تا اینجای کار که رسانه ملی به وظیفه خطیر و حساس خود عمل میکند بسیار امیدبخش و تحسین برانگیز است. اما آیا فقط انعکاس کافی است؟ پیگیری این ایرادهای تأسفبار برعهده کیست؟ وقتی روز و هفته و ماه بعد، بار دیگر همین اخبار مشابه را از رسانه ملی میشنویم، به ما به عنوان یک مخاطب عادی آن، چه حالی دست میدهد؟ چند شب پیشتر یکی از بخشهای خبر را میدیدم. نخست گزارشی پخش شد از اموال رها شده ایران در تاجیکستان. من در این کشور بودهام و سرنوشت تلخ این اموال را دیدهام تنها یک قلم اینها تلویزیون نوروز است که بارها درباره آن گفته شده و بدبختانه هنوز تجهیزات و زمین و امکانات آن در آنجا رهاست و گویا دولت تاجیکستان درصدد تصاحب آنهاست. در همین گزارش معلوم شد جز این اموال، صدها میلیون دلار هم از اموال متهم اقتصادی معروف، یعنی جناب آقای بابک زنجانی آنجا بیصاحب رها شده و در آستانه حیف و میل است.
در ادامه این بخش خبری گزارشی از جعل تاریخ مصرف و شمارهگذاری تخم مرغ در بازار تهران پخش شد. و نیز فروش غیرقانونی انواعی از موادغذایی که در وضعیتی غیربهداشتی و بسیار خطرناک برای سلامتی مردم، داد و ستد میشد. بعد از آن گزارشی مبنی بر فروش قاچاق داروهای گران و کمیاب پخش شد. عدهای مهر و نسخه پزشکی را که هشت سال است در خارج کشور زندگی میکند جعل کرده و با آن این داروها را به دفعات از داروخانهها گرفته و در بازار آزاد میفروختند. گویا سرانجام یکی از داروخانهها به این همه نسخه خاص متعلق به یک پزشک مشکوک میشود و گزارش میکند و این باند گرفتار میشوند. حالا در کل کشور چه شمار از این باندها هست خدا میداند!
درباره زمینخواری در گردنه حیران هم گزارش دیگری پخش شد. انبوه ویلاهایی که غیرقانونی در اراضی کشاورزی ساخته شده و خدا میداند چه کسی و چطور به آنها مجوز داده بود. در این باره گزارشی هم در فضای مجازی و سایتهای خبری خوانده بودم که وضعیت حیران را با روستایی به نام «زیارت» در حومه شهر «گرگان» مقایسه کرده و گفته بود در آنجا هم صدها هکتار اراضی کشاورزی با مجوزهای مشابه به ویلا تبدیل شده و طی چند سال، هزاران ویلا ناگهان ساخته شدهاند. نگارنده مدعی شده بود تخلفات آنجا ده برابر روستای حیران است و التماس دعا داشت که مسؤولان برای نظارت سری هم به این منطقه بزنند و... البته خدا میداند چند روستای مشابه با چه تعداد تخلف مشابه و تسخیر زمینهای کشاورزی و زمینخواری و تخلفات ریز و درشت در کشور هست و ما بیخبریم.
باری هر شب انبوهی از این خبرهای تأسفبار را مردم از رسانه ملی میشنوند، اما خبری از پیگیری نیست. قرار داشتم یادداشت امروز را درباره انبوه پیامکهای تبلیغاتی بنویسم که مردم را به ستوه آوردهاند. پیامکهایی که با وعدههای دروغین شما را گرفتار میکنند و راهی شدهاند برای سرکیسه کردن مردم. اما به یاد آوردم که در این باره هم بارها رسانه ملی لطف کرده و گلایههای مردم را پخش کرده و درخواست رسیدگی داشته و هر بار هم مسؤولان قولهایی دادهاند، ولی همین امروز، نزدیک 20 پیامک برای خودم- از این نوع آمده، بنابراین از خیر نوشتن آن گذشتم!
نظر شما