قدس انلاین: امام حسین (ع) كه با درخواست های مكرر ولید و اصرار مروان بن حكم بر بیعت روبرو بود، در صورت باقی ماندن در مدینه، می بایست یكی از دو گزینه را می پذیرفت: یا با یزید بیعت كند و یا مخالفت و سرانجام درگیری و كشته شدن در مدینه، بدون این كه به منظور اصلی اش كه افشای حكومت غاصبانه یزید و ناحق بودن خلافت امویان بود، دست یابد.

حركت امام حسین (ع) از مدینه به سوی مكه

به گزارش قدس انلاین، بر این اساس آن حضرت تصمیم به هجرت از مدینه منوره گرفت؛ هجرتی بزرگ و سرنوشت ساز كه در تاریخ اسلام و نهضت های اسلامی و عدالت خواهی، منزلتی بزرگ و بی مانندی پیدا كرد و شگفتی همگان را برانگیخت. امام حسین (ع) به خانواده خویش و خاندان امیرمؤمنان علی (ع) آگاهی داد كه قصد خروج از مدینه و هجرت از این شهر مقدس را دارد. سیدالشهدا (ع)، در انتهای شب یك شنبه، دو روز مانده به پایان ماه رجب سال 60 قمری، به طور آشكار و به قصد عمره راهی مكه معظمه گردید. ایشان هنگام خروج از مدینه، این آیه شریفه را كه در شأن حضرت موسی (ع) به هنگام فرار از ستم فرعونیان نازل شده بود، تلاوت می كرد: فَخَرَج مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ، قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَومِ الظّالِمینَ. پس از شهر بیرون شد و در آن حال، گفت: پروردگارا! مرا از دست گروه ستم كاران رهایی ببخش. آن حضرت آیه مزبور را مكرر تلاوت می نمود و از راه عمومی و رسمی میان مدینه و مكه حركت كرد. گروهی از همراهان عرض كردند: ای پسر رسول خدا! اگر از راه معروف و شناخته شده نروید و به مانند عبدالله بن زبیر از بیراهه سفر كنید، نیكوتر است و از گزند دشمنان ایمن خواهید بود. اما امام حسین(ع) فرمود: لا، و الله لا افارقه حتی یقضی الله ما هو قاض؛ سوگند به خدا نه، من از این راه جدا نمی شوم تا خدا درباره ما آن چه خواسته است حكم نماید. بدین گونه، آن حضرت به همراه خانواده و همراهان خویش، از مدینه راهی مكه معظمه گردید.

ورود به مکه

حضرت سیدالشهدا (ع) پس از آن كه از درخواست عامل مدینه برای بیعت با یزید بن معاویه امتناع كرد و به صورت اعتراض آمیز، شهر مدینه را ترك و به سوی مكه حركت كرد، در شب جمعه، سوم شعبان سال 60 هجری قمری وارد مكه معظمه گردید و به هنگام ورود، این آیه را تلاوت می فرمود: و لَمّا تَوَجّهَ تِلْقاءَ مَدْیَن قالَ عَسی رَبّی اَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل؛ و چون به سوی شهر مدین رو نهاد، با خود گفت: امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند. حركت آن حضرت از مدینه، در 28 رجب و ورودشان به مكه در سوم شعبان و در كل، به مدت پنج روز در راه بودند. پس از آن كه وارد مكه معظمه شدند، اهالی این شهر مقدس به استقبالشان شتافتند. بزرگان و صاحب نفوذان مكه، اعم از ساكنان دایمی و زایران و حاجیان، هر روز به زیارتشان می رفتند.

