قدس آنلاین/ رؤیا شاه حسین زاده: پای حرف‌های همراهان جشنواره شعر رضوی به زبان آذری در دوره‌های گذشته می‌نشینیم تا از دریچه نگاه آن‌ها جشنواره را ببینیم. «وحید طلعت» شاعر عزیزی که در هر ۱۰ دوره، همراه جشنواره شعر رضوی به زبان ترکی آذری بوده است و بیش از پنج دوره افتخار کسب مقام برگزیده را نصیب خود کرده است.

 امام رضا(علیه السلام) نخستین کسی است که شعرهایم را برایش می‌خوانم

 آقای طلعت! از خودتان بگویید...
 وحید طلعت هستم. متولد 1360. تا حالا دو مجموعه شعر از من منتشر شده به نام «بعد از هزار سال» و «آب، باد، آتش، وطن». طی 10 سال گذشته همواره در جشنواره شعر رضوی حضور داشتم.
علت عمده ای که در این جشنواره شرکت کردم، حضور معنوی در کنار دیگر شاعران و رقابت سالم بود و اصولاً وقتی وارد مسابقه شعر می‌شدم، آن هم از نوع آیینی، دل دادن به شعر بیشتر مطرح بود.

  احساس تان را از جشنواره بگویید؟
- من همیشه گمان می‌کردم جدا از هر نوع انتخاب و سلیقه و داوری‌ها و... یک نظر خاص امام رضا (علیه السلام) در مورد این شعرها بود که همواره سبب خوشحالی من می‌شد. بخصوص اوقاتی که شعرم انتخاب می‌شد. باور کنید بارها نظر خاص حضرت را در مورد شعرهایم حس کردم. مثلاً بعضی از شعرها را هرگز نشد برای جشنواره شرکت بدهم. امام رضا(علیه السلام) آنقدر کریم هستند که می‌شود هر قدر دلت خواست برایشان شعر بگویی.

  شعر گفتن برای آقا در زندگی شما چه تأثیری داشته؟
 مهم ترین نکته ای که از شعر رضوی یاد گرفتم، تقدیم شعر به خود حضرت بود. وقتی شعری برایشان می‌نوشتم، ایشان نخستین کسی بودند که شعرم را می‌شنیدند. حس می‌کردم شعرم پذیرفته شده است.

 هنوز هم این عادت را دارید؟
 دقیقاً.همیشه شعرهایم را، نخست برای خود حضرت می‌خوانم، بعد برای بقیه.

 خاطره خاصی از سرودن شعر برای امام رضا (علیه السلام) دارید؟
 دقیقاً یادم هست چند سال قبل شعری را چند ماه به صورت نذر در جیب پیراهنم نگه داشته بودم تا اینکه آن سال با خانواده خدمت آقا رسیدیم و من آن شعر را آرام در صحن حرم برایشان خواندم. آن لحظه را هرگز فراموش نمی کنم.
 به یادماندنی ترین خاطره شما از این جشنواره چه بوده؟
- از خاطرات خوبی که در طول این سال‌ها داشتم، آشنایی با شاعران بزرگ بود. بخصوص شاعران خارجی که می‌آمدند و البته یک بار روی سن به صورت زنده شعر می‌خواندیم، فکر کنم برای شبکه سحر بود. کنار دستم آقای شاعری از ترکیه بودند و وقتی شعرم تمام شد، آن شاعر اشک در چشمانش حلقه زد و من گمان نمی کردم شعرم این گونه تأثیر داشته باشد. راستش بهترین خاطره همین ارادت‌های قلبی است که سبب شعف روحی می‌شود.

  از خاطره نخستین زیارتتان نیز برایمان بگویید؟
 نخستین حضورم در مشهد مقدس، برمی گردد به دوران دانشجویی. حدود سال 80 قرار بود یک اردوی دانشجویی به مقصد مشهد داشته باشیم، ولی از شانس ما اردو لغو شد، با مسؤولان دانشگاه هم صحبت کردن فایده نداشت و سفر زیارتی لغو شد. جالب بود که تا آن روز مشهد نرفته بودم. روز بعدش با یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم که خودمان عازم مشهد شویم و از قضا چه سفری هم شد. نخستین سفر و یکی از بهترین سفرها و زیارت‌ها که هرگز فراموشم نمی شود. سال بعدش البته با اردوی دانشگاه عازم شدیم که در همان جا شعری نوشته بودم و بعدش که برای بچه ها خواندم، مورد اقبال آنان قرار گرفت و این یکی از ساده ترین و دوست داشتنی ترین شعرهای من بود که در آن زمان برای امام رضا(علیه السلام) سرودم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.