کودکی «محمدحسین» در ۲ تا ۶ سالگی فقط به تلاش بی‌وقفه و تمرین‌های سخت برای حفظ آیات قرآن و تثبیت محفوظاتش خلاصه نشد. به قول خودش زندگی و بچگی و بازی هم بود اما مهم‌تر اینکه وقتی به شهرت رسید..

از کاخ سلطنتی عربستان تا کاخ نیاوران

اوایل و اواسط دهه ۷۰ هنوز خبری از شبکه‌های اجتماعی نبود وگرنه خیلی زودتر از ۹بهمن سال۱۳۷۵ که به طور رسمی اعلام شد «سیدمحمدحسین طباطبایی» با پنج سال سن موفق به حفظ کل قرآن کریم شده و عنوان جوان‌ترین حافظ قرآن در جهان را بدست آورده، خبرش همه جا می‌پیچید. البته از یکی دو سال پیش، گوشه وکنار، خبرهایی درباره کودک ۳ یا ۴ ساله و نابغه قمی به گوش رسیده بود که دارد قرآن را حفظ می‌کند.

برایمان شعر بخوان
کودکی «محمدحسین» در ۲ تا ۶ سالگی فقط به تلاش بی‌وقفه و تمرین‌های سخت برای حفظ آیات قرآن و تثبیت محفوظاتش خلاصه نشد. به قول خودش زندگی و بچگی و بازی هم بود اما مهم‌تر اینکه وقتی به شهرت رسید و خیلی از مردم جهان او را به عنوان نابغه قرآنی شناختند، نمی‌دانستند و شاید امروز هم کمتر بدانند که کودک نابغه علاوه بر قرآن بسیاری از احادیث «اصول کافی»، اشعار گلستان سعدی، محتشم کاشانی و... را هم حفظ کرده بود، در ۴ سالگی خواندن و نوشتن می‌دانست و حتی به زبان عربی و معنی کلمات هم تسلط داشت! 
یعنی سفر به چند کشور دنیا، حاضر شدن برابر بسیاری از شخصیت‌های معروف و پاسخ به پرسش‌های قرآنی آن‌ها حاصل فقط حفظ کردن قرآن یا برنامه‌های نمایشی و کارگردانی شده پرسش و پاسخ نبود. اگر احتمالاً فیلم‌های حضور او در کاخ ولیعهد عربستان در ۶ سالگی یا حضورش در انگلستان را دیده‌اید، برایتان تکراری است و نکته تازه‌ای جز تأیید قدرت حفظ و حاضر جوابی ندارد، این خاطره را به نقل از خودش بخوانید: «دو سال بعد از سفر به عربستان و برنامه‌هایی که در کاخ ولیعهد آن زمانشان داشتیم، در تهران میهمان سفیر کشورمان در عربستان بودیم... ایشان گفت یکی از فرزندان امیر عبدالله (امیر ترکی) به تهران آمده... گویا وصف ماجرای حضور شما در عربستان را شنیده حالا می‌گوید اگر می‌شود از نزدیک این کودک را ببینیم... رفتیم کاخ نیاوران... ایشان با تکبر لم داده بود روی مبل... من را معرفی کردند و گفتند حافظ قرآن ایشان است و از هر جای قرآن می‌خواهید می‌توانید از ایشان بپرسید.
با همان تکبر خاص گفت نه من سؤال قرآنی ندارم... دوست دارم برایم شعر بخواند! اطرافیان دوباره گفتند ولی ایشان فقط حافظ قرآن است. او اصرار کرد که نه... شعر بخواند، حالا به لطف خداوند؛ چون زبان عربی را کار می‌کردیم، بسیاری از شعرهای عربی را که در مدح اهل‌بیت علیهم‌السلام بود و بعضی از اشعاری که خود اهل‌بیت علیهم‌السلام سرودند، این‌ها را حفظ کرده بودیم... خدا لطف کرد یک شعر خیلی مناسب را انتخاب کردم... خیلی شمرده شمرده از ابتدای آن شروع کردم به خواندن و نگفتم که شعر از کیست و برای چه کسی خوانده است... با همان شیوه‌ای که خودم در زمان بچگی داشتم، خیلی احساسی می‌خواندم، بعد دیدم که یواش یواش وقتی به وسط‌های شعر رسیدم، هرچه بیشتر می‌گذرد، این شخص خودش را بیشتر جمع و جور می‌کند...». «محمد حسین» در آن مجلس برای فرزند امیر عبدالله که پایش را در یک کفش کرده و شعر خواسته بود، شعری را خواند که منتسب به امام هادی(ع) است و گویا امام(ع) در برابر اصرار متوکل، خلیفه عباسی این شعر را خوانده بودند: «روی قله‌‏های بلند  زندگی می‌کردند و مردان نیرومند و خشن از آن‌ها نگهبانی می‌کردند/ ولی نتوانستند از مرگ آنان جلوگیری کنند... پس از دفن آن‌ها شخصی فریاد زد/ کجایند خاندان و تاج و تخت و مدال‌های شما؟... روزگاری دراز خوب می‌خوردند و می‌آشامیدند/ اما امروز خودشان خوراک موجودات دیگر شدند...». جالب اینکه شعرخوانی امام(ع) که تمام می‌شود، خلیفه عباسی به پهنای صورت اشک می‌ریزد. درست مثل فرزند امیر عبدالله که تکبر را کنار گذاشته با بیت آخر شعری که «محمدحسین» خوانده، چشم‌هایش به اشک می‌نشیند!

