قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: در سال ۱۳۱۴ و پس از دستور متحد الشکل شدن لباس ها و پس از آغاز زمزمه کشف حجاب، آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی برای اعتراض به این تصمیمات رضا شاه به تهران رفت ولی به دستور او بازداشت شد.

حال و روز بهلول پس از قیام گوهرشاد

به گزارش قدس انلاین، مردم در مشهد در اعتراض به این عمل، به رهبری شیخ محمد تقی بهلول در مسجد گوهرشاد و صحن حرم مطهر حرم امام رضا (عَلیه السَلام) تجمع کردند که پس از چند زد و خورد کوچک با مأمورین، نهایتاً در سحر 21 تیر مورد هجوم گسترده نیروهای نظامی قرار گرفته و تعداد بسیاری از آنها شهید شدند. اما بی شک یکی از اساسی ترین محرکین این حرکت محمد تقی بهلول بود که با شجاعتی بی نظیر به رهبری مردم می پرداخت.

بهلول که در اعلامیه دولت از وی به عنوان غائله ساز گوهرشاد یاد شده بود، توانست بعد از شروع درگیری، از مهلکه بگریزد و با کمک چند تن از طرفداران و به قول خودش «فدائیانش» از دست مامورانی که در تعقیب وی بودند نجات یابد و به خانه ی زنی که از وی به عنوان «طوعه ی دوم» یاد می کند پناه ببرد. وی سپس به افغانستان گریخت و از تیررس ماموران دولتی در امان ماند. وی درباره ی فرار خود می گوید: بنده منزل آن زن نماز صبح خواندم و سپس به واسطه ی سه شبانه روز بی خوابی، در حجره ی آن زن خوابیدم. وی برای اینکه کسی متوجه حضور ما در خانه اش  نباشد، در منزلش را از بیرون قفل کرد و رفت؛ ضمن اینکه من به او سفارش کردم تا اوضاع مشهد و آنچه را که می شنود آمده به ما بازگو کند. چند ساعتی بیشتر نخوابیده بودم که آن زن هراسان بازگشت و ضمن تشریح اوضاع مشهد گفت که ماموران درصدد تفتیش خانه به خانه ی شما هستند. من به محض شنیدن این مطلب درصدد فرار از مشهد برآمدم و از آن زن خواستم تا از هر راهی که می تواند مرا به بیرون شهر ببرد. وی به صورت ماهرانه و عجیبی مرا از کوچه پس کوچه های مشهد عبور داد و از منطقه ی گلشور فعلی مرا به صحرا رسانید و توصیه کرد که به روستاهای «سیس آباد» که در آن نزدیکی بود بروم؛ چون که می دانست اهالی آن روستا از طرفداران من هستند.

 موقع عصر بود که با توصیه ی طوعه به سیس آباد رفتم و آن زمان اهالی در مسجد روستا اجتماع کرده مشغول نوحه و عزاداری برای شهدا مشهد بودند. آنان به محض مشاهده ی من گریه را زیادتر کردند و مجلس شکل عاشورا به خود گرفت. پس از ختم روضه، از نیت من و اهداف بعدی من استفسار کردند و حتی پیشنهاد کردند که با کمک اهالی به مشهد برگشته جهاد را از سر بگیرم، ولی روی کار آمدن حکومتی اسلامی در افغانستان به رهبری فردی به نام حبیب الله  که امان الله خان را بیرون رانده بود باعث شد تا تصمیم بگیرم به وی پناهنده شوم.

برای فرار به افغانستان و گذر از ایستگاه های بازرسی، مستلزم تغییر قیافه و نیز تهیه ی مدارک لازم بودم که این امر با یاری اهالی وفادار سیس آباد عملی شد؛ به این صورت که شناسنامه ی جعلی برایم تدارک دیدند و کت و شلوار با کلاه پهلوی تهیه کرده، مرا ملبس به لباس پهلوی نمودند و سپس توصیه کردند که نزد ظفرخان نامی که گویا در نزدیکی مرز شوروی (ترکمنستان امروزی) ساکن بود بروم. نزد وی رفتم. وی هم مرا به فرد دیگری به نام محمد علی بربری معرفی کرد. او ابتدا درصدد کمک کردن به من برآمد، ولی وقتی به وی سوء ظن پیدا کردم به خصوص اینکه سر شب می خواست مرا به افغانستان برساند ولی موکول به صبح کرد. یقین پیدا کردم از سمت وی خطری برایم هست. شبانه برخاستم و به سوی صحرا روانه شدم. ویلان و سرگردان بودم تا اینکه فهمیدم در نزدیکی های تربت جام هستم. پرسان پرسان به راهم ادامه دادم. وقتی به پاسگاه و ایستگاه های امنیه می رسیدم راه خود را کج می کردم و بدین وسیله از روبه رو شدن با آنان احتراز می کردم و به هر طریقی که شد خود را به تربت جام رساندم. ابتدا در منزل مسکینی سکنی گزیدم و سپس با راهنمایی وی به فردی معرفی شدم که می توانست مرا به افغانستان برساند، ولی وی استنکاف ورزید.

در حین اینکه در کوچه های تربت جام می گشتم عکس خود را دیدم که به صورت اعلامیه به دیوار چسبانیده شده بود و برای یابنده ی من پنج هزار تومان جایزه مقرر کرده بودند. با دیدن این اعلامیه بر هراسم افزوده شد؛ لذا تصمیم گرفتم به خارج از شهر بروم. در بیرون شهر توسط باغبانی، از راه مرز وقوف پیدا کردم و عازم مرز شدم. در مرز افغانستان و ایران با توجه به اینکه اغلب اهالی سنی بودند، این گونه وانمود کردم که من سنی هستم و از بغداد می آیم و بدین وسیله با کمک آنان وارد خاک افغانستان شدم».

منابع:

1-بهلول، محمدتقی، خاطرات سیاسی، تهران: موسسه امام صادق (ع)، 1364.

2-4-قاسم پور، داود، قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.