جامعه/ محبوبه علی‌پور: برخی صاحب‌نظران با نگاهی به مصوبات مجلس شورای اسلامی در ادوار مختلف و عملکرد دولت‌ها بر این باورند که میراث فرهنگی چندان جایگاهی در سیاستگذاری‌های کلان کشور نداشته و بیشتر فرزندی ناتنی و مطرود به حساب می‌آید که به اجبار باید جایی بر سر خوان هزار متولی جامعه برایش در نظر گرفت.

 سیاسی‌کاری «میراث فرهنگی» را زمینگیر کرد

 تلاش‌های بی‌ثمر در حوزه میراث
دکتر حسن کریمیان، باستان‌شناس در این باره به خبرنگار ما می‌گوید: تردیدی نیست که دولتمردان برای حفاظت از مواریث فرهنگی کشورمان تلاش فراوانی به انجام می‌رسانند. اختصاص بودجه‌های کلان به سازمان میراث فرهنگی و تشکیل یگان‌های ویژه حفاظت از آثار باستانی نیز نشان از این واقعیت دارد. با این همه، این پرسش که آیا تلاش‌های متصدیان میراث فرهنگی کشور مدیریت شده و اصولی بوده، قابل طرح یافته و مقوله‌ای است که پاسخ بدان چندان آسان نیست.
به هر روی، بنا بر شواهد موجود، در دهه گذشته و بویژه دو دولت قبل، نمی‌توان نمره مطلوبی به مدیریت میراث فرهنگی کشور در زمینه حفاظت از مواریث فرهنگی داد. بخش زیادی از این کاستی‌ها و دست نیافتن به موفقیت‌ها به انتصاب‌های غیرتخصصی در آن سازمان مربوط می‌شود. برای نمونه، در یک دهه گذشته افرادی بر مسند ریاست سازمان میراث فرهنگی تکیه زدند که به طور کلی رشته تخصصی آن‌ها مرتبط با میراث فرهنگی و یا حفاظت از آثار نبوده است. شاید این بدان سبب است که سطح سازمان میراث فرهنگی را به معاونت ریاست جمهوری ارتقا دادند و این پست علمی را سیاسی ساخته‌اند.

 استخدام‌های غیراصولی در میراث فرهنگی
این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: چنانکه مطلع هستید، در عرصه میراث فرهنگی دو فعالیت اصلی صورت می‌گیرد؛ نخست پژوهش‌های باستان‌شناسی به منظور شناسایی و معرفی آثار و دوم حفاظت از آثار فرهنگی است. با نگاهی به اساسنامه سازمان میراث فرهنگی معلوم می‌شود که بیشترین وظایف آن سازمان به پژوهش و معرفی آثار اختصاص دارد و بخشی نیز بر مرمت و حفاظت آثار و اشیا تمرکز یافته و این بدان معناست که افراد متخصص آن سازمان نیز باید به همین نسبت جذب شوند. تنها با یک نگاه به مدارک مستخدمان فعلی آن سازمان معلوم می‌شود که در سال‌های گذشته تعداد قابل توجهی از دانش‌آموختگان غیرمرتبط با وظایف ذاتی آن سازمان؛ به آنجا انتقال یافته و یا به نحوی جذب شده‌اند که حاصل این‌گونه مدیریت ناقص، قابل پیش‌بینی است. البته، در دو سال اخیر با اجرای برخی برنامه‌های مبتنی بر تخصص گرایی، بارقه‌هایی از امید ایجاد شده است که می‌توان چشم انداز روشنی را برای بخش‌های کار‌شناسی آن سازمان تصور کرد.
دکتر شروین وکیلی، ایران‌شناس نیز در گفت‌وگو با خبرنگار ما می‌گوید: بنابر شواهد موجود، معتقدم برنامه و سیاستی برای صیانت از مواریث فرهنگی در کشور ما وجود ندارد. همچنین در چارچوب نظری حتی این تلاش و برنامه دیده نمی‌شود، چنان که به روشنی مشخص نیست منظور از میراث فرهنگی چیست؟ شامل چه ادواری می‌شود؟ مرز پرداختن و توجه به آن چگونه است؟ در واقع در عمل و قالب نظری التفاتی به میراث فرهنگی مشهود نیست.
 تذکر کارشناسان را جدی نگرفتند
برای بهبود وضعیت میراث فرهنگی باید چه کرد؟
دکتر کریمیان می‌گوید: مهم‌ترین سیاستی که می‌تواند در تقویت مواریث فرهنگی کشور مؤثر باشد، تفکیک دوباره میراث فرهنگی از حوزه گردشگری است. زیرا ماهیت عرصه گردشگری کسب درآمد است و در مقابل، حوزه میراث فرهنگی به دلیل ماهیت فرهنگی و پژوهشی خود نیازمند صرف بودجه و هزینه است. لازم به ذکر است که قبل از ادغام این دو سازمان، صاحب‌نظرانی که قبلاً در توفیق سازمان میراث فرهنگی کشور نقش‌آفرینی کرده بودند، مانند آقای دکتر حجت و همچنین اینجانب، ادغام این دو حوزه را غیر تخصصی و شتابزده خوانده بودند که مورد توجه قرار نگرفت. البته هنوز هم اینجانب و متخصصان دیگر اعتقاد بر تفکیک این دو بخش داریم و ساختار موجود سازمان میراث فرهنگی کشور را ناهمگون و غیرکارآمد می‌دانیم. به این ترتیب، درحال حاضر، از یک سو ایراد تشکیلاتی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و از سوی دیگر، تلاش‌های سودجویانی که غارت، تخریب و تعرض به مواریث فرهنگی را پیشه خود ساخته‌اند، موجبات نابودی آثار فرهنگی کشور را فراهم می‌سازند.

