داستان اصلی این مجموعه در یک کلانتری به نام «کلانتری 100 ملت» میگذرد که از قضا رئیس بسیار منضبط و توانمندی دارد. این کلانتری یک کلانتری نمونه است که کسی از رفتن به داخل آن ناراحت نمیشود، چون از دم در احترام به ارباب رجوع شروع میشود و از آنها پذیرایی میشود تا دم در اتاق آقای رئیس.
ای کاش روزی، به همین زودیها و در طول عمر ما، همه کلانتریهای کشور مانند این کلانتری بشوند؛ هم از جهت امکانات و هم برخورد نیروها. البته در «کلانتری ملت» حوادثی هم رخ میدهد که زوایای پنهانی از مشکلات نیروی انتظامی را برملا میکند که باید مفصلش را دید.
چندی پیش فرمانده محترم ناجا اخبار خوشحال کنندهای داده بود، از جمله ارتقای نمره سلامت سازمانی پلیس ایران. اما این گزارشها را همان طور که خود ایشان هم گفتهاند، مردم باید با چشم خود ببینند تا بتوانند باور کنند. چند روز پیش و در مسیر برگشت از روزنامه در حالی که هوا تاریک شده بود، در بلوار سجاد مشهد که پیشتر هم به تخلف برخی مأموران پلیس در آن اشاره کرده بودم، خودروی پلیس 110 را دیدم که راننده آن (با لباس کادر) با گوشی تلفن همراهش که در دست چپش بود و کاملاً نمایان، صحبت میکرد. این مأمور محترم کمربند ایمنی هم نبسته بود و چراغ جلوی خودرواش (سمت راننده) سوخته و خاموش بود! مردم در خیابان پلیسی را میدیدند که همزمان و در آنِ واحد در حال انجام سه تخلف بود که بابت هر کدام از آنها، دیگران باید حداقل 30هزار تومان جریمه شوند. دیدن چنین پلیسی چه حسی به مردم میدهد؟ آیا این معنای انضباط در سازمانی است که عنوان «انتظامی» را یدک میکشد؟ کاش دست کم صدا و سیما در انبوه فیلمها و سریالهای پلیسی، مأموران اتوکشیده و منضبط خارجی را نشان نمیداد تا مردم نتوانند آنها را با برخی مأموران پلیس کشورمان مقایسه کنند.
چند روز پیش برای پیگیری تصادفی که برای یکی از نزدیکان رخ داده بود به یکی از کلانتریهای مشهد رفتم. جدای از اینکه برخورد برخی مأموران و افسران نگهبان با هر مراجعهکنندهای مانند متهم است، با تعجب دیدم اتاق افسر نگهبان از داشتن حتی یک دستگاه رایانه هم محروم است و آنها گزارشها را مانند عهد عتیق روی کاغذ نوشته در پوشههای نیمهپاره و در قفسههای مشبک دیوارکوب نگهداری میکنند! به همین دلیل من برای گرفتن یک کاغذ، مجبور شدم سه بار مراجعه کنم، زیرا این گزارش و پرونده مربوط پیدا نمیشد و هر بار میگفتند باید جناب فلانی - افسر نگهبان مربوطه در همان شیفت - خودش حضور داشته باشد و پرونده را پیدا کند!
جالب اینجاست که در همین مشهد در برخی نقاط، مثلاً در جاده طرقبه یا بسیاری خیابانهای دیگر، مأموران روزها کمین میکنند و برای نبستن کمربند و صحبت کردن با تلفن همراه و شبها برای چراغهای سوخته، ملت را جریمه میکنند، اما خودشان همین جرایم را جلوی چشم مردم مرتکب میشوند!
این نوشته به معنای قدرناشناسی از زحمات طاقت فرسای عزیزان در نیروی انتظامی نیست، بلکه تذکری است برای بازپیرایی نیرویی که باید الگوی نظم باشد و نظم را در جامعه حاکم کند، به یاری خداوند.
نظر شما