قدس آنلاین/ مریم احمدی شیروان: صبح ها با این فکر که سیستم زمانسنجی در خروس‌ها چطور این قدر دقیق کار می‌کند، نیمه هوشیار می‌شوم. تکرار مداوم صدای رسا و بلند خروس همسایه، خواب را غیرممکن می‌کند. بستن پنجره‌ها هم مانع نفوذ صدای او نمی‌شود. شاید دوردست ترین نقطه اتاق به پنجره، مکانی بهتر برای دور شدن از بانگ بیداری او باشد. خدا را شکر می‌کنم، دخترم که دیشب دیروقت به خاطر تب واکسنش خوابیده بود، با این صدا بیدار نشد. او را در آغوش می‌گیرم و با خود به اتاق دیگری می‌برم، تا آسوده چرتی بزنم.

 معضلی به نام فرهنگ نداشته آپارتمان نشینی

هنوز چشمانم گرم نشده که آهنگ ریتمیک همسایه کناری و شروع ورزش صبحگاهی‌اش، بهانه‌ای می‌شود برای از خواب پریدن دخترم و شروعی برای گریه و زاری او. با هزار زحمت او را آرام می‌کنم و به این امید که قدری بیشتر بخوابد تا من هم بیشتر استراحت کنم، چشمانم را می‌بندم. اما صدای دویدن علی پسر همسایه طبقه بالایی و جیغ‌های نافذ «آقا طلا» مگر می‌گذارد قدری بیشتر بخوابم؟
آقا طلا، طوطی شیرین زبان و پُر سر و صدای همسایه‌مان است که از نزدیک ندیدمش، اما به خاطر صدای با فرکانس بالا و جیغ مانندش و مکالمه‌ای که هر روز صبح با دختر همسایه سرِ زبان‌آموزی دارد، جزء به جزء در جریان کارهایش هستم، مثل پوریا، پسرک کلاس دومی یکی از طبقه‌ها و دیکته‌های شبش.
به لطف سر و صدای همسایه‌ها خواب از سر من پریده و باید خودم را برای یک روز کاری همراه با کم خوابی و خمیازه آماده کنم. فکری دایم در سرم می‌چرخد؛ چرا بعضی همسایه‌ها این قدر پُر سر و صدا هستند؟ چرا در همه جا فرهنگ داریم، اما در آپارتمان‌ها کمتر به آن اهمیت می‌دهیم؟ آیا آپارتمان‌ها مصداق جمله چهاردیواری اختیاری هستند؟
«احمدرضا اصغرپور»، دکترای جامعه شناس است. آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از صحبت‌های مفصل او با خبرنگار قدس است.
 منافعی جمعی در آپارتمان
آپارتمان مجموعه‌ای است که در آن تعدادی خانوار از نظر فیزیکی در فاصله خیلی نزدیک با هم زندگی می‌کنند و منافعشان به هم گره می‌خورد. منافعی مثل سکوت، تمیزی و تجهیزات مشترک. آپارتمان نوعی زندگی انسان‌ها با هم است که در آن مجبورند در زمینه‌هایی با هم همکاری و هماهنگی داشته باشند که اگر این هماهنگی و همکاری شکل نگیرد منافع مشترک متضرر شده و همه با هم ضرر می‌کنند.
مثلاً برای سکوت و آرامش، لازم است همه محدودیت آرام راه رفتن و یا آرام حرف زدن و یا برگذار نکردن جشن در ساختمان را رعایت کنند. هر محدودیتی هزینه‌ای دارد و افراد باید از چیزهایی بگذرند. همه قبول کنند و این محدودیت را بپذیرند. اندکی سخت است چون در مجتمع‌های آپارتمانی افراد و همسایه‌ها زود به زود جابه جا و عوض می‌شوند.
در این روزگار تقریباً همه ما به مکانی که زندگی می‌کنیم تعلق خاطر نداریم و اکثر افراد بخصوص خانواده‌هایی که تازه شکل گرفته‌اند، به اندازه پولشان آپارتمانی را پیدا و انتخاب می‌کنند؛ یعنی آنجا که زندگی می‌کنند شاخص علاقه آن‌ها نیست، بلکه شاخص پول آن‌هاست و به محض داشتن پولی بیشتر، مکان زندگی هم تغییر می‌کند.
وقتی تعلق خاطری وجود نداشته باشد و جابه‌جایی افراد آپارتمان زیاد باشد، هماهنگ کردن دشوارتر می‌شود؛ البته در برخی مجتمع‌ها و شهرک‌های مسکونی هنجارهای قدرتمندی با رعایت این منافع مشترک شکل گرفته است، اما این موضوع هم زمان‌بر است و هم به چگونگی برخورد با هنجارها از ابتدای پایه‌گذاری مجتمع بستگی دارد.

