پیشنهاد سردبیر

آغاز اصلاح الگوی مصرف از دولت

برای جلوگیری از اصراف چه باید کرد؟ و آیا می‌توانیم صرفه‌جویی را تحمیل کنیم؟ و مهمتر آن که چه کسی باید صرفه‌جویی کند و فرمان صرفه‌جویی را چه کسی باید بدهد؟ واقعیت آن است که دولت به لحاظ اینکه به یک منبع مطمئن به نام بودجه عمومی کشور و بیت المال دسترسی دارد و گمان می‌کند، بسیاری از هزینه‌هایش پرداخت می‌شود، به صرفه‌جویی عمل نمی‌کند. به عنوان مثال در فصل سرما وقتی به اداره‌ای مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که آن قدر ساختمان گرم است که پنجره‌ها را باز می‌کنند یا در فصل گرما به دلیل سرمای زیاد داخل ساختمانها، انسان احساس ناراحتی می‌کند. بنابراین می‌بینیم انرژی بسیار بالایی که در محیط‌های عمومی و اداره‌ها استفاده می‌شود، در بسیاری از موارد بدون توجیه است، اما ایراد کجاست؟ به نظر می‌رسد، این آشفتگی به فرهنگ سنتی ما بازمی‌گردد. امروزه در بخش دولتی این تفکر غلط جا افتاده که انتظار دارند همه چیز در حد اعلا باشد و تأسف‌آور اینکه کارکنان آن مجموعه هم اعتراض نمی‌کنند؛ زیرا به این باور غلط اعتقاد دارند که پولش را ما نمی‌دهیم. اکنون برای تأمین سوخت نیروگاه‌ها در تولید برق مشکل داریم و سوختی که با قیمت پایین در اختیار نیروگاه‌ها قرار می‌گیرد، به آسانی هدر می‌دهیم، در حالی که سرمایه‌های ملی ماست. بنا بر این اگر دولت شروع‌کننده صرفه‌جویی باشد و در بحث اقتصاد مقاومتی، ریاضت بیشتری را تحمل کند، حتماً مردم از آن تبعیت می‌کنند. مسؤولان باید باور کنند که مردم پیرو دولتمردانشان هستند و هرکاری آنها بکنند، مردم هم انجام می‌دهند.

با وجود این، می‌بینیم که صرفه‌جویی اتفاق نمی‌افتد و نیاز به نظارت داریم. شاید بگوییم که نظارت ضعیف است، اما چه کسی باید نظارت بکند تا اسراف اتفاق نیفتد؟ اما پیش از نظارت نیاز به فرهنگ‌سازی داریم. امروزه سیستم‌های نظارتی زیادی در کشور داریم و برای این نظارت بودجه بالایی تخصیص داده می‌شود، ولی مشکل به نظارت ربطی ندارد، بلکه مربوط به بی توجهی است. بنا بر این در ابتدای امر جامعه باید بفهمد که انرژی سرمایه ملی و متعلق به تمام مردم است و باید این را بپذیرند. متأسفانه اداره مملکت را به سوی بی‌توجهی سوق دادیم و سیاستهای کلان ما در عرصه‌های فرهنگی و اقتصادی چنین تبیین می‌کند که هر کس می‌خواهد یک جزیره‌ای برای خودش درست کند. در صورتی که این افراد به تنهایی نمی‌دانند که این جزیره زمانی معنا پیدا می‌کند که همه با هم بتوانند از آن استفاده کنند.  با این اوصاف مشکل داریم. از یک سو اسراف آثار زیانبار خود را دارد و از سوی دیگر نگران این هستیم که چه بکنیم؟ فرهنگ سازی خیلی طول می‌کشد و فشارهایی از نوع دیگر هم پاسخ نمی‌دهد و شاید نتیجه عکس بدهد. به هر حال باید از یک نقطه شروع کرد .

خیلی وقتها مردم باید به این باور برسند که همه در یک کشتی نشسته اند. آنها باید از خود بپرسند که چرا خیلی از کشورها به این باور رسیده اند که نگاه ملی داشته باشند؟ چرا در بسیاری از کشورها آشغالهایشان را در خیابان نمی‌ریزند و اگر یک آشغالی در سرراه افراد است، خم می‌شوند، آن را بر می‌دارند؟ چرا کشورهای دیگر جهان خودشان را ملزم می‌کنند درست مصرف کنند؟ شاید همه چیز به گرانی باز گردد و شاید تا زمانی که ما قیمتها را واقعی نکنیم، صرفه‌جویی اتفاق نیفتد. اما بی تردید همه چیز باید از دولت شروع شود.

* عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.