گرچه برخی ادعا نمودهاند، شهیدان یک روز پس از شهادت دفن شدهاند، اما این گزارش درست نیست، چون عمربن سعد روز یازدهم و برخی نوشتهاند، حتی روز دوازدهم محرم 61 هـ ق را در کربلا ماند. بیتردید عمر سعد روز یازدهم را در کربلا بوده است و بیشک با حضور او هیچ زمینهای برای دفن شهیدان وجود نداشت.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی در منتهی الآمال در فصل دفن اجساد مطهره مینویسد: معروف است که اجساد طاهره سه روز غیرمدفون در زمین باقی ماندند، و از بعضی کتابها نقل شده که یک روز بعد عاشورا دفن شدند، این بعید است، زیرا که عمربن سعد روز یازدهم در کربلا بود برای دفن اجساد خبیثه لشگر خود، و اهل غاضریه شب عاشورا از نواحی فرات کوچ کردند از خوف عمر سعد و به حسب اعتبار به این زودی جرأت معاودت ننمایند (منتهی الآمال، ج 1، ص 295)
مرحوم شیخ مفید و شیخ طبرسی مینویسند: عمربن سعد بقیه روز عاشورا و نیز تا ظهر روز بعد را در کربلا ماند و سپس به لشگر فرمان حرکت داد و رو به کوفه نهاد. (الارشاد، ج 2، ص 112- اعلام الوری، ج 1، ص 470)
ابن اثیر نوشته است: عمربن سعد پس از کشتن حسین(ع) دو روز در کربلا ماند و سپس به سوی کوفه حرکت کرد. (الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 574)
با توجه به این گزارشهای تاریخی و حضور عمر سعد در کربلا تا روز یازدهم یا دوازدهم محرم، امکان دفن بدنهای پاک شهیدان تا دوازدهم وجود نداشته است.
کفن شهدا
از نظر فقهای شیعه، شهید غسل و کفن ندارد و با لباس شهادت دفن میگردد، مگر اینکه برهنه شده باشد که در صورت برهنه بودن کفن کردن وی واجب است (جواهر الکلام، ج 2، ص 91).
با توجه به اینکه دشمنان لباسهای سیدالشهدا(ع) را ربودند و بر بدن ایشان اسب تاختند، کفن کردن امام حسین(ع) جریان مییابد و مفهوم پیدا میکند. البته خاکسپاری شهیدان واجب است و شهید با لباس بیکفن و شهید برهنه با کفن دفن میگردد.
چه کسی سیدالشهدا(ع) و یارانش را دفن کرد؟
به خاک سپارندگان امام حسین(ع) و شهیدان کربلا دو گروه بودهاند و کفن و دفن امام و یارانش به دو صورت گزارش شده است.
الف- امام و اصحابشان به صورت خارق العاده توسط امام زین العابدین(ع) و با حضور پیامبر خدا(ص) و امام علی(ع) و امام حسن(ع) و فرشتگان الهی دفن شدهاند.
ب- اهل غاضریه از طایفه بنی اسد اجساد مطهر شهیدان را دفن کردند.
گزارش اول را دو دسته روایات تأیید و تقویت میکند. دسته اول روایاتی که دلالت میکند بر اینکه امور تجهیز و تدفین هر یک از امامان اهل بیت(ع) فقط توسط وصی او و امام پس از وی انجام میشود (الکافی، ج 8، ص 206- العیبه طوسی، ص 57- بحارالانوار، ج 53، ص 94).
دسته دوم؛ روایاتی است که تصریح بر خاکسپاری سیدالشهدا(ع) و یارانش، توسط امام زین العابدین(ع) با حضور پیامبر(ص) و امام اول و دوم دارد.
امام صادق(ع) فرمودهاند: روزی ام سلمه گریان برخاست! به او گفته شد: برای چه میگریی؟ گفت: فرزندم حسین(ع) دیشب کشته شد، زیرا پیامبر(ص) را از هنگام وفاتش تا دیشب در عالم رؤیا ندیده بودم و دیشب ایشان را رنگ پریده و اندوهگین دیدم. علت را پرسیدم: فرمود: ما زلت اللیله احفر قبوراً للحسین و اصحابه علیه و علیهم السلام (الامالی شیخ مفید، ص 319- الامالی شیخ طوسی، ص 90). امشب پیوسته قبرهایی برای حسین و یارانش- که بر او و آنان درود باد- میکندم.
