گروه هنر- مهدي نصيري: «نيکي کريمي»، بازيگر دهه هفتاد بعد از کارگرداني چهار فيلم سينمايي داستاني و دو مستند، حالا ديگر توانسته خودش را به عنوان يک کارگردان به سينماي ايران بشناساند.

لب خواني جامعه عصباني

او در چهارمين تجربه کارگرداني، سوژهاي عام را مورد توجه قرار داده است. داستان «شيفت شب»، بازنمايي کم مايه بحران اقتصادي يک خانواده ايراني است.

 «کريمي» به بهانه وضعيت بغرنج مالي همسر قهرمان داستانش قصد دارد تا با پز آسيب شناسي اجتماعي، جزئيات جامعه ايراني درگير با مسايل و مشکلات اقتصادي و تحريم را واکاوي کند. او قصد دارد تا جامعهاي بحران زده و عصبي را نشان دهد که فشارهاي اقتصادي آستانه تحمل و درستي عملکردش را تحت تأثير قرار داده، اما نگاهش به اين موضوع بيش از اندازه سطحي است.

 محتوا و منظور خيلي در فيلم خودنمايي ميکند. به عبارت ديگر مقصود و نظر فيلمساز از همه جاي داستان بيرون زده است.  «شيفت شب» از فرط محتوازدگي به سمت شعارهاي سطحي و به ظاهر اجتماعي گرايش پيدا ميکند، شعارهاي روزمرهاي که هر روز در تاکسي، اتوبوس و مترو دهان به دهان ميشوند و مدتهاست که به تابلوهاي پيامکي در شبکههاي اجتماعي هم تبديل شدهاند.  فيلم «نيکي کريمي» در اين حوزه نتوانسته نگاهي هنرمندانه و عميق به جامعه داشته باشد. اين فيلم فقط با لباس و ظاهر اجتماعي، روابط سطحي و اتفاقات سرهم بندي شده ظاهراً اجتماعي را روي پرده سينما لب خواني ميکند.

داستان «شيفت شب» براي تبديل شدن به يک روايت سينمايي، طرح و توطئه کم دارد، بنابراين نويسندگان با وارد کردن سوءظن به اين داستان قصد داشتهاند که روايتشان را هر طور شده کنشمند کنند.  در همان ابتداي داستان، زن تزريقاتچي که شوهرش آبدارچي شرکت فرهاد است(اين دو شخصيت معجزه گران فيلم هستند که هر جا داستان کم ميآورد، از آسمان وارد زندگي قهرمان ميشوند و گره افکني و گره گشايي ميکنند) سوءظن درمورد انگيزه خودکشي و کشتن خانواده توسط فرهاد را ايجاد ميکند.  سوءظن، عنصري است که به داستان فيلم تزريق ميشود، عنصري که بيش از آنکه در پرداخت روايت منطقي و توجيه ناپذير نشان بدهد، به آن وصله شده است.  اين سوءظن تبديل به توهم ناهيد در زندگي ميشود و در پرسههاي گاه و بي گاه او پشت درها و ديوارهاي آپارتمان و به زور قاب بندي تصاوير، حرکتهاي روي دست دوربين، موسيقي و تدوين قصد دارد تا موجب شکل گيري کنش شود، اما بيشتر از آنکه به جان داستان نشسته باشد تحميلي به نظر ميرسد.

توهم ناهيد همچنان که آبشخور (گمان زن تزريقاتي) ضعيفي دارد، در پرداخت هم ضعيف و آبکي است. مهمترين کاستي اثر را ميتوان در فيلمنامه سطحي و ناقص آن جستوجو کرد که به ساختار توليد و ديگر حوزههاي ساخت از جمله فيلمبرداري و تدوين و... نيز سرايت کرده است.  فيلمنامه، پايان بندي خيلي بدي هم دارد. «نيکي کريمي» به واسطه پرسه زدنهاي قهرمان زن در خيابانها و طرح برخي مسايل در حاشيه روايت داستان، بحران قهرمان را به سطحي وسيعتر (جامعه) تعميم ميدهد. اما مشکل و مسأله قهرمان را بر عکس رويکرد اصلي، معجزه وار و خاص حل ميکند. بعد از همه بزرگ و زيادهگوييها، ناهيد همچون يک ناجي معصوم با همه طلبکارها تسويه ميکند و دو روزه پول از دست رفته شرکت را برميگرداند و با کمک معجزه ديگر آبدارچي همه چيزدان و زنش، فرهاد را که در خيابانهاي شهر با تفنگ ساچمهاي براي شهرداري مشغول کشتن موشهاست، پيدا ميکند و خانواده را نجات ميدهد. قهرمان زن «شيفت شب» به همين راحتي همه مشکلات را از سر راه برميدارد!

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.