جشنواره امسال با 22 فیلم در بخش سودای سیمرغ و 11 فیلم در بخش نگاه نو برگزار میشود. این در حالی است که برخلاف انتظار چندین فیلم به دلایل مختلفی از حضور در این دوره جشنواره بازماندند.
نگاهی گذرا به فیلمهای این دوره نشان میدهد حجم فیلمهایی که در ژانر اجتماعی روایت میشوند و ساختاری قصهگو دارند بیش از سایر ژانرهاست. ولی نکته جالب توجه در مورد این فیلمها فضای تلخ و پر آشوبی است که گریبان این آثار را گرفته است و عموماً راوی تلخی و دشواریهای زندگی هستند و این مسأله بیشتر از سایر موضوعات اجتماعی به چشم میخورد.
یکه تازی فیلمهای اجتماعی
«آبنبــات چوبــی» ســــاختــه
حسین فرحبخش اثری اجتماعی با محوریت اختلاف دیدگاه نسل قدیم و جدید درباره مشکلات خانواده است که در آن یک معضل اجتماعی مطرح و راهکار آن هم ارائه شده است. «گیتا» اولین ساخته مسعود مددی قصه متفاوت رابطه خاص یک مادر و فرزندش را روایت میکند. «دلبری» جلال اشکذری یک اثر اجتماعی شخصیت محور است و «به دنیا آمدن» محسن عبدالوهاب، روابط یک زوج را نشان میدهد که پس از سالها زندگی مشترک و در آستانه میانسالی برای ادامه زندگی مشترک دچار مشکلاتی میشوند. در «دختر» سیدرضا میرکریمی یک دختر به دلیل دعوت شدن به یک مهمانی و اصرار به قبول دعوت با خانوادهاش به مشکل برمیخورد. «وارونگی» بهنام بهزادی و «هفت ماهگی» هاتف علیمردانی هر دو به رابطه میان خانوادههای شهری میپردازند. «برادرم خسرو» مشکلات روحی و روانی یک جوان را که مهمان برادرش است، روایت میکند.
فیلمیکه کنکاش روانشناختی و روایت آرامی دارد. «پل خواب» داستانی اجتماعی برگرفته از رمان «جنایت و مکافات» داستایوفسکی است. «خانهای درخیابان چهل و یکم» حمیدرضا قربانی بحرانهای خانوادگی را روایت میکند، و «خماری» اولین فیلم بلند داریوش غذبانی به معضل اعتیاد در جامعه میپردازد. «عادت نمیکنیم» جدیدترین اثر ابراهیم ابراهیمیان یک درام اجتماعی و معمایی است که به شک در ارتباط یک زوج و اتفاقات پس از آن میپردازد و «نیمه شب اتفاق افتاد» تینا پاکروان یک اثر اجتماعی با پرداخت به ارتباطهای عاشقانه نامتعارف و اتفاقات ناشی از آن است و در «امکان مینا» ساخته کمال تبریزی، شک و خیانت موجب فروپاشی روابط عاشقانه یک زوج میشود.
چنان که می بینیم اغلب این آثار به طرح معضلات و مشکلات خانوادگی، خیانت، اختلافات زناشویی، اعتیاد و... میپردازند و بعید به نظر میرسد شاهد آثاری با محوریت امید و با نگاهی سازنده باشیم.
این ماجرا ادامه روندی است که چندسالی است در سینمای ایران رایج شده است. سینمایی که تنها بازتاب دهنده تلخکامیها و سختیها، خیانتها و بیوفاییها است؛ سینمایی که مهربانیها را نمیبینید، به مردم امید نمیدهد و دیدنش روز به روز عذاب آورتر میشود.
ژانر اجتماعی - پلیسی
«آخرین بار کی سحر را دیدی؟» جدیدترین اثر فرزاد مؤتمن، فیلمی پلیسی با پسزمینه اجتماعی است. فضای این فیلم به گفته کارگردان آن متفاوت از آثار قبلی است و ریتم تندی دارد. «سیانور» بهروز شعیبی یک فیلم عاشقانه پلیسی با فضای سیاسی است که به یک رابطه عاشقانه در دهه 50 میپردازد.
حضور این دو فیلم با این درون مایه در جمع 33 فیلم اندکی باعث امیدواری است که در سینمای ایران اندکی شاهد تنوع موضوعات و مضمون باشیم.
صحنه فیلمهای طنز، خالی از رقابت
«بارکد» ساخته مصطفی کیایی تنها فیلم طنز سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر است که میتواند توجهات بسیاری را به خودش جلب کند، ضمن این که در این میان رقیبی هم ندارد و البته نباید از یاد برد که فیلم دراکولای رضا عطاران که آن هم در فضایی طنز ساخته شده بود از حضور در رقابت جا ماند.
با این حال به نظر میرسد شانس «بارکد» برای دیده شدن بیشتر میشود.
فیلمهای ارزشی و دفاع مقدسی
«بادیگارد»، «ایستاده در غبار»، «نفس» و «جشن تولد» از فیلمهای ارزشی و دفاع مقدسی است که اولی به امنیت ملی و فیلم دیگر به زندگی حاج احمد متوسلیان، فرمانده جاویدالاثر لشکر محمد رسولالله(ص) میپردازد، همچنین «نفس» ســاخته نرگس آبیار وقایع پس از جنگ را مورد توجه قرار میدهد. «جشن تولد» نیز در سوریه ساخته شده و به جنایات گروه تروریستی داعش و مظلومیت مردم مقاوم سوریه و موضوع مدافعان حرم میپردازد. متأسفانه امسال هم فیلمهای کمتری در ژانر جنگی، معمایی، پلیسی، طنز و... در جشنواره حضور دارد و اغلب فیلمسازان خود را در روایتهای اجتماعی محصور کردهاند. جشنواره فجر ویترین یک ساله سینمای ایران است اما حلقه مفقود این رویداد بزرگ، تنوع ژانر فیلمهاست که باعث شده سینمای ایران بیش از پیش به سمت خمودگی و کسالت حرکت کند.
نظر شما