در گفت و گوی علی بن ابی حمزه و امام رضا(ع) یادآوری شده است که متولی کفن و دفن امام حسین(ع) فرزند و امام پس از ایشان امام زین العابدین(ع) بوده است.
سپس امام رضا(ع) برای رفع شگفتی علی بن حمزه فرمودهاند: «خرج وهم لایعلمون حتی ولی امرابیه ثم انصرف (رجال کشی، ج 2، ص 763- اثبات الوصیه، ص 220). امام سجاد(ع) از بین کاروان اسیران بیرون رفت بدون آن که بفهمند، کارهای خاکسپاری پدرش را انجام داد و سپس بازگشت!
مطابق گزارش قاسم بن یحیی از امام صادق(ع)، جبرئیل امین و روح و فرشتگان الهی و پیامبرخدا(ص) و امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام سجاد(ع) در خاکسپاری سیدالشهدا(ع) حضور داشتهاند. (هبائر الدرجات، ص 325).
جمع بین دو گروه و دو گزارش
بی تردید با قدرت الهی حضرت زین العابدین(ع) و فرشتگان و پیامبر و امامان در دفن سیدالشهدا(ع) حضور داشتهاند، بنابراین میتوان دریافت که اهالی غاضریه و طایفه بنی اسد یا این گروه را با توجه به حضور خارق العاده و الهیشان ندیدهاند و هر دو گروه با هم کار دفن شهیدان را به پایان بردهاند و طایفه بنی اسد متوجه حضور اهل بیت(ع) در مراسم خاکسپاری نشدهاند و آنان را مشاهده نکردهاند، یا بنی اسد اهل بیت(ع) را دیدهاند ولی آنان را نشناختهاند و با همکاری هم دفن شهیدان را انجام دادهاند.
از کربلا تا کوفه
عمربن سعد- لعنت خدا بر او باد- پس از دفن کشتگان سپاهش، فرمان حرکت به سوی کوفه را صادر کرد. تاریخ، گزارشی درباره مکان دفن مقتولان سپاه عمر سعد ندارد و هیچ اثری از آنان در طول تاریخ باقی نمانده است.
عمر سعد همه بازماندگان شهیدان کربلا و همه زنان، کودکان، دختران و خواهران امام(ع) را اسیر کرد و در کاروان اسیران قرار داد. در میان اسیران دو مرد وجود داشت، امام سجاد(ع) که 22 سال داشتند و در پرتو بیماری مقطعی، با حکمت الهی، زنده ماندند و امام محمد بن علی(ع) فرزند امام زین العابدین(ع) که در خردسالی و چهار سالگی در کربلا بودند و در کاروان اسرا قرار گرفتند. عمر بن سعد اسرا را همراه خود برد.
وی اسیران را بر پارچهای روی تخته و بر کوهان شتران بیجهاز و بیپوشش نشاند و با سر برهنه بین مردم حرکت داد (اللهوف، ص 189- بحارالانوار، ج 45، ص 107). امام زین العابدین(ع) را با غل و زنجیر بر گردن همراه اسرا برد.
وداع اهل بیت(ع) با شهیدان
کاروان اسرای اهل بیت(ع) از قتلگاه عبور داده شد. وداع خانواده امام حسین(ع) و اسیران با بدنهای پاره پاره و بی سر و بیکفن و رها شده در دشت نینوا بسیار دردناک، سنگین و اندوهبار صورت گرفت. تاریخ بخشی از این حزن و اندوه بزرگ و بینظیر در تاریخ زندگی بشر را گزارش کرده است.
سرهای شهیدان
سر مطهر و مقدس اباعبدا... الحسین(ع) در روز عاشورا نخستین سری بود که از تن جدا شده بود، چون امام حسین(ع) زنده سر بریده شده بودند. سرهای شهیدان کربلا از اصحاب و اهل بیت سیدالشهدا(ع) نیز همه پس از شهادت آنان، از بدنها جدا شد و سر بریده شدند.
عمربن سعد همان روز عاشورا سر امام حسین(ع) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی برای عبیدا... بن زیاد روانه کرد و فرمان داد سر بقیه شهیدان را قطع کنند.
تعداد سرها 72 تا بود که آنها را با شمر بن ذی الجوشن، قیس بن اشعث و عمر و بن حجاج به کوفه فرستاد.
همه سرها را با سر نیزه بر عبیدا... وارد کردند (ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 113- منتهی الآمال، ج 1، ص 291).