عبدالله بن زبیر كه یك روز پیش از حركت آن حضرت از مدینه، به سوی مكه گریخته و در این مكان مقدس، پناه گرفته بود، امید بسیار داشت كه اهالی مكه وی را در مبارزه با یزید بن معاویه همراهی كرده و وی را در دست یابی به حكومت یاری كنند. ولی با تشریف فرمایی امام حسین (ع) به مكه، اكثر مردم با امام حسین (ع) ارتباط برقرار كرده و از اهداف و انگیزه هایش با خبر شدند و بدین لحاظ عبدالله بن زبیر را به حاشیه راندند. بدین جهت عبدالله بن زبیر در باطن، از  آمدن امام حضرت سیدالشهدا (ع) به مكه معظه، ناخرسند بود و دلش می خواست كه آن حضرت به هر بهانه ای، این شهر را ترك كند و زمینه را برای بلند پروازی های وی فراهم نماید. اما امام حسین (ع) بدون در نظر گرفتن جاه طلبی های عبدالله بن زبیر و سخت گیری های عاملان و مأموران یزید، به روشن گری مسلمانان در مكه پرداخت. آن حضرت از سوم شعبان تا هشتم ذی الحجه، به مدت چهار ماه و پنج روز در مكه معظمه اقامت نمود و پس از آن كه با دعوت انبوه و سراسری كوفیان مواجه گردید، در هشتم ذی حجه سال 60 قمری، مكه معظمه را به قصد كوفه ترك كردند.

سخنرانی امام در مکه

در مدتی كه [حدود 125 روز] امام در مكه حضور داشتند، فقط دو خطبه از ایشان ثبت گردیده است. آن دو خطبه نیز مجموعهای از سخنان حكمت‌‌آمیز میباشد، اما بعید است كه امام در آن مكان و زمان حساس فقط همین دو خطبه را ایراد كرده باشند، زیرا بر اساس روایت های تاریخی دیگر، مردم نزد امام رفت و آمد داشتهاند و معقول نیست كه آن حضرت از فضای دینی و قدسی حاكم بر خانه خدا برای تبلیغ و معرفی حق و اهداف نهضت خویش استفاده نكرده باشند.

سخنرانی اوّل

 امام پس از دریافت نامه مسلم، عزم خویش را برای حركت به سوی عراق جزم كرد. به همین جهت، در شب هشتم ذیالحجه، یاران خویش را گرد آورد و خطاب به آنان فرمود: سپاس خدای را، آن چه خدا خواهد همان خواهد شد و هیچ نیرویی مگر به اراده پروردگار وجود ندارد. درود خداوند بر فرستادهاش باد. مرگ هم چون گردنبند دختران، بر گلوی فرزندان آدم نقش بسته است، شوق من به دیدار پدرانم، چونان شوق یعقوب است به دیدار یوسف. برای من قتلگاهی برگزیده شده است كه آن را خواهم دید، گویی كه گرگان دشت بند از بندم جدا میسازند و شكمهای خالی و گرسنه از پاره های تنم پر میشود، از سرنوشت رقم خورده، گریزی نیست، ما خاندان نبوت به خشنودی خداوند خشنودیم، بر بلای او صبر میكنیم و او به ما پاداش شكیبایان را میدهد، خویشاوندان رسول خدا هرگز از وی منحرف نمیشوند و در بهشت نزد او گرد میآیند، تا چشمهایشان به او روشن گردد و وعده‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏های خداوند نسبت به آنان عملی شود. هر كس در راه ما آماده جانبازی است و قصد آرام گرفتن با لقای پروردگار را دارد، پس با ما حركت كند و من بامدادان آماده حركت هستم. انشاءالله.

 سخنرانی دوم

 بردباری زینت است، وفای به عهد جوانمردی میباشد، صله رحم، نعمت و استكبار، خودستایی میباشد. شتاب ورزی، نادانی و نادانی، ناتوانی است، گزافهگویی، گرفتاری و همنشینی با فرومایگان و هم نشینی با گناهكاران بدگمانی میباشد.

 دقت و تأمّل در خطبه دوم نشان میدهد كه مضامین آن متفاوت با خطبه اول است و از این مطلب می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان فهمید كه این خطبه در زمان و مكانی متفاوت ایراد شده است

منابع:

1-شیخ مفید، الارشاد: 375، 337.

2-شیخ عباس قمی، وقایع الایام: 329.

3-ابن اعثم، الفتوح، ج 5: 22.

4-جریر طبری، تاریخ طبری، ج 4: 222.

5-خوارزمی، مقتل الحسین، ج 1: 189.

6-ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج3: 240

7-امین، لواعج الأشجان: 32.

8-شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج1: 301.

9-شریفی، كلمات الامام الحسین(ع): 305.

10-مازندرای حائری، معالی السبطین، ج 1: 251.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.