اخیرا در شبکه های اجتماعی به تبعیت از فرهنگ پلید غربی برای خدشه دار ساختن عفت دختران و خانواده ها بحثی تحت عنوان "ازدواج سفید" به عنوان الگوی زندگی مدرن و تغییر سبک زندگی مطرح شده است که هدفش ترویج ازدواج های نامشروع در پوسته ظاهری این کشور و نابودی بنیان خانواده است. پدیده ای که بر خلاف نام زیبایش بسیار پلید و سیاه است.
اخیرا بعضی از دختر و پسرها بدون اینکه ازدواج خود را ثبت قانون کنند و حتی صیغه محرمیتی بخوانند زیر یک سقف می روند تا با هم زندگی مشترکی را تحت عنوان ازدواج سفید، آغاز کنند. قطعا چنین ازدواجی منفور جامعه غیور ایرانی است و عرف ایرانی آن را پسند نمی کند و کسانی که تن به چنین ازدواجی می دهند بدانند که تبدیل به یک لکه ننگ و غده متعفن اجتماعی شده اند.
در این نوشتار می خواهیم به برخی جوانب این "هم باشی سیاه" بپردازیم:
- بررسی هدف آنها از چنین رابطه ای
- بررسی منشا پیدایش چنین اهدافی
- پیامدهای منفی این رابطه
- توصیه و راهکارها
اهداف
هدف چنین افرادی به دو قسم هدف واقعی و ظاهری تقسیم می شود:
- هدف واقعی: هدف واقعی آنها دوچیز است که یکی در هر دو مشترک و دیگری متفاوت است.
هدف مشترک آنها فرار از مسؤلیت زندگی و کسب آزادی است و هیچ کدام نمی خواهد مسؤلیت دیگری را به دوش بکشد.
و اما هدف دوم که دختر و پسر در آن متفاوت اند این است که پسرها به دنبال "ارضای جنسی آزاد" با کمترین هزینه اند به همین علت با ترفندها و قالب های مختلف به دختران نزدیک می شوند و معمولا آن را ابراز نمی کنند و با نقاب عشق، سوار بر مرکب هوس خود می شوند.
و اما دختران به دنبال برطرف شدن نیاز عاطفی خود هستند و معمولا نگاهشان به این نوع ازدواج ها، مقدمه ای برای ازدواج رسمی و دائمی است غافل از اینکه شکست خورده این رابطه پلید خودشان هستند و اغلب، پسرها بهره کافی خود را از آنها برده و به محض اینکه تاریخ مصرفشان تمام شود سراغ گزینه دیگری می روند و همچون دستمال استفاده شده آنها به دور می اندازند.
- هدف ظاهری: این هم به دو قسم هدف ظاهری مشترک و متفاوت تقسیم می شود:
- هدف مشترک:
1. شناخت بهتر و محک زدن همدیگر از نزدیک برای شروع یک زندگی پایدار:
بسیاری از افراد، این نوع زندگی را مقدمه‌ای برای ازدواج دائم می دانند و می‌خواهند از یکدیگر به شناخت برسند. در کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه و آمریکا این‌ اتفاق رخ داد که افراد با هم زندگی کنند؛ منتها بدون این که هیچ‌گونه ارتباط جنسی بین دو نفر صورت گیرد ولی در ایران، اولین اتفاقی که بین این دو نفر صورت می‌گیرد ارتباط جنسی است. افرادی که هویت خودشان را به درستی نمی‌شناسند، با این تصور که مدرن هستند، این نوع زندگی را انتخاب می‌کنند و از عواقب آن غافلند. از آنجا که این نوع زندگی دوام زیادی ندارد، پس از جدایی حتی می‌تواند عواقب شدیدتر از طلاق برای افراد در پی داشته باشد.
2. جدایی راحت و بی دردسر بدون اینکه کار به دادگاه و قانون بکشد
هدف ظاهری که در آن دختر و پسر متفاوت اند:
دختران:
- قیام علیه مردسالاری و زورگویی مردان علیه زنان که در ازدواج های رسمی رخ می دهد:
اما طی تحقیقی که در سال ۱۹۸۷ انجام گرفت مشخص شد که میزان این خشونت ها در ازدواج های سفید نه تنها کمتر نیست بلکه میزان مشاجراتی که به خشونت های فیزیکی تبدیل شده است در ازدواج های سفید دو برابر ازدواج های رسمی بوده است.
پسران:
- فرار از نفقه و حمایت های مالی زن
منشا پیدایش چنین اهدافی:
1. وقتی نیاز جنسی آنها در بستر ازدواج سالم و مشروع و قانونی پاسخ داده نمی شود طبیعی است که به چنین راه هایی کشیده می شود.
2. بالا رفتن سن ازدواج: وقتی سن ازدواج بالا می رود معیار های ازدواج برای دختر و پسر مشکل تر می شود و بسیار سخت پسند می شوند به همین علت به دنبال محک زدن یکدیگر از نزدیک می روند.
