قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: جریان وابسته به انگلیس، دلیل اختلاف بین علما در مجلس شورای ملی بود.

علما «مجلس» را از تعالیم اسلام و قرآن استخراج کردند

دوازده آذر، سالروز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با نظر امام خمینی پیش‌نویس قانون اساسی نوشته و با تاکید امام، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ برگزار شد. این مجلس در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ فعالیت خود را آغاز کرد و پس از سه ماه کار مداوم، تدوین قانون اساسی جمهوری ایران را به انجام رساند. این قانون سپس در یک همه پرسی در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ به تأیید مردم ایران رسید.

این نخستین تجربه مردم ایران برای ایجاد ساختار قانونی و نظام حقوقی نبود. پیش از آن و با انگیزه‌ای که از نهضت تنباکو ایجاد شده بود، ملت در انقلاب مشروطیت در پی تأسیس عدالت خانه و مجلس بود و همه اینها به عنوان تجربه‌ای تاریخی پیش روی ملت و نخبگان برای گام‌های بعدی قرار گرفت.

نخستین مجلس شورای ملی، اواخر دوره قاجار تشکیل شد. مظفرالدین‌شاه در فرمان نخست مشروطه در چهاردهم جمادی‌الثانی ۱۳۲۴ مطابق با سیزدهم مرداد ۱۲۸۵ شمسی دستور تشکیل مجلسی تحت عنوان شورای ملی را صادر کرد. مجلس شورای ملی تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، در ۲۴ دوره تشکیل شد. نخستین جلسه با حضور مظفرالدین‌شاه قاجار در کاخ گلستان گشایش یافت و پس از آن بهارستان به محل تشکیل جلسه مجلس شورای ملی اختصاص یافت. در مجلس اول، تعداد نمایندگان هر استان، متناسب با جمعیت آن استان بود و در تهران، از شاهزادگان قاجاریه چهار نفر، علما چهار نفر، تجار ده نفر، ملاکان و کشاورزان ده نفر و از میان اصناف نیز از هر صنفی یک نفر انتخاب می‌شد تا در مجموع به ۳۲ نفر می‌رسید.برای بررسی نقش علما در ایجاد و تشکیل مجلس شورای ملی با قاسم تبریزی محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر گفت‌وگو کرده‌ایم:

 چرا مجلس شورای ملی تأسیس شد؟

در دوران قاجار، حکومت استبدادی و در اراده شاه بود و این شاه قاجار بود که جامعه را رصد می‌کرد به همین شکلی که در استان‌ها و ولایت‌ها حکام، شاهزاده‌ها و درباریان بدون توجه به نیاز مردم حرکت می‌کردند. حتی اگر علما نیز دخالت می‌کردند شاید در مواردی کوتاه می‌آمدند اما در کل چنین نبود و ظلم، ستم و هرج و مرج به خصوص بعد از قتل ناصرالدین شاه رواج بیشتری پیدا کرد به همین دلیل مردم به دنبال عدالت‌خانه بودند تا بتوانند در آنجا احقاق حق کرده و حق خود را احیا کنند.

با حرکت‌هایی که حاکم تهران نسبت به تجار و مردم انجام داده بود، تحصنی در قم صورت گرفت که در آن مردم خواهان عدالت خانه شدند این موضوع در زمان مظفرالدین شاه اتفاق افتاد. ایستادگی و مقاومت‌هایی هم که از طرف درباریان و متقابلاً از سوی علما شکل گرفت ضرورت شکل‌گیری عدالت خانه بیشتر احساس شد از این رو باید عدالت خانه‌ای تعریف می‌شد تا مردم، بزرگان و علما بتوانند در آنجا جمع شده و به مشورت بپردازند. از این رو به تدریج محلی با عنوان مجلس شورای ملی شکل گرفت.

 مجلس شورای ملی و قانون تشکیل آن به کدام کشور شبیه بود؟

برخی بر این باورند که مشروطه و مجلس شورای ملی برگرفته از کشور انگلستان است، اما انگلستان خودش استعمارگر و اجنبی بود و ما به عنوان مسلمان نمی‌توانستیم از آن تقلید کنیم بعضی نیز امپراتوری عثمانی را عنوان می‌کنند که قبل از ما مشروطه داشته و چون مبانی عثمانی‌ها به ما نزدیک بود به این جهت این مساله را مطرح کردند. اما آنچه مربوط به مشروطه در ایران است اینکه اولاً علما عدالت خانه را از اسلام و قرآن استخراج کردند و دیگر مجلس شورای ملی با توجه به احادیثی که ما در زمینه شور و مشورت داریم استخراج شده است.

در نهایت مراجع نجف بخصوص مراجع ثلاث آیات آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی این مهم را مطرح کردند و همچنین میرزا محمدحسین غروی نایینی که رساله‌ای در این باره با عنوان «تنبیه الأمة و تنزیه الملة» نوشت و آیت الله آخوند خراسانی و میرزا عبدالله بر آن مقدمه‌ای افزودند، اما در طرف مقابل نیز یک جریان فراماسونری وجود داشت که افرادی نظیر فروغی و حسن تقی زاده که وابسته به سیاست انگلستان بودند، سعی کردند دیگران نیز مانند آنها باشند.