 چهاردیواری اختیاری نیست
اگر فردی، مکانی در خانه‌اش داشته باشد که کاملاً از نظر صدا و پیامدها و منافع دیگران، ایزوله و جدا شده باشد، می‌تواند بگوید چهاردیواری اختیاری و هر کار دوست داشته باشد انجام دهد و برای کار خلاف هم خودش جوابگوی قوه قضاییه است.
اما در آپارتمان‌هایی که ما زندگی می‌کنیم متأسفانه به خاطر ضعف در ساخت و ساز و رعایت نکردن استانداردها، سر و صدا خیلی راحت به واحد بغلی یا بالایی و پایینی منتقل می‌شود؛ بنابراین اگر در خانه سرو صدا کنیم، به معنی چهار دیواری نیست، یعنی محفوظ نیست و خیلی راحت همه آسیب
می بینند. مثل سر و صدا کردن در راهروها که آزار آن به دیگران هم می رسد. وقتی ما در آپارتمان زندگی می‌کنیم همه چیز در چهاردیواری واحدمان ختم نمی‌شود. پارکینگ، فضای سبز، نظافت راهروها و... خارج از چهاردیواری است نیاز به مراقبت دارند و خوب بودنشان جزو مزایای ساختمان است و اگر رعایت نشود تبدیل به نقاط ضعف ساختمان می شود و همه از این موضوع متضرر می شوند.

 دوست خوب آری؛ همسایه خوب خیر
امروزه لزومی برای دوست بودن و رفت و آمد کردن زیاد با همسایه‌ها نیست. نزدیکی فیزیکی بیش از حدی که در آپارتمان‌هاست و مبادله صدای بین آپارتمان‌ها، خیلی آزار دهنده است. دعوا و یا صحبت با بچه‌ها در آپارتمان، دقیقاً در آپارتمان همسایه بغلی شنیده می‌شود؛ همین باعث می‌شود همسایه‌ها در تعاملاتشان مقداری فاصله اجتماعی را رعایت کنند یا حداقل مزاحم همدیگر نشوند و در کار همدیگر دخالت نکنند. این به خودی خود چیز بدی نیست، وقتی بد می شود که ناشناس بودن و توجه نکردن، منجر شود به بی توجهی و آشنا نبودن با همسایگان. اگر همسایه را نشناسیم، نمی‌دانیم فردی که از ماشین و یا آپارتمان همسایه استفاده می‌کند سارق است یا نه؟ باید برخورد بکنیم یا نه.
اما وقتی مجبوریم که از نظر فیزیکی این قدر نزدیک به هم زندگی کنیم ترجیح می‌دهیم فاصله اجتماعی به وجود بیاوریم، این دور بودن اتفاق بدی نیست.

 ملزومات ارتقای فرهنگ آپارتمان نشینی
باید در معماری و ساخت ساختمان‌ها، اصطلاحاتی صورت گیرد و ساختمان‌ها باکیفیت بیشتر و رعایت استانداردهای لازم ساخته شود. بخشی دیگر از آن مربوط می شود به فضاهایی که در ساختمان باید باشد و نیست. در بیشتر ساختمان‌ها مکانی برای نشستن وجود ندارد و همسایه‌ها فقط گذری از کنار هم رد می‌شوند و در راه پله‌ها همدیگر را می‌بینند. شاید مکانی خاص در پارکینگ، پشت‌بام یا کنار باغچه، مکان مناسبی برای برگزاری جلسات مشترک با صاحبان آپارتمان‌ها باشد و یا حتی مکانی برای همسایه هایی که مایل به تعامل بیشتر با هم هستند.
توضیح نوع و روش زندگی گروهی برای افراد ساکن آپارتمان که مصداق کاملی برای زندگی گروهی است هم می‌تواند نگرش افراد را تغییر دهد. بخشی دیگر هم اینکه باید تلاش کرد مقررات غیررسمی را که در ساختمان ها وجود دارد رسمی‌تر کرد، یعنی مشخص‌تر گفت که اهالی از نظر قانونی چه حقوقی بر هم دارند تا ابهامِ بودن در چهار دیواری از بین برود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.