مدیر مرکز هنرهای نمایشی و به بیانی دیگر مدیر تئاتر ایران که سال گذشته و در چنین روزهایی همه تئاتری ها منتظر معرفی شدنش بودند تنها کمتر از یک سال توانست در این مرکز دوام بیاورد!

تغییر مدیریتی و امیدواری برای خانواده تئاتر

حسین طاهری از لحظه تحویل گرفتن پست مدیریتی اش و در شرایطی که هنرمندان منتظر اعمال تغییرات سازنده در حوزه های مختلف تئاتر بودند، همراه با مشاورانش آنقدر اشتباه کرد که در مدت زمانی کوتاه شایعه تغییر او بر زبانها افتاد.

او اشتباه هایش را با راندن هنرمندان تئاتر از پشت در دفترش شروع کرد و هنوز از راه نیامده تماس های هنرمندان و مدیران تئاتر زیر مجموعه اش را بی جواب گذاشت. نارضایتی ها از آنجا شروع شد که هنرمندان تئاتر دریافتند، کسی که پشت میز مدیریت تئاتر کشور نشسته است، تنها با مشاورانش صحبت می کند و عملاً تمامی راه‌های ارتباط با هنرمندان تئاتر را مسدود کرده است. طاهری و مشاورانش به سرعت از هنرمندان تئاتر فاصله گرفتند و با این کار فاصله میان دفتر کارشان با هنرمندان و حتی مدیران خودشان را هم زیادتر و زیادتر کردند؛ همین مسأله باعث شد که صدای نارضایتی و اعتراض هنرمندان از اوایل سال به گوش شان برسد. در این شرایط آنها نه تنها نخواستند که فاصله ها را از میان بردارند، بلکه با تصمیم اشتباه دیگر تئاتری ها و حتی همکاران خود را به گونه‌ای متفاوت دور زدند. آنها فاصله ای میان مرکز هنرهای نمایشی و انجمن هنرهای نمایشی ایجاد کردند و با به جریان انداختن امور در فاصله میان این دو دفتر و انجام ندادن کارها فرآیندی تازه را برای انجام ندادن کارها و به تعویق انداختن خواسته های هنرمندان تئاتر به وجود آوردند.

این مسایل و ناکارآمدی مدیریتی که کوچکترین آشنایی با فضای مدیریتی در تئاتر نداشت، در مدتی کوتاه تئاتر را در کشور و بیشتر در تهران به ویرانه ای تبدیل کرد که کوچکترین نتیجه آن بیکار شدن هنرمندان تئاتر، انفعال و خاموشی در تئاتر کشور و تعطیل شدن فعالیت های تئاتری بویژه در تهران بود. طاهری و دوستانش در ادامه مسیر ناکارآمدی دست به کار تبلیغ و بزرگنمایی شدند. آنها بدون اینکه کاری انجام بدهند، پشت میزهایشان نشستند و شعار و وعده دادند. خیلی بیشتر از آنکه انجام بدهند وعده انجام دادن را دادند. یکی در مرکز هنرهای نمایشی موافقت کرد و دیگری در انجمن هنرهای نمایشی مخالفت کرد. بدین ترتیب مجموعه مدیریت در مرکز هنرهای نمایشی به حبابی تبلیغاتی تبدیل می شد که فقط شعار می داد و وعده می کرد. همین روند فرسایشی و محقق نشدن وعده در کمتر از یک سال ثابت کرد که طاهری و دوستانش کوچکترین تلاشی برای مدیریت کردن تئاتر کشور نمی کنند و علاوه براین اشتیاقی هم برای خدمت کردن و رفع کاستی ها ندارند.

وضعیت امسال تئاتر ایران شبیه به هیچ سال دیگری نیست. تئاتری ها کار نمی کنند. خانواده ای ، پیکره ای و جامعه ای در چند ماه گذشته به انفعال و ناامیدی دچار شده و هیچ اراده  و تصمیمی هم برای شکستن این سکوت و به پایان رساندن انتظار وجود نداشته است. مدیران مرکز هنرهای نمایشی هم با آرامش و بی خیال نسبت به این وضعیت پشت میزهایشان نشسته اند و تنها یک کار می کنند: وعده های بی اساس می دهند و در کمال آرامش و بی اعتنا به خاموشی تئاتر در ایران نگاه می کنند!

از فهرست نصف صفحه ای اجراهای تهران اگر تماشاخانه آو و مشایخی و سمندریان و ناظرزاده و ماه و مهر و چند تالار خصوصی دیگر حذف شود، تنها چند نمایش و شاید کمتر از انگشتان یک دست که در سالنهای اداره کل هنرهای نمایشی اداره می شوند به روی صحنه می روند. با این همه تغییر مدیر مرکز هنرهای نمایشی در اواخر سال تا اندازه ای امیدواری را برای بهبود شرایط در سال آینده و سالهای بعد به خانواده تئاتر بازگردانده است.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.