هنوز حجت‌الاسلامم
چند سال پس از سفرهای مکرر خارجی، حضور در برنامه‌های مختلف تلویزیونی، گرفتن چند مدرک تحصیلی افتخاری ازجمله دکترای افتخاری از دانشگاهی در انگلستان و رسیدن به شهرتی که کمتر کودکی در این سن و سال به آن دست پیدا کرده یکباره انگار ستاره بخت، نبوغ، شهرت و... سید محمدحسین افول کرد! غیبت کودک نابغه آن قدر ادامه پیدا کرد که خیلی‌ها او را فراموش کردند. وقتی هم عصر یکه‌تازی اینترنت رسید و سروکله فضای مجازی کم‌کم پیدا شد، به جای نابغه قرآنی، این شایعات مختلف بودند که پدیدار شدند: «نابغه قرآنی جمهوری اسلامی به دلیل مخالفت با نظام ممنوع‌التصویر شده... فشارهای دوران کودکی برای حفظ قرآن سبب شده در جوانی دچار مشکلات روحی و روانی شود... سید محمدحسین طباطبایی به اهل تسنن گرایش پیدا کرده و برای همین مسئولان او را از صحنه فعالیت‌های قرآنی حذف کردند...». واقعیت اما این بود که نه ستاره نبوغش افول کرده و نه ماجرای دیگری در کار بود. از اوایل دهه۹۰ خبرگزاری‌ها سراغ طلبه جوانی رفتند که پیش از این به عنوان کودک نابغه شناخته می‌شد و درباره زندگی، تحصیلات و فعالیت‌هایش در مؤسسه قرآنی که پدرش آن را پایه‌گذاری کرده بود با او حرف زدند. 
سید محمدحسین از ۱۰ سالگی وارد حوزه شده و با تمرکز روی تحصیل، از فعالیت‌های قرآنی سابق و حضور در رسانه‌ها  کاسته بود. در ۲۰ سالگی ازدواج کرده و وارد مرحله تازه‌ای از زندگی و تحصیل شده بود. در سال‌های بعد یکی دو گفت‌وگو از او پخش شد و خبر داد نابغه کوچک قرآنی دروس سطح خارج حوزه را می‌خواند و به‌شدت در زمینه ترویج قرآن فعال است. اوایل امسال هم به خبرنگاری که در همدان سراغش رفته و پرسیده بود که آیا شما الان آن طور که مردم انتظار داشتند، آیت‌الله شده‌اید؟ با خنده پاسخ داد: «نه...هنوز حجت‌الاسلامم...البته دارم تلاشم را می‌کنم». بعد هم از زندگی، تحصیل، مشغولیات قرآنی، مؤسسه قرآنی پدرش که ۸۰۰ شعبه در کشور دارد و سه فرزندش گفت و آخر گفت‌وگو که خبرنگار پرسید آیا عربستان هنوز هم از شما دعوت می‌کند، به سن و سالش اشاره و اضافه کرد: «نه...آن زمان که دعوت می‌کردند، یک کودک حافظ قرآن برایشان جذابیت داشت...».

خبرنگار: مجید تربت‌زاده
منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.