بنابراین سرهای شهیدان را همان روز عاشورا به کوفه فرستادند و پیکرهای مطهرشان تا روز دوازدهم در کربلا روی زمین باقی مانده بود.
بنابراین، سرهای شهیدان همراه با کاروان اسیران در سفر از کربلا تا کوفه نبود، زیرا پیش از حرکت کاروان اسرا که همراه با عمر بن سعد به سوی کوفه حرکت داده شدند، سرهای شهیدان برای دارالاماره عبیدا... بن زیاد ارسال شده بود.
عبیدا... بن زیاد از خواب برخاست. سرهای شهیدان را پیش او آوردند دستور داد سر سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایش را بر سر نیزه و چوب نهادند و آنان را روانه کرد تا میان همه مردم در کوچهها و قبیلههای کوفه بچرخانند (ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 117- اعلام احوری باعلام الهدی، ج 1، ص 473- تذکره الخواص، ص 259).
نقش تبلیغی کاروان اسرا
کاروان اهل بیت(ع) در چهره اسارت با عزت و کرامت گام برمیداشت. در کاروان اسیران رهبری حقیقی با امام زین العابدین(ع) بود، اما زینب کبری(س) نیز هدایت و سرپرستی همراهان را بر عهده داشت. کاروان اسیران، آزادگان سرافرازی بودند که با شجاعت راه اباعبدا... الحسین(ع) را ادامه دادند و پیام خون شهیدان کربلا را به جهانیان رساندند.
این کاروان در نقش تبلیغ نهضت و قیام سیدالشهدا(ع) گامهای بلند و موفقیت آمیز بزرگی را برداشت و هیأت امر به معروف و نهی از منکر شد و راه شهیدان کربلا را ادامه داد.
ورود کاروان اسرا به کوفه
کاروان اسیران آزادیبخش و پیام آوران انقلاب عاشورا با رنج و سختی فراوان وارد کوفه شد.
حذلم بن ستیر گفته است: محرم سال 61 هـ ق به کوفه وارد شدم در هنگامی که زین العابدین(ع) با زنان همراه از کربلا بازمیگشت و سربازان با آنان بودند و در محاصره قرار داشتند و مردم برای تماشای آنان بیرون آمده بودند.
هنگامی که آنان را سوار بر شتران بیجهاز وارد کردند. زنان کوفی به گریه و زاری پرداختند. شنیدم که زین العابدین(ع) با صدای آهسته ناشی از بیماری و درد، و با دست بسته به گردن میگوید: الا ان هولاء النسوه یبکین فمن قتلنا؟ (امالی شیخ مفید، ص 321). هان! این زنان میگریند، پس چه کسی ما را کشت؟
چون به ابن زیاد ملعون خبر رسید که اهل بیت(ع) به کوفه نزدیک شدهاند، فرمان داد سرهای شهیدان را که ابن سعد ملعون پیش از این به کوفه فرستاده بود، بیاورند و پیش روی اهل بیت(ع) بر سر نیزهها نصب کنند و جلوی کاروان اسرا قرار دهند و اهل بیت(ع) را با سرهای بر نیزه در شهر کوفه درآورند و در کوچه و بازار بگردانند تا قدرت خود را نشان دهد و ترس و هیبت در دل مردم ایجاد کند و جشن پیروزی راه بیندازند (منتهی الآمال، ج 1، ص 295 فصل سوم در بیان ورود اهل بیت(ع) به کوفه).
ابن زیاد دستور داد که تبلیغ کنند سر مرد خارجی و یارانش که بر یزید خروج کردهاند و اسرای وی را میآورند!
دستگاه تبلیغاتی بنیامیه فرزند دختر پیامبر خدا(ص)، سرور جوانان بهشت، سبط پیامبر، و ولی عصر و امام زمان و انسان کامل و اسوه حسنه جامع و جهانی و جاویدان را «خارجی» مینامد تا مردم را فریب دهد و گمراه نماید، اما کاروان اسیران با رفتار و گفتار خویش همه تبلیغات زهرآگین و پیچیده باند اموی و یزیدیان را خنثی کرد.
امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) پیامآوران انقلاب بزرگ عاشورا شدند و جلوی تحریف حقایق و انحراف اجتماعی را گرفتند.
