به مناسبت فرا رسیدن این روز با حجت الاسلام والمسلمین محمدنقی نظرپور، عضو شورای فقهی بانک مرکزی و دانشیار و معاون پژوهشی دانشگاه مفید درباره زوایای گوناگون بانکداری اسلامی به گفتوگو پرداختهایم که مشروح آن را میخوانید:
بانکداری اسلامی به چه معناست و این نوع خاص از بانکداری چه تفاوتی با نوع غیراسلامی آن دارد و چه هدفی را دنبال میکند؟
- از چند دهه پیش که بحث بانکداری اسلامی با عناوینی مانند بانکداری بدون ربا و ... مطرح شد، این ایده مطرح بود که این نوع از بانکداری نمیتواند از قراردادهایی استفاده کند که به معاملات ربوی منجر میشوند، چون این دیدگاه غالب بین اقتصاددانان مسلمان و فقها وجود داشت معاملاتی که در بانکها در قالب تجهیز و تخصیص منابع صورت میگیرد، نوعاً بر اساس قرض همراه با شرط مازاد است.
گرچه برخی خدمات بانکی همچون حساب جاری، اعتبارات اسنادی، ودیعهگذاریها و صندوقهای امانات بر مبنای قرض ربوی نبوده و نیستند، اما عمده قراردادهای تجهیزی و تخصیصی بانکها بر اساس قرضِ همراه با بهره است، بدان معنا که اگر سپردهگذار پولی را در بانک میگذارد، در بانکداری سنتی یا ربوی مبلغ مازادی به وی اعطا میشود و مبلغی هم که بانک به سپردهگذار میدهد رباست. همچنین است، درباره تخصیص منابع به گیرندگان تسهیلات، بر مبنای قرض همراه با شرط مازاد؛ یعنی وقتی بانک به من متقاضیِ تسهیلات وجهی را قرض دهد و من موظف باشم همراه با سود آن را باز گردانم.
این عملیات که در مقام تجهیز و تخصیص منابع بانکی است مورد قبول فقها و اقتصاددانان اسلامی نیست، از این رو چارهای اندیشیده شده که از قراردادهای جایگزین استفاده شود تا امکان دریافت و پرداخت سود توسط بانک را فراهم کند. از این رو، در بانکداری اسلامی هر گاه سخن از قرض است معنای آن قرض بدونِ شرط مازاد است که میتوان به آن قرض الحسنه نیز گفت (البته اختلافی وجود دارد که اگر فرد قصد خیرخواهانه نداشته باشد، قرض الحسنهای رخ نداده است)، و بانک نباید مبلغ مازاد بر آن را بگیرد.
پس آنچه به عنوان سود توسط بانکها دریافت یا پرداخت میشود در چه قالبی است؟ آیا با قرض و قرض الحسنه تفاوت دارد؟
- آنجا که پای دریافت یا پرداخت سود مطرح میشود باید قراردادهایی تنظیم شود که ظرفیت اخذ و اعطای سود را داشته باشد، بانکها میتوانند در مقام تجهیز منابع، وکیل سپردهگذاران باشند و پس از اخذ وجوه آنها را صرف عقود سودآور مندرج در فصل سوم قانون بانکداری اسلامی کنند. یعنی بانکها به عنوان وکیل مردم در عقود مبادلهای و مشارکتی و سرمایهگذاری، مستقیما شرکت کرده و پس از انجام عملیات، حقالوکاله خود را کسر کرده و باقی را به نسبت زمان سرمایه و اینکه سرمایه بانک و سپردهگذار چقدر بوده است، بین افراد حقیقی و حقوقی تقسیم میکنند.
اما در مقام تخصیص منابع نیز بانکها میتوانند در قالب عقود مبادلهای و مشارکتی همچون اجاره به شرط تملیک، سلف، خرید دِین، مرابحه و... اقدام کنند که در اینجا میتوانند در عین اعطای تسهیلات، سود هم دریافت کنند.
