قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: در میان چهره هایی که درصد سال اخیر در ایران، درشکستن اسطوره غرب و طلسم غربزدگی و ایجاد نهضت «بازگشت به خویشتن» نقش داشته اند، استادشهید مرتضی مطهری برجستگی خاصی دارد.

این روحانی به طور تحقیقی و علمی پوچی ادعاهای غربزدگان را به اثبات رساند!

استاد مطهری بدین نتیجه رسیده بود که مبارزه با ظواهر تمدن غربی مانند تجمل پرستی و فرهنگ مصرف وتقلید کورکورانه از غرب مستلزم آن است که ریشه های اعتقادی و فکری آن جهان بینی که منجر به این نوع رفتار اجتماعی می شود، قطع گردد. این تفاوت اصلی بیان روش استاد مطهری و روش نویسندگانی چون جلال آل احمد در شیوه مبارزه با غربزدگی است. جلال ال احمد، به ظواهر تفکر و طرز زندگی غربزدگان حمله کرد، که البته ارزش آن کار نیز محفو ظ است. ولی استاد مطهری پی برد که بایدنخست ریشه های فکری و عقدتی غربزدگی را قطع کرد و اساس و پایه های تفکر و اعتقاد جوانان را تغییر داد، تا آداب و رفتار غرب مابانه و تفکر غرب باورانه آنان تغییر یابد. چنان که خود استاد مطهری درکتاب عدل الهی خاطر نشان می سازد، یکی از انگیزه های اصلی مبارزات ایدئولوژیک وی، شکستن طلسم غربزدگی و ارائه اسلام به عنوان یک ایدئولوژی زنده و پویا بوده است.

رسالت بزرگی که شهید مطهری برای شکست دادن جریان غربزدگی بر عهده گرفت، نقد و برسی مکاتب اجتماعی ـ فلسفی غرب و پایه های فکری و شالوده های عقدتی آن و ارائه اسلام به عنوان یک مکتب جامع و شامل بوده است و یکی از پایگاه های اصلی که غربزدگان از آن به سیستم اعتقادی و فکری شرق حمله می بردند و در تلاش بودند با آن «اسب تروا» در دژ عقیدتی جوانان جامعه اسلامی رخنه کنند، امانیسم و انسان گرایی غربی بوده است. از آخوندزاده و ملکم خان ارمنی گرفته تا تقی زاده ها و فروغی ها و تمامی لیبرال ها و التقاط گرایان امروز. اومانیسم و انسان گرایی بهانه ای برای نفی سیستم اعتقادی خداگرایانه شرقی بوده است. مطهری به این مکتب رایج غربی و شالوده فکری غربزدگان حمله کرد و طی نوشتارها و گفتارهای گوناگون به بررسی مشخصات مکتب انسان گرایی پرداخت و با منطق محکم اسالام، این بت تازه مغرب زمین را در هم کوبید  و ثابت کرد که اومانیسم غربی که یکی از مکاتب غربی است؛ با توسل به فلسفه مارکسیسم، بزرگترین سهم را در سال های اخیر در گسترش غربزدگی و بیکانگی از خویش میان جوانان داشته است و به همین جهت استاد مطهری از آغاز مبارزه پی گیری را بر ضد بینش و فلسفه ماتریالیستی آغاز کرد.

کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم نقش بزرگی را در مهار کردن توفان بنیان کن ماتریالیسم در نیم قرن اخیر داشته است. علاوه بر آن استاد در اکثر کتابهای خود مبانی مارکسیسم را محک زده و عدم اصالت آن را ثابت کرده است. دومین کاری که شهید مطهری انجام داد، نابود کردن پایگاه هایی بود که غربزدگان ازآن به اسلام حمله می کردند؛ آنان به بهانه های مختلف و از پایگاه های گوناگون اسلام را مورد هجوم قرار می دادند و درصدد بودند در جامعه از خود بیگانگی به وجود آورند، گاه مساله «حجاب» را علم می کردند و اسلام را به عنوان یک دین ارتجاعی که جامعه را عقب مانده نگه می دارد معرفی می نمودند و گاه مساله تبعیض علیه زن را عنوان می کردند، گاه مساله ناسیونالیسم و قرار دادن ایران در مقابل اسلام را بهانه حمله به نظام عقدتی جامعه قرار می دادند و گاه مساله نابودی تمدن باستانی ایران به وسیله مسلمانان و آتش سوزی کتابخانه ایران و اسکندریه را عنوان می کردند؛ تا با بالابردن ظاهری انسان و گسیختن رابطه اش با خدا، مقام او را در حقیقت تا مرتبه حیوانیت تنزل دهند.

مبنای دیگر تفکر غربزدگان که آن را بهانه ای برای نفی سیستم اعتقادی و نظام ارزش های جامعه ساخته بودند؛ «علم زدگی» و «اسطوره علم» بود. البته در همین جا یادآور شویم که علم(Science) و علم زدگی(Scienty) که یک شبه مکتب است، دو چیز کاملا متفاوتند و علم خودش، بزرگترین دشمن و نفی کننده «علم زدگی» است؛ ولی غربزدگان به نام مقدس «علم»، «علم زدگی» را گسترش می دادند و از این طریق در تلاش بودند دین و مبانی اسلام را نفی و باورها و ارزش های جامعه را متزلزل سازند. شهید مطهری با قلم زنده و اندیشه توانای خود به مبارزه با علم زدگی پرداخت و به طور استدلالی تمامی پایه های آن را درهم کوبید. او در کتاب امدادهای غیبی ثابت کرد علم نمی تواند جایگزین دین شود و در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم حس گرایی را مورد بررسی قرار داد و محدودیت های روش تجربی را خاطر نشان ساخت. شهید مطهری در مقابل این یورش ها محکم ایستاد و برای خنثی ساختن حملات خود از بیگانگان، گاه کتاب مساله حجاب را نوشت و گاه حقوق زن در اسلام را، گاه کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نوشت و گاه مساله کتابسوزی در ایران و مصر را و به طور تحقیقی و علمی پوچی ادعاهای غربزدگان را به اثبات رساند و با دفاع از اسلام و خراب کردن پایگاه های حمله غربزدگان راستگرا و چیگرا ایستادگی کرد؛ مطهری نقش مهمی در رهانیدن جوانان از غربزدگی و از دامهای گسترده غربزدگان داشته است و او این کار را آگاهانه انجام می داد.

وقتی غربزدگان ملی گرا و رژیم پهلوی، ملی گرایی و میهن پرستی را بهانه ای برای کوبیدن اسلام قرار دادند، استاد مطهری کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نوشت که در ایران نخستین تلاش علمی و منظم برای ابطال ادعاهای ملی گرایان بود. این نشان می دهد که یکی ازروشهایی که استاد مطهری بریا خنثی ساختن تلاش های مذبوحانه سدرمداران غربگرایی، اعم از رژیم وابسته و روشنفکران چپی و احزاب ملی گرا انتخاب کرد، نابود کردن پایگاه های اصلی حمله  آنان بود و طبق همین اصل استاد کتاب های: عدل الهی، خدمات متقابل اسلام و ایران، حقوق زن در اسلام، مساله حجاب و کتابسوزی ایران و مصر را به رشته تحریر در آورد.

بازگشت به خویشتن

شهید مطهری تنها در شکستن اسطوره غرب در ایران نقش نداشت، بلکه در ایجاد نهضت «بازگشت خویشتن» و عرضه اسلام به عنوان یک ایدئولوژی همه جانبه و پویا نیز نقش به سزایی داشت. نویسنده کتاب مطهری پایه گذار نهضت نوین در بازشناسی اسلام اصیل به درستی خاطر نشان ساخته است که: «استاد مطهری، به نفی مبانی فکری و فرهنگی بیگانه اکتفا نمی کرد، بلکه همراه با نفی آن، یک سیستم فکری و مبانی فلسفی محکم و اصیل را که توان برابری و مقابله با فرهنگ مهاجم داشته باشد نیز ارائه کرد.

