۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۶
کد خبر: 928929

این یک مطلب درباره خوب یا بد بودن دستاوردهای علمی و مثلاً اینترنت، فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها نیست، درباره استفاده و یا سوءاستفاده بشر از یافته‌های علمی‌اش حرف می‌زند.

بیدارشو که بخوابی!
درباره اینکه گاهی و حتی اغلب، قابلیت‌ها، توانمندی و امکاناتی که پیشرفت‌های فناورانه برای ارتقای کیفیت و اعتلای سبک زندگی در اختیارمان می‌گذارند به مرور به چیزی علیه زندگی، انسان و انسانیت تبدیل می‌شوند. 

تو کنسِل شدی
 فناوری و دستاوردهایی که دائم در حال نوشدن و شکل عوض کردن هستند از جمله مقولاتی نیستند که بشود کاربردهای ارزنده و فایده‌هایشان را برای زندگی بشر کتمان کرد. اما یک واقعیت را هم نمی‌شود نادیده گرفت، اینکه پیشرفت‌های علمی، فناوری و... در کنار خیلی از چیزهایی که به انسان و زندگی‌اش می‌دهند، به مرور، خیلی از داشته‌های ما را هم می‌گیرند. ما به لطف علم و فناوری تقریباً با همان سرعتی که روز به روز داریم به داشته‌ها و قابلیت‌هایمان اضافه می‌کنیم، برخی توانایی‌ها، زیبایی‌ها و قابلیت‌های زندگی را هم از دست می‌دهیم. حتی برخی شواهد امروزی نشان می‌دهد ما با دستاورها و داشته‌های علمی جدید (مثلاً فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی) می‌افتیم به جان داشته‌ها و قابلیت فرهنگی و اجتماعی‌مان!
در چند سال گذشته به‌خصوص همین یکی دوسال اخیر احتمالاً اصطلاح «کنسل کالچر» را زیاد دیده و شنیده‌اید. ساده‌ترش همان طرد کردن و یا به قول قدیمی‌ترها بایکوت کردن فرد یا افرادی در شبکه‌های اجتماعی است. جریان «کنسل کالچر» این گونه شروع می‌شود که مثلاً یک فرد حقیقی یا حقوقی مشهور، یک چهره، شخصیت سیاسی و اجتماعی و... کاری می‌کند یا چیزی می‌گوید که توهین‌آمیز یا خلاف اصول اخلاقی، هنجارهای اجتماعی یا حرفه‌ای محسوب می‌شود. بعد کاربران شبکه‌های اجتماعی شروع به اعتراض می‌کنند، خواهان برخورد با او، عذرخواهی و جبران مافات توسط وی می‌شوند و کار را تا رسیدن به هدف و گاهی هم تا پایان دادن به محبوبیت یا فعالیت‌های آن فرد مشهور جلو می‌برند. ‌نزدیک‌ترین و ساده‌ترین نمونه‌اش ماجرای فوتبالیست وطنی که همین چند روز پیش از پاداش‌هایی که گرفته و خودرو ۱۰۰ میلیاردی‌اش حرف زد و در نهایت با هجوم کاربران غریبه و آشنا مجبور به عذرخواهی شد تا به اصطلاح به ماجرا فیصله دهد.
تا اینجای کار و تا وقتی که این روش طرد کردن به مدد فضای مجازی موجب نزدیک شدن به عدالت اجتماعی شده، افراد و مسئولان را وادار می‌کند مسئولیت پیامدهای رفتار و گفتارشان را بپذیرند. به محکم‌تر شدن بنیان‌های اخلاقی جامعه کمک می‌کند. مشارکت عمومی مردم در امور سیاسی و اجتماعی را بالا می‌برد و شاخک‌های جامعه را نسبت به مواردی مثل فساد اقتصادی حساس می‌کند. همه چیز خوب و«کنسل کالچر» هم ابزاری مناسب تلقی می‌شود.

سکه دو رو دارد
اما این یک روی سکه است. روی دیگر کاربرد منفی این ابزاراست. خودتان را در نظر بگیرید؛ از آخرین باری که یک پست، استوری و مطلبی داغ درباره فرد یا افرادی، احساسات شما را جریحه‌دار کرده، به آن واکنش احساسی و هیجانی نشان داده‌اید، پیش از مطالعه  و بررسی کافی درباره ماجرا و یا پشت پرده‌هایش توییتی منتشر کرده‌اید، کاربر یا کاربرانی را آنفالو کرده‌اید، پست و کامنتی گذاشته‌اید و تا با خاک یکسان شدن آبرو و حیثیت آن فرد، پای ثابت شبکه‌های اجتماعی بوده‌اید؛ چند ماه، چند هفته یا حتی چند روز می‌گذرد؟ حرف منتقدان این پدیده همین است که امروز به مدد قابلیت‌های فناوری و شبکه‌های اجتماعی همه افراد جامعه، اعم از کوچک و بزرگ‌، باسواد و کم‌سواد، مطلع و ناآگاه، متخصص و غیرمتخصص و... صاحب تریبون و ابزار رسانه‌ای شده و توده احساسی، هیجانی، خشمگین و کم‌اطلاعی را تشکیل داده‌اند که می‌توانند باگناه و بی‌گناه را از زندگی و حیات اجتماعی ساقط کنند. آبروی خانواده و همه وابستگانشان را هم به باد بدهند. آیا این خطرناک نیست؟ 
فقط کنسل کالچر نیست که خیلی‌ها معتقدند دارد به ابزار دیکتاتوری گروهی با ظاهری شیک و مدرن تبدیل می‌شود. جریان«وُک» هم هست. جریان یا فرهنگی که به معنای «بیداری» است و با هدف بیدار کردن افراد جامعه و حساس کردن آن‌ها نسبت به ظلم، بی‌عدالتی و تبعیض شکل گرفته است. این یکی سابقه طولانی‌تر از کنسل کالچر دارد و جنبشی عمیق‌تر و غیراحساسی به نظر می‌رسد. منتقدان اما معتقدند در سال‌های اخیر و به لطف قدرت شبکه‌های اجتماعی، طرفداران وُک‌ هم کم‌کم به جمعیتی که احساس می‌کنند همه چیزدان و فقط خودشان برحق هستند تبدیل شده و به شکل جمعیت‌هایی درآمده‌اند که با نفوذ در همه جا خودشان جلودار نوع جدیدی از تبعیض نژادی و عقیدتی محسوب می‌شوند. به قول فیلسوف و منتقد فرهنگی «اسلاوی ژیژک»، وُک شما را بیدار می‌کند تا به خوابیدن ادامه دهید!          

خبرنگار: مجید تربت‌زاده
منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.