«سازمان پیمان مرکزی» یا Central Treaty Organization با همه اسم و رسمش و اعضایی مثل ایران، پاکستان و ترکیه که کشورهای مهم خاورمیانه محسوب می‌شدند، در اصل نتیجه و مولود یک پیمان تَق و لَق دیگر به نام «بغداد» بود!

درباره پیمان «سنتو» که فروردین سال۱۳۵۸ از هم پاشید / میهمانی‌های شبانه سیاسی نظامی

شرط اول برای اینکه یک پیمان و قرارداد سیاسی و نظامی، سفت و محکم بسته شود و پایدار بماند، این است که پیش و بیش از همه، منافع و مصالح امضاکنندگانش را تأمین و تضمین کند. پیمان «سنتو» اما در همین شرط اول مشکل داشت. انگار قرار بود دردسرها، هزینه‌ها و دودش نصیب کشورهای عضو شود و سودش برود توی جیب مصالح و منافع آمریکا و انگلیس. برای همین پیش از اینکه ۲۰سالگی را پشت سر بگذارد از هم پاشید.

سیاست کهنه بی طرفی
«سازمان پیمان مرکزی» یا Central Treaty Organization با همه اسم و رسمش و اعضایی مثل ایران، پاکستان و ترکیه که کشورهای مهم خاورمیانه محسوب می‌شدند، در اصل نتیجه و مولود یک پیمان تَق و لَق دیگر به نام «بغداد» بود! ماجرا از سال ۱۹۴۷ شروع شد که «جرج اف. کنان» سفیر آمریکا در اتحاد جماهیر شوروی و بنیان‌گذار تز مهار شوروی، مقاله‌ای در روزنامه‌های آمریکا نوشت و به دولت پیشنهاد کرد برای مقابله با خطر توسعه‌طلبی کمونیسم، سیاست «سد نفوذ» را اجرا کند.
یعنی از کشورهای اطراف یا نزدیک به شوروی چه در آسیا و چه اروپا استفاده کرده و با پیمان‌های سیاسی و امنیتی و ایجاد پایگاه و... در عمل دورتادورِ شوروی دیوار و حصاری سیاسی، نظامی بکشد تا با گذشت زمان، این نظام فرو بپاشد. بعدها پیمان‌های «ناتو» در اروپا، «سیتو» در آسیای جنوب شرقی و «سنتو» بر اساس همین راهکار به وجود آمدند. آیزنهاور رئیس‌جمهور، جان فاستر دالس وزیر امور خارجه آمریکا و آنتونی ایدن وزیر امور خارجه انگلیس به فکر این افتادند که برای توسعه «ناتو» و کامل کردن حصار و سد نفوذ، تعدادی از کشورهای عربی در آفریقا و خاورمیانه را مجاب کنند تا با پیمانی مثل ناتو به جرگه کشورهای ضد کمونیسم بپیوندند.
مصر که آن روزها به اردوگاه شرق پیوسته بود و با روس‌ها حشر و نشر دیپلماتیک داشت با این طرح مخالفت کرد تا آمریکا و انگلیس سراغ ایران، ترکیه، پاکستان و عراق بیایند. اولین بار هم در سال۱۳۳۳ پیمانی با نام «بغداد» و با محوریت عراق و ترکیه اعلان موجودیت کرد. بهمن سال۱۳۳۳ «نوری سعید» نخست‌وزیرعراق اعلام کرد اتحادیه‌ای متشکل از آمریکا، انگلستان، ترکیه، پاکستان، ایران و عراق تشکیل شده و پیمان دفاعی بغداد شکل گرفته است. در ایران اغلب فعالان سیاسی به خاطر مغایرت این گونه پیمان‌ها با سیاست بی‌طرفی ایران در رقابت و نبرد میان غرب و شوروی به این ماجرا واکنش منفی نشان دادند.
فعالان سیاسی- مذهبی نیز چون دست آمریکا و انگلیس را پشت ماجرا می‌دیدند از در مخالفت با  طرح درآمدند تا کار حتی به مجلس سنا بکشد و وزیر خارجه وقت ایران (عبدالله انتظام) مجبور شود در یک اظهارنظر نه تأیید و نه تکذیب، اعلام کند: «دولت ایران بعد از اینکه مطالب را مطالعه کرد، هر تصمیمی که بخواهد می‌گیرد و آزاد است و مذاکراتی که در خارج می‌شود به هیچ وجه مربوط به نظر و مشی ایران نیست». نخست‌وزیر، حسین علا هم که در سفر اروپا بود به خبرنگاران گفت: «... این مسئله محتاج مدتی وقت است و نمی‌توان عاجلاً در این خصوص تصمیم گرفت». البته بی‌بی‌سی همان روز گزارش داد که پیشنهادی برای الحاق ایران به پیمان، تسلیم دولت ایران شده‌ است.
شواهد و اسناد تاریخی هم می‌گویند همان موقع نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا به صورت محرمانه درباره جزئیات پیمان بغداد با هم شور و مشورت می‌کرده‌اند. درنهایت کمتر از یک سال بعد «علا» موفق شد با بهانه اینکه سیاست بی‌طرفی در جهان امروز کهنه و ناکارآمد شده موافقت مجلس سنا و شورای ملی برای الحاق ایران به این پیمان را بگیرد و به همین خاطر هم فدائیان اسلام اقدام به ترور او کردند که البته موفق نشدند و «علا» که مضروب شده بود مجبور شد با سروکله باندپیچی شده برای امضای پیمان بغداد به عراق برود.

