گروه هنر- تکتم بهاردوست - فیلم سینمایی «روباه» سومین همکاری سینمایی آرش مجیدی با بهروز افخمی پس از «شوکران» است. آخرین بار که پیش از «روباه» او را در سینما دیدیم، با فیلم سینمایی «سر به مهر» به کارگردانی هادی مقدم‌دوست بود.

مردم فیلم نمی‌بینند  چون سینمای قصه گو مهجور است

اما مجیدی در تلویزیون بازیگر شناخته شده‌ای است و سریال‌های پرمخاطب «زیر هشت»، «رستگاران» و «ارمغان تاریکی» را روی آنتن داشته است. این روزها در قالب نقشی جدید و تجربه‌ای نو او را بر پرده نقره‌ای می‌بینیم که در این فرصت با او دربارۀ حضورش در «روباه» و تجربه‌های این سالهایش در تلویزیون صحبت کرده‌ایم که می‌خوانید:

 

  در خصوص فیلمنامۀ روباه بگویید.این فیلمنامه برای شما چه ویژگی‌هایی داشت؟

-  متأسفانه اتفاقی که در سینمای ایران در حال رخ دادن است و بخصوص در جشنواره‌های چند سال اخیر بخوبی نمود پیدا کرده است، گرایشی است که فیلمسازان ما به سمت ژانر اجتماعی پیدا کرده‌اند؛ دلیلش هم این است که فیلمهای ژانر اجتماعی را می‌شود خیلی محدودتر و با یک لوکیشن ساده و خیلی کم خرج ساخت و دقیقاً به همین دلیل، نمونه‌های دیگر در سینمای ایران دارد  کم کم به فراموشی سپرده می‌شود.یکی از این موارد سینمای قصه گوست که بدبختانه خیلی مهجور واقع شده است و اکثر فیلمها به سمت بی قصه شدن پیش می‌رود.در حالیکه همین نوع از سینما،بخش عمده‌ای از سینمای بدنه است و من جداً نگران این سینما هستم.

به نظر من یکی از دلایل اینکه مردم با سینما قهر کرده‌اند، این است که ژانرهای مختلف فراموش شده اند و ما مدتهاست که سینمای قصه گو نداریم.درحالیکه ژانرهای مختلف می‌توانند بیایند و باز هم با سینمای قصه گو مردم را با سینما آشتی بدهند.

ولی در خصوص فیلمنامۀ روباه باید بگویم که روباه از آن دسته فیلمهای جاسوسی پلیسی است که جایش در سینمای ما خیلی خالی بود و ما به مقدار خیلی زیاد دستمایه و ماده خام برای ساخت چنین آثاری داریم؛ برای اینکه ما کشوری هستیم که همیشه مورد هدف قرارگرفته ایم.اما متأسفانه سینمای ما در یک دهۀ اخیر از این موضوع فاصله گرفته است.روباه یک فیلم قصه گوست؛همان سینمای فراموش شده.

این فیلم به دلیل وجود کسی مثل بهروز افخمی که استاد مسلم فیلمهای پلیسی است و در سبک وسیاق سینمای کلاسیک به خوبی با این ژانر آشناست و اتفاقات و موقعیت کشورمان را هم به خوبی می‌شناسد؛ پر است از نقاط قوت که نمی‌شود براحتی از کنارهیچ کدامشان گذشت.فیلمی پرتعقیب و گریز و پر از هیجان.

دلم می‌خواهد این را بگویم که یکی از بهترین اتفاقات کارنامۀ کاری‌ام آشنایی با بهروز افخمی بود که در فیلم شوکران اتفاق افتاد.

این آدم روی من تاثیر زیاد داشته است، به همین خاطر برای من به عنوان یک بازیگر وجود یک چنین آدمی  کافی بود که نقش را بپذیرم.به خاطر اینکه افخمی به عنوان کارگردان سر صحنه یک مدیر بی نظیر است و همۀ عوامل را در راستای هدف فیلمنامه بخوبی هدایت می‌کند و از همه مهمتر به کل کار از قبیل بازی‌ها،فیلمبرداری، فیلمنامه و...اشراف کامل دارد و همۀ اینها برای یک بازیگر جذاب است و خاطر بازیگررا ازیک خروجی مطلوب جمع می‌کند.