 رابطه مردم و میراث فرهنگی
 از آنجا که بی‌حضور مردم برنامه‌ها ناکام می‌ماند، آیا ملت ما به حوزه میراث فرهنگی اقبال نشان می‌دهند و این عرصه در زمره مطالبات اجتماعی آن‌ها قرار دارد؟
دکتر کریمیان در پاسخ می‌گوید: احساس عمومی نسبت به مواریث فرهنگی‌شان بسیار قوی و دلسوزانه است و بر دولتمردان است که در ساحت‌های مختلف این احساس را جدی بگیرند. مردم، حفظ میراث فرهنگی را از مطالبات خود می‌دانند، اما اینکه تا چه میزان احساسات خود را ابراز کنند، به نحوه عملکرد دولتمردان مربوط می‌شود. درواقع، اگر مردم حس کنند مسؤولان به خواسته آن‌ها رغبت نشان می‌دهند، احساسات خود را بروز می‌دهند و در غیر این صورت دیگر آن را فاش نکرده، اما به آن می‌اندیشند و هر نوع رفتارهای مسؤولان نسبت به مواریث فرهنگی را در ناخودآگاه جمعی خود ذخیره می‌سازند. حال آنکه بی‌تردید یکی از هنرهای مدیران میراث فرهنگی کشور، استفاده مطلوب از پشتوانه‌های مردمی در حفاظت از مواریث فرهنگی کشور است، از این رو اصلی‌ترین شرط افزایش اعتماد عمومی نسبت به مدیران و متصدیان این سازمان است.

  تصاحب میراث ایرانیان
دکتر وکیلی نیز می‌گوید: بی‌تردید میراث فرهنگی ریشه‌های عمیقی در قلب مردم دارد، از این رو نگرانی برای تضعیف میراث فرهنگی در این عرصه نداریم، هر چند که سال‌ها برخی کشور‌ها که در عرصه فرهنگ و تمدن نوپدید به شمار می‌آیند و دارای پیشینه فرهنگی نیستند، با تصاحب میراث فرهنگی ما ناگزیر به کسب هویت تاریخی برای خود هستند؛ تلاشهایی کرده‌اند که ثمره‌ای نیز نداشته است. زیرا تا زمانی که مردم ما پایبند به این مواریث هستند، چنانکه تا موقعی که مثنوی و غزلیات شمس می‌خوانند، مولوی میراث فرهنگی ماست. اما پرسش اینجاست که مردم ما تا کی به مثنوی و مولوی رغبت نشان می‌دهند و به آن و دیگر مواریث مادی و معنوی فرهنگ ما پایبند هستند؟ من به این تعلق خاطر و وفاداری فرهنگی خوشبین هستم، چنانکه شواهد نشان می‌دهد مردم در صیانت از میراث‌های فرهنگی خود رفتاری هویت‌گرا و خردمندانه دارند. بنابراین مسأله اصلی ضرورت توجه دولتمردان به برنامه‌ریزی وسیاستگذاری‌های اصولی است. زیرا سیاست‌ها و برنامه‌هایی هم که این سال‌ها اعمال شده، آن قدر کج و کوله و بی‌ربط بوده که به جای آنکه اثرگذاری مثبت داشته باشد، باید واهمه داشت که نتیجه آن منجر به آسیب و تحقیر میراث فرهنگی ما نشود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.