3. شعار های غلطی که در ذهن دارند مثل " یک بله گفتن، یک عمر سوختن"
4. ارتباطات جهانی و رسانه های جمعی و مجازی:
فیلم های ماهواره ای و شبکه های مجازی که به دنبال عادی سازی این نوع رابطه های جنسی است.
5. خرج و مخارج سنگین ازدواج های رسمی و مشکلات مالی
پیامدهای منفی این رابطه:
- احساس گناه درونی: هر چند در ظاهر کتمان می کنند.
- حس نفرت: این افراد ممکن است تجربه های متعدد و متنوعی داشته باشند و خود همین امر زمینه ای برای احساس نفرت به هم ایجاد می کند زیرا وقتی می بیند که شوهرش با چند دختر دیگر رابطه داشته و آن ها را به طرق مختلفی ترک کرده، احساس می کند یک روزی هم او ترک می شود و نمی تواند رابطه پایداری را برای خود تصور کند و اینگونه است که بنیانی برای خانواده ها به وجود نمی آید.
- فرزندان نا مشروع و افزایش امار سقط جنین در چنین ازدواج هایی
- لطمه های عاطفی ناشی از جدایی
- افسردگی مفرط و اعتیاد: این افراد وقتی از رابطه خارج می شوند نمی‌توانند به حمایت‌های خانوادگی، اجتماعی، دوستان و آشنایان و به خصوص حمایت های قانونی دل ببندند و باید به تنهایی غم و غصه این جدایی را تحمل کنند و همین باعث افسردگی و روی آوردن آنها به دارو و مواد مخدر می شود.
- تکرار تجربه‌های تلخ با ورود به رابطه‌های مشابه برای یافتن زوج مناسب
- عادت به تنوع در ارتباط جنسی
- از دست دادن فرصت یک ازدواج رسمی
- بلاتکلیفی فرزندان ناخواسته یا حتی خواسته این ازدواج که شرعا و قانونا پدری ندارند
توصیه و راهکارها:
جای تعجب است از کسانی که برای فرار از شناسنامه ای شدن و جدایی بی دردسر راهی را در پیش گرفتند که با آن  خود را از تمام حمایت های خانوادگی، اجتماعی و قانونی محروم کردند و از همه مهم تر اینکه خواسته یا ناخواسته به جنگ با خدا بر خاسته اند؛ آخر چرا؟
اگر به شما بگوییم راهی هست که می توانید تمام مزیت های این "هم خانگی سیاه" را با تمام حمایت های اجتماعی و قانونی، در قالبی حلال و مورد رضایت خدا و بدون گناه، همه را با هم یک جا داشته باشید، آیا باز هم به دنبال چنین ازدواجی می روید؟
چرا برای حل مشکلاتی مثل جدایی بی دردسر، خرج و مخارج بالای ازدواج، شناخت بهتره و محک زدن، اصل ازدواج حلال و رسمی را از زندگی خود حذف کرده اید؟
مگر نمی دانید که قبل از ازدواج می توانید در بسیاری از حق و حقوق خود به تفاهم برسید و بعد صیغه محرمیت را بخوانید. زن می تواند قبل از عقد شرط کند که اگر شوهرش بد اخلاقی کرد وکیل در طلاق باشد و می تواند شرط کند برای خروج از خانه نیازی به اجازه همسر نباشد و می تواند برای ادامه تحصیل و شغل خود شرط کند که صاحب اختیار باشد. اگر مرد از مهریه سنگین و مراسم پر خرج ازدواج می ترسد می تواند با همین زوجی که به هم خانگی با او راضی شده بر مهریه کم و مراسم مختصر توافق کند و یا حتی بدون مراسم زیر یک سقف زندگی کنند. اگر به دنبال محک زدن و شناخت بهتر یکدیگر هستند، می توانند در ضمن یک صیغه موقت آن را تجربه کنید؟ صیغه موقتی که در آن نه نفقه دادن بر مرد لازم است نه از همدیگر ارث می برند فقط تعیین مدت و مهریه در آن شرط است که آن هم با توافق همدیگر می توانند به مقدار مخصتر و ناچیزی توافق کنند. و در چنین عقدی خیلی راحت می توانند از همدیگر بی دردسر جدا شوند با تمام حمایت هایی که از سوی قانون و جامعه می شوند. و حتی فرزندان آن ها هم مشروع و قانونی است.
حال از خود قربانیان فریب خورده این "ازدواج سیاه" می پرسیم که وقتی تمام خواسته های آن ها می تواند در قالب یک زندگی حلال شکل بگیرد چرا لگد به بخت خود می زنند و تن به حرامی می دهند که نهایتش جدایی حسرت بار و نفرت بار است بدون هیچ حمایتی از طرف جامعه وقانون؟