بغداد «سنتو» شد
 پیش از اینکه در فروردین سال۱۳۵۸ و با خروج ایران و بعد پاکستان از پیمان، «سنتو» فرو بپاشد، ابتدا در سال۱۳۳۸ در عراق کودتا و حکومت متمایل به غرب سرنگون شد. این یعنی عراقی‌ها به شرق متمایل شده و عملاً از پیمانی که به نام خودشان بودند خارج شدند. بنابراین پیمان بغداد به «سنتو» تغییر نام داد و مرکزیت آن به ترکیه منتقل شد.
بهانه‌گیری‌های پاکستانی‌ها هم به خاطر تنش پیدا کردن با هند و افغانستان شروع شده بود، چه اینکه دولت افغانستان به دلیل متمایل شدن به شوروی «سنتو» را مخالف سیاست‌های خودش می‌دانست و حاضر به همکاری با ایران و پاکستان در این زمینه نبود.
هندی‌ها هم البته از مخالفان جدی سنتو بودند و دائم به پاکستان بابت آن فشار وارد می‌کردند. «سنتو» در عمل هم یک پیمان دفاعی مفید برای اعضایش به حساب نمی‌آمد و به جای اینکه اعضای اصلی خاورمیانه‌ای‌اش را از گزند و یا خطری موهوم حفظ کند، منافع آمریکا و انگلیس را که عضو غیررسمی و ناظر سنتو بودند، در جنگ سرد تأمین می‌کرد.
«فریدون سنجر» از نظامیان و نماینده ایران در «سنتو» در خاطراتش می‌نویسد: «همان هفته اول ورودم به ستاد نظامی پیمان در بغداد متوجه شدم این پیمان قبل از هر چیز و بیش از هر چیز، یک سازمان سیاسی تبلیغاتی است و کار آن بیشتر تشکیل کنفرانس‌ها و شوراهای ماهیانه و ۶ ماهه و سالیانه با عکس و تفضیلات و برگزاری میهمانی‌های شبانه و کوکتل پارتی‌هاست.
البته برای خالی نبودن عریضه یکی دو سه پرونده به نام طرح هم تهیه شده بود که بیشتر شامل اطلاعاتی ناقص از قدرت نظامی و گسترش نیروهای سه‌گانه شوروی بود. غیر از این‌ها پرونده به درد بخوری که به عنوان طرح دفاعی بشود آن را روی نقشه پیاده کرد، ارائه نمی‌کرد و معلوم نبود که نیروهای عضو پیمان روی کدام خط دفاعی گسترش پیدا می‌کنند و عملیات خود را به چه ترتیب با هم هماهنگ خواهند کرد. حتی از نظر تعیین یک خط دفاعی کلی هم از ابتدا اختلافات شدید وجود داشت».    

خبرنگار: مجید تربت‌زاده
منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.