میم.ظرافتی/ همین خود ما، دستمان را بگیری، پایمان میرود سمت یکی از شبکههای اجتماعی، پایمان را بگیری، سرمان میرود سمت آن یکی شبکه اجتماعی دیگر، چشممان را ببندیم، گوشمان میرود سراغ فضای مجازی و برعکس. این شبکه به شبکه شدن اعضای ما البته با مال بقیه فرق میکند. ما برای تهیه مطالب همین یک فقره ستون، دنبال سوژه میگردیم. یعنی وقتی میبینیم توی سوژههای اطرافمان، هیچکدام اعم از جاندار و بیجان قابل نوشتن نیستند، خب مجبوریم جای دیگر دنبال سوژه باشیم. این اطرافمان که میگوییم، منظور کوچه، خیابان و محل کار است.
نه اینکه فکر کنید چون در عالم طنز، دست زیاد است، ما صبح تا از خواب پا میشویم، میبینیم ای دل غافل، دیگران سوژهها را برده و نوشتهاند و چیزی برای ما نمانده. اتفاقاً برعکس! ما هر صبح که از خواب پا میشویم، از همان بدو خروج از خانه و حتی قبلش، تا وقتی میرسیم به تحریریه، سوژه جلویمان صف کشیده است. منتها همه سوژهها مورد دارند. جوری مورد دارند که ما الان و فیالمثل برای همین گلدان کنار دستمان توی تحریریه، نمیتوانیم و نمیشود که بنویسیم چون یحتمل این گلدان برای خودش گلدان است و حق و حقوقی دارد، آبرو دارد، آینده و فردایی دارد، مسئول گلدانهای کل تحریریه است لابد. شما باشید این گلدان را برای نوشتن انتخاب میکنید؟ خب اینجوری است که ما سرمان را بگیری، پایمان با استفاده از فیلترشکن و پروکسی قانونی و مجاز میرود توی مثلاً اینستاگرام و چشممان میافتد به این تبلیغ رمالی و فالگیری: «فال آینده کلی، شامل تمامی اتفاقات آینده شما در تمامی موضوعات زندگی مانند ازدواج، شغل، مالی، عشق، خیانت، به هم رسیدن یا نرسیدن و هر اتفاقی که در آینده دور و نزدیک برای شما خواهد افتاد!».
نظر شما