در این راه نیز استاد مطهری آگاهانه قدم نهاده بود و معتقد بود نهضت بازگشت به خویشتن تنها هنگامی می تواند به ثمر بنشیند که از پشتوانه محکم فکری برخوردار باشد، البته از اول پرچمداران نهضت رنسانس اسلامی معاصر به خصوص «محمد عبده» و «اقبال» روی این نکته تاکید داشتند که تنها در مکاتب بیگانه به طور سلبی کافی نیست، بلکه باید به طور ایجابی مکتب اسلام را عرضه کرد. استاد مطهری نیز در کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر می نویسد: «هر نهضت اجتماعی باید از پشتوانه ای از نهضت فکری برخوردار باشد. ما باید فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی، فلسفه تاریخی، فلسفه اقتصادی و فلسفه دین و فلسفه الهی خود را که از متن تعالیم اسلام الهام می گیرد، تدوین کنیم و در اختیار افراد جوان قرار دهیم.»

شهید مطهری همانند اقبال در شبه قاره هند و اندیشمندان اخوان در جهان عرب در کنار تنی چند از اندیشمندان دیگر در ایران، چون علامه طباطبایی و دکتر شریعتی به ارائه اسلام به صورت یک نظام که دارای بعد فلسفی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، همت گمارد و به طرح مساله شناخت، جهان بینی، جامعه شناسی، فلسفه تاریخ و نظام اقتصادی اسلام پرداخت. شهید مطهری در رد مبانی فکری و فلسفی مکاتب غربی و عرضه اسلام به عنوان یک ایدئولوژی زنده، موفقیت زیادی کسب کرده بود که شاید یکی از رموز آن این بود که او از پشتوانه محکم معارف اسلامی برخوردار بود و مانند استاد خود علامه طباطبایی، ابطال مکاتب غربی را از طریق اتکاء بر فلسفه اسلامی انجام می داد.

 بدین سان شهید مطهری نقش بزرگی را در شکست اسطوره غربزدگی در ایران بازی کرد و در پیشبرد نهضت «بازگشت به خویشتن» سهمی به سزای بر عهده داشت. با این وجود استاد مطهری به طور مطلق فرهنگ و تمدن غرب را رد نمی کرد، بلکه مانند سایر پرچمداران «نهضت بازگشت به خویشتن» چون سید جمال و اقبال و محمد عبده، حق را از باطل تفکیک می نمود و عناصری را که با بینش مکتبی سازگار بود می پذیرفت؛ چنانکه: «در برخورد شرق وغرب (استاد مطهری) در جایی ایستاد و سعی کرد موضعی یک صافی را داشته باشد؛ ولی نه یک صافی منفعل بلکه یک صافی فعال که اندیشه هایی که از مغرب زمین می رسد، اولا به خوبی تجزیه و تحلیل کند و بعد در صورت لزوم خوب و بد آن را بازشناسی نماید و آن قسمتی را جواز ورود دهد که متناسب است با اندیشه اسلامی ما و آن بخشی را نادرست بشمارد که با ما روحا، تاریخا و دینا بیگانه است.»

منابع:

1-مطهری، عدل الهی، تهران، صدرا، 1374.

2-مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، قم، انتشارات اسلامی، 1354.

3-مطهری، کتابسوزی ایران و مصر تهران، صدرا، 1357.

4-مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، صدرا، 1357.

5-سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مطهری پایه گذار نهضت نوین در بازشناسی اسلام اصیل؛ تهران، 1360.

*واثقی، مصلح بیدار، تهران، صدرا، 1380.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.