از همین جا اختلاف ایجاد شد؟

بله.از همین جا بین جریان مرموز وابسته به انگلستان و علما اختلاف به وجود آمد. اما جامعه به دلیل اسلامی بودن، طالب مجلس و قوانینی بود که بر اساس اسلام و قرآن باشد. درگیری‌های مجلس اول نیز در همین راستا به وجود آمد و جریان فراماسونری با جو سازی و اتهام زنی و جریان سازی توانست مسیر را منحرف کند.

در همین ایام بود که شیخ فضل الله نوری و آیت الله سیدمحمدکاظم یزدی مشروطه مشروعه را مطرح کردند به این معنا که قوانین باید بر اساس قوانین اسلامی باشد.

علما در تشکیل مجلس شورای ملی چه نقشی داشتند؟

اساس این حرکت از طرف علما شروع شد جامعه ما یک جامعه اسلامی و مذهبی بود از این رو حرکت مردم برای رسیدن به اهداف عمدتاً باید از سوی علما صورت می‌پذیرفت برای همین در اصفهان، تبریز، مازندران، گیلان و دیگر مناطق مملکت رهبری با علما بود. تنها آن زمانی که فراماسونری انگلستان دخالت کرد این اختلاف و فاصله ایجاد شد. حتی به دلیل خیانت تقی زاده که عامل انگلستان بود و شهادت آیت الله بهبهانی را موجب شد، او را به دلیل فساد سیاسی از مجلس اخراج کردند.

از آن زمان تا کنون هر حرکتی که مشروعیت مذهبی داشته مورد حمایت مردم بوده است و حرکت‌هایی که مشروعیت نداشته جامعه خودش را کنار کشیده است. محمدحسن رجبی ۹ جلد کتاب تحت عنوان مکتوبات و بیانات علمای شیعه تدوین کرده که در آن مجموعه بیانیه‌ها تا مشروطه را بیان کردند البته بعداً نیز ۵ جلد با عنوان گزیده ادبیات مقاومت شیعه از قبل مشروطه تا انقلاب اسلامی نوشته شد که پژوهشگران می‌توانند به آن مراجعه کنند. لذا با توجه به این مدارک دیده می‌شود که علما همیشه در صف اول رهبری، راهبری و راهبردی بودند.

 اینکه می‌گویند علما در مشروطه با هم اختلاف پیدا کردند، درست نیست؟

درست نیست، علما اختلاف پیدا نکردند. حتی شیخ فضل الله نوری می‌گوید اختلاف ما با آیت الله آخوند محمدکاظم خراسانی و مراجع ثلاث نیست، اختلاف ما با جریان سوسیالیست‌ها و فرنگی مآبی و امثال اینها است از این رو اختلاف داشتن در بین علما به معنای اختلاف بنیادین نیست چون همه آنان بر اساس اسلام حرف خودشان را می‌زدند اما جریان فراماسونری با توجه به اینکه روزنامه‌ها را در اختیار داشت توانست با جو سازی و ایجاد شایعه و به تعبیر امروز به ترور شخصیت اقدام کند.

چرا مجلس شورای ملی در گام‌های اول خود شکست خورد؟

در همان مجلس اول بخش عمده‌ای از گردانندگان همین فراماسونرها بودند. وقتی امثال حسن تقی زاده‌ها عنوان کردند که ما می‌خواهیم قوانین غربی را اعمال کنیم و اینجا حوزه و مسجد نیست که می‌خواهید به اسلام عمل کنید، آیت الله بهبهانی مقابل این قضیه ایستاد و همان جا تقی زاده او را به ترور تهدید کرد. دو هفته بعد نیز آیت الله بهبهانی توسط باند تقی زاده و دموکرات‌ها ترور شد. از این رو توانستند با کار تشکیلاتی مسیر را منحرف و با شایعه سازی و بد نام کردن افراد در جامعه اختلاف بیندازند.

اما در انقلاب اسلامی، امام خمینی و رهبر انقلاب اسلامی، نخست با توجه به تجربه مشروطه، دوم بیداری، هشیاری و رشد سیاسی و معنوی جامعه و سوم شناخت عوامل استعمار توانستند این فرصت را به دشمن ندهند که مجلس را به انحراف ببرند.

 راهی برای مصونیت از انحراف در مسیر تاریخی سراغ دارید؟

تاریخ معلم انسان‌ها و ابزار بیداری نسل‌های متوالی و چراغ راه آینده است. اگر جامعه حافظه تاریخی داشته باشد و از تاریخ عبرت بگیرد و تجربه بیاموزد، به خطا نمی‌رود. اما اگر غفلت کند و به گذشته بی توجه باشد، کارش به انحراف و انحطاط می‌انجامد.

کلام آخر اینکه به سه نکته باید توجه داشته باشیم یک جامعه باید اهل مطالعه باشد. زیرا در جامعه بدون مطالعه شایعه، دروغ و جنگ روانی موفق خواهد شد. دوم جامعه‌ای که تاریخش را نداند خطاها را تکرار می‌کند بنابراین تاریخ معلم انسان‌ها است و میراث گنجینه نسل‌های گذشته است. سوم اینکه کسانی که می‌نویسند و می‌گویند، ابتدا باید آنان را بشناسیم تا بدانیم از چه موضع، دیدگاه و جایگاهی حرف می‌زند. هر مقدار رشد علمی، سیاسی و دینی داشته باشیم، دشمن به همان مقدار شکست پذیر است.

منبع: خبرگزاری مهر

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.