برخی از متخصصان رشته های مختلف علوم انسانی برای جذب مخاطب و بالا بردن میزان تاثیر گذاری کلام و اندیشه خود وارد وادی داستان نویسی شده اند و پس از فراگیری تکنیک های داستان نویسی اندیشه، باورها و آموخته های خود را از این طریق در اختیار عموم مردم قرار داده اند،  ...

ادبیات داستانی نیازمند خانه تکانی جدی است

چرا که دریافته اند میزان تأثیرگذاری بر مخاطب از این راه بسیار زیاد تر از زمانی خواهد بود که فرد متخصص بخواهد با زبان علمی و رسمی منظور خود را منتقل کند.

در ایران نه تنها ادبیات داستانی شاهد ظهور نوآوری و تحول بنیادین نشد، بلکه در سال   93 همان  شیوه داستان نویسی متداول نیز روند رشد طبیعی خود را طی نکرده و اصطلاحاً دچار سکون شده است، از این رو در سال جدید شاهد آثار قوام یافته نویسندگان مطرح و صاحب نام نبوده ایم. هیچ اثر درخشانی توسط نویسندگان مشهور کشور خلق نشد؛ انگار نام آشنایان عرصه ادبیات داستانی به انتهای تجارب ارزشمند خود رسیده اند و لازم دارند در سال جدید  در حوزه کار خود خانه تکانی کنند. در این میان متولیان امور فرهنگی نیز که به نقش محوری ادبیات داستانی در ایجاد تحولات بزرگ فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی، دینی و سیاسی اشراف ندارند، هیچ تلاشی در ایجاد جریان های بزرگ ادبی نکردند و حتی نویسندگان این عرصه را مورد حمایت خود قرار ندادند. اگر هم تک دیداری صورت گرفت، تمامی با شاعران بود و داستان نویسان ایران به وادی فراموشی سپرده شدند. تنها روزنه امیدی که درسال گذشته شاهد آن بودیم، ظهور موج جدیدی در میان داستان نویسان و نوقلمان شهرستانی بود؛ این نویسندگان تازه کار تنها با همت و تلاش فردی خود بدون داشتن کوچکترین امکاناتی آثار قابل قبولی را پدید آوردند که در جشنواره های ادبی برگزیده شدند. بر پایی جشنواره های ادبی در ایران نمی تواند تأثیر عمیقی در جریان سازی در عرصه ادبیات داستانی داشته باشد، اما در شناسایی نویسندگان صاحب ذوق بی تاثیر نبوده است.معمولاً در غرب نویسندگان برگزیده جشنواره ها مورد حمایت قرار می گیرند تا بتوانند آثار بهتری خلق کنند. برگزاری دوره های برتر داستان نویسی، در اختیار قرارگرفتن کتابها و منابع ارزشمند، سفرهای داخلی و خارجی، شرکت در همایش های مختلف بین المللی، بالا رفتن میزان حق تالیف آثار ...تمامی راه هایی است که می تواند در ایجاد جریان های سالم داستان نویسی تاثیر گذار باشد. بدیهی است پيدايش نوآوري و نوانديشي در عرصه ادبيات داستاني بنا به مناسبات عل‍ّي و قوام‌يافته‌اي چون ظهور ذهن هاي نو، تجربه ‌اندوزي از بطن زندگي، دريافت اصولي از ساحت هستي، ژرف‌انديشي، گذشت زمان و سنجش عقلاني بدون بغض و غرض بستگي دارد و به منظور راه‌اندازي يك جريان ادبي بديع و تثبيت آن، نمي‌توان تنها به ظهور نوابغ و شخصيتهاي نوانديش اكتفا كرد. بی شک سکونی که در عرصه ادبیات داستانی ایران به وجود آمده، حکایت از این دارد که متأسفانه دوباره دوره گسست ادبیات داستانی فرا رسیده است. این گسست بیشتر میان نویسندگان و در درون خودشان ایجاد شده است و نهاد های دولتی هم هیچ تلاشی در بر طرف کردن بحران ادبی به وجود آمده  نکردند؛ چه بسا هیچ کس متوجه بروز این بحران نشد، از این رو می بینیم که به جای ظهور ادبیات ناب و در خور تعمق، مستهجن نویسی در ادبیات داستانی به شدت رایج شده است. متأسفانه اینگونه مستهجن‌نویسی‌ها که از آن به عنوان جریان های روشنفکری نیز یاد می‌شود، در ادبیات داستانی ما رواج پیدا کرده است. نویسنده گمان می کنند، هر چه از واژگان زشت و نادرست بیشتر استفاده کنند، بیشتر در نظر مردم صاحب اندیشه و مترقی به حساب می آیند، غافل از اینکه توصیف صحنه های اروتیک هیچ نشانه برتر بودن نویسنده و تبحر وی در عرصه داستان نویسی نیست، از این رو می طلبد تا نویسندگان در سال جاری اقدام به خانه تکانی جدی در وادی ادبیات داستانی کنند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.