جلیل فخرایی: قدس ویژه خراسان - «من شاگرد استاد قهرمان بودم، من نخودی در آش انداختم و 30 سال روی این کتاب کار کرده‌ام، کسی می‌تواند به زبان محلی شعر بگوید که در محل زندگی کرده باشد و بوی خرمنکوب دهقان را بدهد.»

شعر محلی باید بوی خرمنکوب دهقان را بدهد

این جملات را اسفندیار جهانشیری، شاعر محلی سرای تربت حیدریه در مراسم رونمایی از مجموعه شعر گویش محلی تربتی اثر اسفندیار جهانشیری در نشست ماه حوزه هنری مشهد عنوان کرد .

در این نشست محمدرضا خوشدل، غلامرضا شکوهی،  محمودرضا آرمین، محمدکاظم  کاظمی، قاسم رفیعا، عبدا... نجف زاده و مهدی آخرتی به نقد این مجموعه پرداختند.

عبدا... نجف زاده و سپس مهدی آخرتی، استاد آرمین، کاظمی و چند نفر دیگر این اثر را نقد و از جهانشیری به خاطر خلق این اثر تقدیر کرده و در برخی از موارد اختلاط لهجه تربتی را با لهجه مشهدی خاطر نشان  کردند.

قاسم رفیعا گفت: شاعر باید با وسواس بیشتری ابیات را در کنار هم قرار می‌داد. گرچه شاعر در توصیف موفق بوده است و در شعر یادی از روزگار قدیم و آداب و رسوم به جای مانده تربت از گذشته کرده است که این خود یکی از راه‌های زنده نگه‌داشتن ادبیات عامه یک مرز و بوم است.

وی افزود: در این مقال به شالوده ای از آرای مطرح شده به صورت جمع بندی شده که اغلب مبتنی  بر دیدگاه‌های محمدرضا خوشدل، شاعر و پژوهشگر ادبی که تحقیقات ویژه ای در ادبیات عامه تربت حیدریه می‌باشد، می‌پردازیم :

خوشدل در دفتر این مجموعه عنوان داشت: «یک نار و صد بیمار»مجموعه شعر گویشی تربت حیدریه که حاصل عمری تلاش و همت و در حقیقت عرق‌ریزان روح استاد اسفندیار جهانشیری متخلص به «صفی» است. این پژوهشگر ادبی در ادامه بیان داشت: پیش از آنکه بخواهم اثر ارزشمند اسفندیار جهانشیری را به نقد و بررسی بپردازم، باید گفت: اگر بپذیریم که یکی از شگفتی‌های خلقت انسان توسط باری تعالی، وجود تفاوتهای فردی بخصوص در بعد روحی- روانی انسانهاست و از سویی «شعر» حاصل غلیانها و هیجانهای به بلوغ رسیده انسانهای شاعر است، خود به خود بحث مقایسه اشعار شاعران منتفی است و به مصداق ضرب المثل: «هر گلی بویی دارد» باید از شعر هر شاعری مخاطبانی که با شعر او ارتباط برقرار می‌کنند، لذت ببرند.

وی عنوان داشت: درست است که اغلب شاعران قدیم و معاصر اشعاری به گویشهای مختلف خود داشته و دارند، اما به شکل و شیوه‌ای که شادروان استاد قهرمان و جهانشیری در وادی شعر گویشی قدم گذاشته‌اند، به جرأت می‌توان گفت: این دو بزرگوار در زمره پیشگامان شعر گویشی تربت حیدریه هستند.

از سویی به اقرار بیشتر شاعران خراسانی، سرودن در این طرز شعری کاری بسیار مشکل است و به دلیل تنوع فراوانی که در ادای کلمات و واژگان وجود دارد و حتی از روستایی به روستای دیگر و بعضاً در یک روستا در بخش فی المثل بالا روستا و پایین روستا تفاوت در لحن وجود دارد، بر سختی سرودن شعر گویشی می‌افزاید.

وی تأکید کرد: با اینکه شاعری که پا در این وادی می‌گذارد، افزون بر داشتن توان و قریحه شاعری به لحاظ عروضی و قالبهای شعری، باید خودش در فضای روستا زندگی کرده باشد و ذهنش مملو از واژگان روستایی و سرشار از تصاویر زیبایی باشد که اغلب آن تصاویر با تجربه شخصی در ذهن و ضمیر شاعر می‌نشیند، نه با شنیدن و خواندن. شاعر گویشی، باید شبها و روزهای زیادی از عمرش را در «شب چراغانی»‌های روستا و پای صحبت پیرمردان و پیرزنان پرتجربه روستا نشسته باشد تا ذهنش مملو از ضرب المثل و کنایه روستایی باشد. نه تنها ذهنی پر از ضرب المثل، بلکه این ذهن با پشتوانه ذوقی خدادادی انباشته شده باشد که با ظرافت و زیبایی بداند که کی و کجا باید آن ضرب المثل را به کار گرفت.

خوشدل در ادامه بیان داشت: صرفاً فراگرفتن تعدادی ضرب المثل و لغت گویشی، اسباب سرودن را در این شیوه فراهم نمی‌کند، بلکه زیبایی کار زمانی رخ می‌نماید که شاعر بداند از آن ضرب المثل و کنایه و واژه متناسب با مضمونی که دنبال می‌کند، چگونه تصویری بسازد که برای مخاطب روستایی‌اش ملموس و دلنشین و جذاب باشد. حال اهداف دیگری از جمله زنده نگه داشتن ضرب المثلها و کنایات و لغات در حال موت و احیای آداب و رسوم و سنن زیبای کهن روستایی و... را هم اگر در خط سیر شعری‌اش مدنظر قرار دهد بهتر خواهد شد، کاری که «صفی» کرده است.

وی افزود: بعضی از ابیات جهانشیری شبیه به تابلوهای نقاشی شده، منتهی تابلویی که در ذهن هر کدام از روستاییان بنا به تجربه شخصی خودشان رنگ و رو می‌گیرد و شکل می‌پذیرد.

شایان ذکر است، بعضی از ضرب المثل‌های به کار رفته؛ «هر که مهمویه د خنه هر چه هس». اشاره به ضرب المثل: مهمان هر که هست، در خانه هر چه هست. و یا «نرف اوم خدی اوش دیگ جوی»- آب من و او به یک جوی نمی‌رود.  نیز ضرب المثل‌هایی که اختصاص به روستاهای تربت حیدریه و بعضی روستاها و شهرهای جنوب خراسان دارد و در کل کشور رایج نیست، مثل: «تو چینر خوردی و م ته سریکر» اشاره به ضرب المثل محلی «چینر جل مخوره، ته کللگیر کرک» یعنی: دانه را جل می‌خورد و تو سری را بلدرچین (کرک). یا «اتشه ور کماچ خود ندایم» اشاره به ضرب المثل محلی: «ایتشه ور زر کماچ خودش مته»- آتش را زیر کاچ (تافتونی که روی سنگ داغ و گرمای ذغال درست می‌کنند) خودش می‌دهد. و ده‌ها و صدها نمونه دیگر که در فرصتی دیگر به معرفی آنها خواهیم پرداخت.

گفتنی است، در پایان این مراسم یکی از اشعار محلی این مجموعه بصورت موسیقی محلی اجرا شد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.