هنگامی که سرهای شهیدان و دختران و زنان و حرم اهل بیت(ع) را برهنه وارد کوفه میکردند و کوفیان به تماشا آمده بودند، زنی کوفی از بالای بام پرسید: «من ای الاساری انتن؟» شما از کدام اسیران هستید، گفتند: «نحن اساری محمد»! ما اسیران خاندان محمدیم! آن زن پایین آمد و چادر و پیراهن و مقنعه برای اسیران جمع کرد و به آنان هدیه داد تا خود را بپوشانند (مثیرالاحزان، ص 85).
همین یک جمله که «ما اسیران محمدیم!» تمام تبلیغات دستگاه خلافت اموی را نقش بر آب کرد و خاندان عزت و کرامت اهل بیت حضرت محمد(ص) را معرفی کرد.
مسلم جصاص (گچکار) که ابن زیاد وی را به تعمیر دارالاماره گماشته بوده است، در گزارشی از هنگام ورود کاروان اسرا به کوفه میگوید: هنگامی که دست در کار بودم، ناگاه صیحه و هیاهویی عظیم از محلات کوفه شنیدم.
پرسیدم این فتنه و آشوب در کوفه چیست؟ گفتند، همین ساعت سر مرد خارجی که بر یزید خروج کرده بود را میآورند و این سر و صدا و آشوب برای نظاره آن است. پرسیدم: این مرد خارجی که بود؟ گفتند: حسین بن علی! چون این را شنیدم لطمه سختی بر صورت زدم که بیم آن داشتم دو چشم نابینا گردد.
از دارالاماره بیرون آمدم، دیدم مردم در شهر کوفه منتظر ورود اسیران و سرهای بریدهاند. زنان و حرم حضرت اباعبدا... الحسین(ع) و اولاد فاطمه(س) را آوردند. ناگاه دیدم علی بن الحسین(ع) بر شتری برهنه سوار است و از رنج و زحمت زنجیر خون از رگهای گردنش جاری است و از روی اندوه و حزن شعری را قرائت میکند که مضمونش این بود: ای امت بدکار! خدا خیر ندهد شما را که رعایت جد ما را در حق ما نکردید.
در روز قیامت که ما و شما نزد او حاضر شویم، چه جواب خواهید گفت؟ ما را بر شتران برهنه سوار کردهاید و مانند اسیران میبرید، گویا که ما هرگز به کار دین شما نیامدهایم و ما را ناسزا میگویید و دست بر هم میزنید و به کشتن ما شادی میکنید، وای بر شما! مگر نمیدانید که رسول خدا و سیدانبیاء(ص) جد من است! ای واقعه کربلا اندوهی بردل ما گذاشتی که هرگز تسکین نمییابد!
مسلم جصاص در ادامه گزارش خود میگوید: مردم کوفه را دیدم که بر اطفال اهل بیت(ع) رقت و ترحم میکردند و نان و خرما و گردو برای آنان صدقه میآوردند و اطفال گرسنه میگرفتند.
ام کلثوم آن نان پارهها و گردو و خرما را از دست و دهان کودکان میربود و میافکند و بر اهل کوفه بانگ زد: «یا اهل الکوفه ان الصدقه علینا حرام». ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است! زنان کوفه با مشاهده این وضعیت، زار زار میگریستند. ام کلثوم فرمود: ای اهل کوفه! مردان شما ما را میکشند و زنان شما بر ما میگریند، خدا در روز قیامت بین ما و شما حکم فرماید. (منتهی الآمال، ج 1، ص 295 و ص 296).
این جمله ام کلثوم دختر امیرمؤمنان امام علی(ع) که «صدقه بر ما حرام است» نیز روشنگر ارتباط کاروان اسیران با اهل بیت پیامبر(ص) بود و تبلیغات سوء و القائات تخریبی بنگاه خبر پراکنی باند اموی را خنثی میساخت. در اسلام صدقه تنها بر اهل بیت پیامبر خدا(ص) حرام است و این را عموم مسلمانان میدانستند و یادآوری این حکم الهی در این شرایط خاص در هنگام ورود کاروان اسرا به کوفه نقش مهمی در بیاثر شدن تبلیغات حاکمیت طاغوتی داشت.
آن چه کاروان اهل بیت در کوفه از ورود تا خروج انجام داده سراسر امر به معروف و نهي از منكر بود و موجب بیداری گشت به گونهای که در روز نوزده محرم 61 هنگام حرکت کاروان اسیران از کوفه به طرف شام وضعیت عوض شد.
نظر شما