همچنین، بانک میتواند به حسب نیاز متقاضی با وی مشارکت کند، به گونهای که بخشی سرمایه از آنِ متقاضی و بخشی متعلق به بانک باشد، به عنوان مثال شراکت در احداث ساختمان یا پروژهای ساختمانی و قیمتگذاری و فروش بعد از پایان زمان تنفس و کار. مهم آنکه این روشها همگی مورد تایید شرع و چارچوبهای نظام اقتصادی اسلام هستند. بر این اساس، بانکی که به تعبیر شهید محمدباقر صدر ماهیتش بنگاه اقتصادی است، میتواند با ورود به عرصههای گوناگون اقتصادی هم سود دهد و هم سود بگیرد. البته عمدتا سودی که بانکداری اسلامی پرداخت و دریافت میکند منوط به ورود به بخش حقیقی اقتصاد است، یعنی معامله واقعی در قالب عقود مبادلهای و مشارکتی.
چرا در بانکداری اسلامی بر نفی و طرد ربا تا این حد تأکید میشود؟ مگر وجود ربا در شبکه بانکی چه پیامدهایی بر نظام اقتصادی و در مرحله بعد جامعه تحمیل میکند؟
- در ارتباط با ربا ادلهای مسلم در آیات قرآن و روایات وجود دارد که هیچ یک از فِرَق اسلامی به خود اجازه ندادهاند چنین تحریم آشکاری را جایز بدانند! بنابراین، به عنوان یک اصل اساسی در فضای بانکداری اسلامی نمیتوان از قراردادهای رَبَوی استفاده کرد.
افزون بر این، روایات معصومان (ع) نیز بر این مسأله تأکید دارند چنانکه امام رضا (ع) حکمتهای تحریم ربا را بیان کرده اند، از آن جمله که: اگر ربا تسری یابد، معاملات و تجارت کم میشود و مردم از کار خیر باز میمانند و... البته اینها حکمتهای تحریم رباست نه علت آن.
اصل در بانکداری اسلامی این است که بانکها به گونهای عمل کنند که مانع سلطه بیگانگان بر کشور شوند که برای این هدف، تحقق بانکداری اسلامی شرط لازم است نه کافی؛ شرط کافی مجموعهای از اهداف است که به تناسب خرده نظام بودنِ بانک باید در راستای اهداف کلان نظام اقتصادی اسلام عمل کند.
تحول علم اقتصاد به عنوان یکی از زیرمجموعههای علوم انسانی چقدر به تحقق حقیقی بانکداری اسلامی کمک میکند؟ آیا تحول علوم در این باره اثرگذار است؟
- واقعیت این است که ما در بسیاری از رشتهها از جمله اقتصاد از متون غربی استفاده میکنیم که البته این عیبِ کار نیست و در واقع در قدمهای ابتدایی لازم است علوم را از دیگران گرفته و بومی و استفاده کنیم؛ اما عیب کار اینجاست که پس از مرحله اخذ این علوم، متوقف شده و به همان بسنده کنیم و در پی بومی سازی و اسلامی کردن آن نباشیم!
در عرصه اقتصاد ضوابط و چارچوبهایی وجود دارد که میتوان آنها را در قالب اقتصاد اسلامی شکل داد؛ باید توجه داشت بانکداری، بازار سرمایه، نظام بیمه و ... چیزهایی است که اسلام درباره آنها نظریاتی دارد که باید عملیاتی شوند.
ما معتقدیم در اوایل کار هستیم و باید در علوم انسانی در پی تحولی جدی باشیم، هنوز راههای نرفته در این باره بسیار است، در حالی که از ویژگیهای بانکداری اسلامی در مقایسه با سایر نظامها این است که عملا وارد عرصه اجتماع شده و اگر ایراداتی دارد، در مقام عمل به آن رسیده ایم، چه بسا اگر دیگر عرصهها نیز از نظر به عمل درآیند، ضعف و کاستیشان مشخص شود.
