واقعی یک انقلابی بود و او را نمی‌شد در قالب هیچ گروه سیاسی دسته‌بندی کرد، چه بسا همین حالا هم برخی سیاسیون صرفاً تحت تأثیر جو و فضا فکر می‌کنند در کنار آوینی قرار می‌گیرند و اگر او در قید حیات بود با تمام قوا مقابل او می‌ایستادند. آوینی صرفاً خود را در قالب تنگ و کلی برخی شعارهای رسمی انقلاب اسلامی محدود نکرده بود و در ساحتی عظیم از فهم انقلاب اسلامی سیر می‌کرد که هر کسی را به آن راه نبود. آوینی در آن زمان که سینمای دولتی به دست مدیران عرفان‌زده و سطحی افتاده بود و نوعی سینمای ضدمخاطب ترویج می‌شد و قهرمان از سینمای ایران اخراج شده بود، کوشید سینمای امریکا را با آثار فیلمسازان بزرگی، چون جان فورد و آلفرد هیچکاک مورد مداقه قرار دهد و عناصر عامه‌پسند و اخلاق‌گرا از دل آن را گوشزد نماید. در سینمای مستند، آوینی با روایت فتح دست به ابتکار زد و طرحی نو درانداخت.
به طور قطع اگر مباحث تئوریک آوینی با آنچه به عنوان مستندهای روایت فتح تولید کرد، پیوند نخورده بود با تشکیک جدی مواجه می‌شد، اما از آنجا که او مرد میدان عرصه هنر بود، خود و گروهش فضای دفاع مقدس را از نزدیک لمس کردند. اگر آوینی در خانه می‌نشست و از دور درباره رزمندگان و فضای جبهه و جنگ تئوری می‌بافت، هیچ‌کس حرف‌های او را جدی نمی‌گرفت. ابراهیم حاتمی‌کیا جایی تعریف می‌کند که خسته و کوفته ساعت‌ها پشت فرمان بوده و از جبهه به تهران آمده و شب به دفتر کارش رسیده و وقتی در راهرو با آوینی مواجه شده، سید به او گلایه کرده که چرا اینقدر زود به تهران برگشته است، شاید اگر مدیران نفتی که تعداد آن‌ها در جمهوری اسلامی کم هم نیست، بودند، دست در جیب کرده و یک سکه هم جایزه می‌دادند، اما آوینی از آنجا که مرد عمل بوده و خود را وقف انقلاب اسلامی کرده بود، ثانیه‌ها و دقایق حضور در جبهه و در کنار رزمندگان و بسیجی‌های خمینی را بس غنیمت می‌دانسته و لابد، چون مهدی باکری می‌دانسته که گرد همایی چنین باشکوه و حماسی را شاید نتوان در آینده با همین مقیاس و دامنه در انقلاب اسلامی شاهد بود. آوینی دم را غنیمت دانست و جنس شهادت او نیز به همین معنی اشاره دارد. جذبه جبهه او را حتی پنج سال پس از جنگ به آن سمت و سو می‌کشد و قرار است سرنوشت خونینش در همان سرزمینی رقم بخورد که او سال‌ها نفس به نفس آن داده بود و از آن برای بقا استشمام می‌کرد.
آری هنر انقلاب اسلامی بیش از آنکه بخواهد تکنیک را از آن خود کند و فرم را به چنگ آورد، نیاز به مردانی دارد که ساحت‌های معنوی و حسی انقلاب و مردانش را درک کرده باشند و تکنیک را در خدمت معنا درآورند نه آنکه مقهور و محسور عادات و مظاهر آن شوند. به راستی که هنر انقلاب اسلامی را باطنی است که شهید آوینی به آن راه پیدا کرد و راهی که او باز کرد، همچنان برای منادیان آن باز است.

منبع: روزنامه جوان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.