او معتقد است، همه مشکلات ما ریشه در «جهل» دارد. اگر به دانایی برسیم توانا هم خواهیم شد. حکیم فردوسی هم گفته است: توانا بود هرکه دانا بود. اگر ما درست رانندگی نمیکنیم، اگر مشکل بیکاری داریم، اگر کمبود آب معضل شده، به دلیل ناآگاهی و جهل ماست. اگر میدانستیم، میتوانستیم با فناوریهای نوین و دانش امروزی سیستم آبیاری کشور را اصلاح کنیم، اما ندانستیم! او تاکید میکند: خرید چند قلم نوشت افزار یا اهدای چند تومان پول، مرا فقیر نمیکند، اما همین هزینه و وقت اندک را صرف میکنم تا فردا به دلیل کمکاری من یکی از این کودکان بیسواد، بزهکار نشود و سرش بالای دار آسیبهای جامعه نرود؛ یا فردا در خیابان و بانک قمه نکشد و مردم را از بین نبرد. من برای تضمین سلامت آینده خودم و جامعهام به تعلیم کودکان اهمیت میدهم. حرفهایش به دلم مینشیند. او خردمندانه صحبت میکند، اما چند نفر از ما با این زاویه به مساله تعلیم و تربیت کشور توجه میکنند؟ به هرحال، چند روز دیگر درهای مدارس به روی بیش از ۱۲ میلیون دانشآموز ایرانی باز میشود تا با کسب «سواد» به یکی از سادهترین حقوق انسانی خود دسترسی پیدا کنند. از این افراد دهها هزار نفر زیر پوشش نهادهای حمایتی هستند، افرادی که بنابر آمار رسمی هر ساله حدود چهار درصد جمعیت آنها به دلیل مشکلات متعدد از جمله تنگناهای اقتصادی ناگزیر به ترک تحصیل هستند. تصور کنید اگر هر ساله چهار درصد از یک جمعیت چند میلیونی در فقر و بیسوادی بزرگ شوند، آینده جامعه چه میشود؟ اگر میخواهیم در سالهای آینده صحنههای خشونت بار کمتری در جامعه ببینیم، در کنار برگزاری مراسم مختلف گلریزان برای آزادی زندانیان و ساخت دهها زندان، مرکز ترک اعتیاد و... که حاصل گسترش آسیبهای اجتماعی است، امروز آستینها را بالا بزنیم و برای تحصیل این کودکان گام برداریم. حتی اگر با اهدای یک قلم یا دفتر ارزان قیمت یا مبلغ اندکی کمک مالی باشد.
۲۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۲
کد خبر: 310981
گروه جامعه- مریم آزاد: دوستی دارم که با چند نهاد خیریهای که برای آموزش دانش آموزان کار میکنند، همکاری دارد.
نظر شما