در نهایت آنکه بانکداری اسلامی پیشقراول پیاده شدن نظام اقتصاد اسلامی است و طبیعتا میتواند مشکلاتی داشته باشد که با دقت نظر و ریزبینی میتوان آنها را برطرف کرد.
می توان مدعی بود که با تحقق بانکداری اسلامی بتوان بر عرصه بینالمللی نیز اثر گذاشت و این نوع خاص از بانکداری را در عرصه جهانی گسترش داد؟
- البته چنین است و اکنون که چهره محدودی از اقتصاد اسلامی مطرح شده، استقبال گستردهای از آن صورت گرفته و حتی بانکهای غربی شیوههای بانکداری اسلامی را دنبال کرده و درصدد هستند ابزارهای مالیِ اسلام را پیاده کنند.
این یعنی بانکداری اسلامی از ظرفیت تأثیرگذاری جهانی برخوردار است و برای همین از آن استقبال میشود، اگر هم تا کنون نتوانسته آن طور که باید نقشآفرینی کند برای آن است بسیاری از عقودی که به عنوان اسلامی اجرا میشود دقیقا مطابق اسلام نیست و در بسیاری از موارد شاهد قراردادهای صوری هستیم!
این در حالی است که شهید سید محمدباقر صدر در 70، 80 سال پیش با اشاره به عمر بانکداری سنتی تأکید کرد اگر در اجرای بانکداری اسلامی به مشکل برخوردیم نباید از اصل آن عدول کنیم؛ ما نیاز به تجربه داریم و امروز قطار بانکداری اسلامی حرکت خود را آغاز کرده و نمیتوان آن را متوقف کرد.
بنابراین، اگر بانکداری اسلامی با همه وجود رخ بنمایاند میتواند الگویی برای همه دنیا باشد.
برای همین است که در بحران اقتصادی غرب دکتر احمد محمدعلی، رئیس بانک توسعه اسلامی اعلام کرد یک دلار هم آسیب ندیده که با بررسیها مشخص شد این مهم در اقتصاد و بانکداری اسلامی ریشه دارد.
و این نیست مگر به دلیل دوری از ربا، انعطاف در عقود مشارکتی بویژه هنگام بحرانها و نیز ملاحظات شرعی و ... که چشمهای ناب از معارف اسلامی را نمایش میدهد.
آیا تعریف درستی از بانکداری اسلامی در جامعه وجود دارد؟ چطور میتوان تعریف صحیح و دقیق آن را به مردم شناساند؟
- متأسفانه مردم ما با چهره واقعی بانکداری اسلامی آشنا نیستند و احساس میکنند بانک در جامعه اسلامی یعنی مؤسسه خیریه و قرضالحسنه، در حالی که بانک بنگاه اقتصادی است و مردم نباید فقط انتظار کار خیر را از آن داشته باشند و اگر بانکی قرض الحسنه داد آن را اسلامی بدانند و اگر نداد بگویند غیراسلامی است! باید توجه داشت بانک میتواند سود کسب کند، اما در چارچوب قواعد اسلامی، زیرا بانک در حقیقت تاجر است و نباید انتظار داشت سودی نبرد و صرفا خیرخواهانه عمل کند. نکته دیگر اینکه ما فکر میکنیم اگر نرخ سود در ژاپن مثلاً سه درصد است و در ایران 23 درصد پس ژاپنیها از ما مسلمانترند! خیر، نرخ سود در عقود مبادلهای و مشارکتی مبنای اسلامی بودن نیست بلکه اگر قرارداد قرض یا قرض الحسنه باشد و در بازپرداخت آن حتی یک درصد سود لحاظ شود، اسلامی نبوده و ربا محسوب میشود.
از این رو، باید مردم را با قراردادها آشنا کرد تا در کنار اصلاح نظام بانکی، مردم هم شناخت و نگاهشان را اصلاح کنند، زیرا بعضاً در این باره حتی بعضی از بزرگان، مفاهیم اشتباه را منتقل میکنند!
نظر شما