سفر اخیر رئیسجمهور سابق به قم بار دیگر برای بسیاری افراد حساسیتبرانگیز شده است و بسیاری از مردم این رفتار را مقدمه بازگشت او به قدرت تلقی میکنند. شاید این سفر یادآور سفرهای پرتعداد او به اصفهان و قم در سال 83 شد که در نهایت به مدد رای بالا در همین دو استان (به علاوه تهران که شهرداری آن را برعهده داشت) به دور دوم انتخابات رفت و بعد ردای ریاستجمهوری را پوشید. به همین منظور روزنامه آرمان گفتگویی با دکتراحمد شیرزاد، فعال سیاسی اصلاحطلب داشته است:
به نظر شما رفتارهای اخیر احمدینژاد مقدمه بازگشت او به قدرت است؟
بازگشت احمدیژاد به قدرت از طریق انتخابات بسیار بعید و دور از ذهن به نظر میرسد. به هر حال مردم سابقه او را میدانند. او نتوانست در دوران حضور خود خاطره خوبی در اذهان مردم باقی بگذارد. از سویی دیگر بعد از پایان ریاستجمهوری ایشان نیز بعضی پروندههای اقتصادی و... سبب شده محبوبیت ایشان از سال 92 هم کمتر شود. اما به هر حال او مدت هشت سال رئیسجمهور ایران بوده و طبیعی است که فعالیتهایی داشته باشد و این فعالیتها با استقبال گروهها و افرادی از حامیان او مواجه شود. با این حال رفتار سیاسی او تاثیرگذاری همچون تاثیرگذاری رفتار سیاسی خاتمی وهاشمی نخواهد داشت.
به هر حال ممکن است ایشان نیز یک حزب سیاسی تشکیل دهد و افرادی دیگر مدیریت این حزب را به عهده بگیرند؟
احمدینژاد از یک سو اهل کار تشکیلاتی نیست و جریانات کوچکی که این روزها به عنوان حامیان وی اعلام موجودیت میکنند توان بدل شدن به یک جریان بزرگ و سراسری را ندارند. این حامیان بیشتر به دنبال مطرح کردن خود هستند و بعید است در انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری توان تاثیرگذاری داشته باشند. چنانچه در انتخابات قبلی نیز شاهد این مساله بودیم افرادی که در لیست حامیان دولت قرار داشتند با کمترین اقبال مردمی روبهرو شدند.
ممکن است ابزار را عوض کنند، مثلا به جای حزب به دنبال دانشگاه بروند؟
من از همان ابتدا معتقد بودم قضیه تشكیل دانشگاه ایرانیان غیرقابل اجرا و غیرعملی خواهد بود و این مساله بیشتر شبیه به یك شوخی است و البته بعد از مدتی هم فراموش خواهد شد. آقای احمدینژاد نمیتواند یك دانشگاه خصوصی تشكیل بدهد و به این شكل قابل اجرا نخواهد بود. اگر این انگاره و نگاه در آقای احمدینژاد و حلقه اطرافیان وی وجود دارد كه مردم صف كشیدهاند تا به ایشان كمك بكنند، توهمی بیش نیست. برای تاسیس یك دانشگاه بهخصوص در سالهای ابتدایی نیازمند منابعی عظیمی از بودجه هستیم، از سویی دیگر اگر گروهی بخواهند یك دانشگاه را تاسیس كنند، صرفا نمیتوانند چون سیاستمدار هستند بلكه این عده نیز باید دارای صلاحیت علمی و اشخاصی دانشگاهی باشند. ایشان مقالههای علمی چندان درخشانی ندارد و از سابقه مدیریتی دانشگاهی هم برخوردار نیست. از میان اطرافیان ایشان فقط آقای دكتر بهبهانی فردی دانشگاهی است كه این یك نفر هم كافی نیست.