 خود نقش چه جذابیتهایی برایتان داشت؟

- این نقش خیلی واقعی بود. یک مامور اطلاعات ایرانی واقعی . اینکه می‌گویم ایرانی، چون ما تا به حال نمونه‌های خارجی این مامور را زیاد دیده ایم؛ ولی من نوعی که یک بازیگر هستم، هیچ‌وقت نمونۀ مامور امنیتی نیروی اطلاعات  ایران را به چشم ندیده بودم تا چه برسد به اینکه با این موضوع قصه‌ای هم خوانده باشم.

 

 برای این نقش منبعی بجز فیلمنامه هم داشتید؟ تحقیقی یا الگویی؟

-  یکی از شانسهای این فیلم بجز اینکه فیلمنامه کاملاً ایرانی بود و دقیق نوشته شده بود، فیلمنامه‌ای بدون هیچ کپی برداری از هیچ کاری خارجی. ما تمام مدت کارشناسی را در کنارمان داشتیم که خودش از ماموران زبدۀ اطلاعات بود که هیچ چیز نمی‌توانست به اندازه الگو برداری از یک آدم واقعی که خودش عملیات عجیب زیادی را تجربه کرده بود باشد.

 

 این نقش با کاراکترهایی که تا کنون ایفا کرده اید، خیلی فرق داشت؛ فکر می‌کنم تجربه بازی در فیلم «رنگ شک» فریبرز عرب‌نیا هم همچین حال و هوایی برایتان داشته است.

- بله! من تا کنون بیشتر نقشهای مثبت بازی می‌کردم، ولی دلم می‌خواست که بازی در نقشهای منفی را هم تجربه کنم و روباه تجربۀ خوبی بود .در فیلم رنگ شک هم یک نقش منفی را دارم، یک سایکوی خیلی عجیب غریب.هر چند در این فیلم همۀ تلاشم این بود که نمونۀ یک سایکوی ایرانی را به تصویر بکشم ولی چون این آدم چندان ما بازای بیرونی ندارد، تقریباً می‌شود گفت که برای درآوردن نقش کمی از جوکر فیلم بتمن الهام گرفته ام، ولی یک نمونۀ ایرانی اش را ارایه داده ام. 

 

 آقای مجیدی به نظر شما تا کنون توانسته‌ایم یک تصویر واقعی از پلیس ایرانی ارایه دهیم؟چرا با توجه به اینکه ژانر پلیسی هم در تلویزیون و هم در سینما ژانر محبوب و مخاطب پسندی است، ولی تولید این گونه آثار اینقدر محدود است؟

- بله!متاسفانه بر سر راه این گونه آثار مشکلات زیادی وجود دارد، ولی خب برای هر اثری مهمترین مورد فیلمنامه است؛ باید ماده خامی وجود داشته باشد که بتوانیم آن را به فیلمنامه تبدیل کنیم!

درست است که الان نیروی انتظامی برای تولید یکسری آثار پلیسی همکاری می‌کند، ولی چه در سینما و چه تلویزیون باید کسی به عنوان یک تهیه کننده که دغدغه اش تولید اینگونه آثار باشد و شاید مجموع این مشکلات است که نتوانسته‌ایم تا کنون یک تصویر واقعی از پلیس ایرانی داشته باشیم و با سه چهارتا کار مثل روباه هم نمی‌شود چنین ادعایی داشت.

هر چند در آزمون و خطاهایی که تا کنون من و بقیه همکارانم داشته‌ایم تمام سعیمان بر این بوده که گوشه‌ای از شکل و شمایل پلیس ایرانی را نشان بدهیم، ولی هنوز چندان موفقیتی نداشته‌ایم، چون به قول معروف با یک گل که بهار نمی‌شود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.