فکر میکنید مردم از عملکرد یک ساله دولت رضایت دارند؟
در واکنشهای بازار نسبت به رخدادهای اقتصادی این سیاست از جانب مردم بهخوبی قابل مشاهده بوده است. سال گذشته در ماههای شهریور و مهر یک خوشبینی بسیار افراطی را در عکسالعمل بازار نسبت به عملکرد دولت داشتیم و بهتدریج این خوشبینی افراطی آرام گرفته و جای خود را به خوشبینی همراه با صبر و انتظار داده است. همه در انتظار این هستند که چه اتفاقی قرار است بیفتد و این احساس انتظار همراه با خوشبینی است. این فضا را میتوان با فضای حاکم بر جامعه در سال 1377 مقایسه کرد، آن زمان بعد از حدود یک سال از تشکیل دولت وقت چنین فضایی را کشور برای اولینبار تجربه کرد. در خاطره مردم هست که فشارها و موضعگیریهای سخت نسبت به دولت آقای خاتمی نتیجهای جز اینکه آب به آسیاب کسانی ریخته شود که از فضا و جو منفی و متشنج آن زمان به نفع خود و به ضرر مردم بهرهبرداری کنند، نداشت. با توجه به آنچه در آن دوران گذشت امروز مردم محتاط تر عمل کرده و بدین ترتیب جامعه تمایلی به دامنزدن به توقعات غیرقابل تحقق و واردشدن به فضای نفی دولت ندارد ولی وضعیت امروز جامعه نسبت به دولت و عملکرد آن نسبت به دوران آقای خاتمی بسیار آرامتر و ملایمتر است. در این میان در مجموعه دولت -چه خود آقای روحانی و چه کابینه ایشان- شاهد سعهصدری هستیم که در دولتهای نهم و دهم دیده نمیشد.
با این اوصاف شما بازگشت احمدینژاد را به عرصه سیاسی غیرممکن میدانید؟
آقای احمدینژاد در واقع با روش و منشی که در هشت سال گذشته پیش گرفت تمام راههای حضور در عرصه سیاسی را به روی خود بسته است.
توصیه شما به اصولگرایان چیست؟
هیچ چیزی بهتر از صداقت نیست. در قدم اول باید باور کنند که در نحوه مدیریت کشور در هشتسال گذشته شریک هستند و نمیتوانند مسئولیت آنچه بر سر کشور آمده است را به گردن دیگری بیندازند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به جای فرافکنی و انتقادات کلی با صداقت تمام به اشتباهاتشان اعتراف کنند. اگر بتوانند مصلحتاندیشی را کنار بگذارند و مسئولیت حمایتهایی که از آقای احمدینژاد و دولت او کردهاند، برعهده بگیرند، شاید بشود امیدوار بود بخشی از خطاهایی که در گذشته مرتکب شدهاند، نزد افکار عمومی کشور جبران کنند اما برای جلوگیری از تکرار شرایط فعلی، بهتر است به بازنگری در نحوه عملکرد و باورهایشان بپردازند. مصلحتاندیشیهای اصولگرایان تاکنون برای این جناح سیاسی و برای مردم هزینههایی دربر داشته است. اصولگرایان باید با تغییر تعریف در منافع و مصلحتهایشان از تکرار شرایط موجود جلوگیری کنند.
به عنوان سوال آخر در دوران پس از احمدینژاد شرایط برای بازگشت اصلاحطلبان به مجلس بهتر شده است؟
من معتقدم گفتوگو، بهترین ابزاری است كه اصلاحطلبان برای رفع بدبینی و ایجاد تعامل از آن استفاده میكنند. گفتوگوی رسمی و رسانهای یا حتی گفتوگوهایی در محافل كوچكتر میتواند بیشترین تاثیر را داشته باشد. به هر حال برخی دوستان اصولگرا درمورد بعضی مسائل دچار سوءتفاهم شدهاند. در هشت سال گذشته بسیاری از اصولگرایان متوجه شدند كه انتقادات اصلاحطلبان به حق بوده است. در دوره اول احمدینژاد اصلاحطلبان هشدار دادند كه هیچ دولتی منزه نیست و هر دولتی نیاز به نظارت دارد در حالی كه همان زمان رحیمی معاون سابق رئیسجمهور اعلام كرد كه این دولت پاكترین دولت است و نیاز به نظارت ندارد و الان بسیاری از دوستان اصولگرا متوجه شدهاند كه این انتقادات از سر عناد نبوده است. بنابراین برخلاف تصور برخی اصولگرایان تمام اظهارنظرات اصلاحطلبان از سر خصومت نیست.
نظر شما