قدس آنلاین/ آرش شفاعی: برنامه‌هایی که براساس بروز استعدادها و توانمندی‌های هنری و حرفه‌ای چهره‌های گمنام و آماتور تهیه شده است، در همه شبکه‌های تلویزیونی سرگرمی‌ساز جهان پخش می‌شود. در این گونه برنامه‌ها، گروهی از افراد حرفه‌ای و شناخته شده هر رشته هنری در برابر گروهی از افراد گمنامی که خود را در معرض قضاوت قرار داده‌اند، قرار می‌گیرند، میزان توانمندی آنان و استعدادهایشان را می‌سنجند و در پایان بهترین را انتخاب می‌کنند.

  لطفاً کمی هم خلاقیت به خرج دهید

چهره‌های زیادی در عالم موسیقی و سینما و تلویزیون از این گونه برنامه‌ها معرفی شده‌اند. اصولاً این برنامه‌ها یکی از جذاب‌ترین و پربیننده‌ترین برنامه‌های صنعت ستاره سازی رسانه‌های غربی است. هیچ رسانه‌ای در جهان تنها برای استعدادیابی و خدمت به عالم هنر مخارج سنگینی برای ساخت این گونه برنامه‌ها را به خود تحمیل نمی‌کند، بلکه هدف اصلی سازندگان آن‌ها این است که انرژی‌های تازه‌ای  به سیستم پول‌سازی و شهرت‌آفرینی خود تزریق کنند. نمونه‌های معروفی از این گونه شوها در ذهن خیلی از دوستداران سینما و موسیقی هست و مدتی است برخی شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان نیز به تقلید از آن نمونه‌های معروف، برنامه‌هایی برای فارسی زبانان تهیه می‌کنند.

 سه اصل در شوهای استعدادیابی
اساس این شوها بر سه اصل استوار است؛ یکی چهره‌سازی با تأکید بر برخی ویژگی‌های خاص افراد. خروجی مطلوب این برنامه‌ها این است که جوانی گمنام را در مدتی کوتاه به یک چهره مهم رسانه‌ای بدل کنند. زیبایی چهره و صدا، سبک کاری، نوع پوشش قومیت یا ویژگی‌های خانوادگی و محلی هرکدام می‌تواند دلیلی برای تمرکز روی چهره خاص باشد. در برخی از این برنامه‌ها، یکی از این ویژگی‌ها چنان پررنگ نشان داده می‌شود که یک شرکت کننده عادی که تا دیروز زندگی معمولی خود را می‌کرد، به نماینده یک سبک موسیقی، شهروندان یک شهر یا طرفداران یک باشگاه خاص بدل می‌شود. نکته دوم این است که برنامه‌سازان این برنامه‌ها سعی می‌کنند بر جزئیات همه چیز تمرکز و چنین وانمود کنند که برنامه آنها بوده است که یک شخص کاملاً آماتور را در مدتی کوتاه به یک حرفه‌ای تمام عیار تبدیل کند. براین اساس دوره‌های مختلف حضور شرکت کنندگان در برنامه‌ها ضبط و پخش می‌شود. حتی راه رفتن عادی کسانی که قرار است به ستاره تبدیل شوند زیر نگاه دوربین‌های تلویزیونی است و مراحل مختلفی از آموزش کارشناسان برنامه، برای بینندگان نشان داده می‌شود و بیننده فکر می‌کند که تنها راه خوشبختی، حضور در فلان شوی تلویزیونی است. سومین عاملی که در ایجاد جذابیت کمک می‌کند، ایجاد بحث‌ها و حاشیه‌هایی است که در اصل اهمیت چندانی ندارد اما وقتی روی آنتن زنده اتفاق می‌افتد، جذاب است و واکنش مخاطب را برمی‌انگیزد. در ضمن این برنامه‌ها، بشدت وابسته به اجرای زنده هستند چرا که اجرای زنده، باعث می‌شود مخاطب ترس، اضطراب و حساسیتی را که شرکت‌کنندگان تحمل می‌کنند، به‌صورتی ملموس حس و همراه با او این لحظات هیجانی را تجربه کند. در ضمن اتکا به سیستم رأی دهی بینندگان (در صورت شفاف بودن شیوه رأی‌گیری) هم می‌تواند در همراه شدن مخاطب با برنامه نقش جدی داشته باشد.

 برنامه‌ای در سکوت
صداوسیمای جمهوری اسلامی از سال گذشته با تهیه و پخش برنامه‌ای به نام «شب کوک» سعی کرد نوعی برنامه‌سازی براساس شیوه پیش گفته را تجربه کند، برنامه‌ای که در آخرین روز تعطیلات نوروزی امسال به معرفی علی پورصائب به عنوان برنده نخستین دوره به کار خود پایان داد. در این برنامه هم برخی شرکت کنندگان خود را به برنامه معرفی کردند و در مراحل مختلف استعداد هنری آنها مورد سنجش داوران قرار گرفت و در پایان چهار شرکت کننده با رأی مردمی به مرحله نهایی رسیدند و برنده معرفی شد. داوران برنامه هم همگی از چهره‌های شناخته شده موسیقی کشور بودند و سعی کردند آنچه در توان دارند برای ارتقای سطح کیفی برنامه و شرکت کنندگانش عرضه کنند. اینکه استقبال مردم از این برنامه چقدر بوده است، قابل سنجش نیست. احتمالاً سازندگان «شب کوک» متفق القولند که برنامه‌ای پرمخاطب و موفق تولید کرده‌اند، اما جای سؤال است که چرا در هیچکدام از رسانه‌های مجازی، شبکه‌های اجتماعی و نقل قول‌های شفاهی مردم، در این ایام حرفی از این برنامه نبود؟ بخش‌هایی از برنامه شوی گفت‌وگو محور رضا رشیدپور یا برنامه دورهمی مهران مدیری یا  مسابقه لباهنگ خندوانه در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه مردم بود اما کسی درباره این برنامه حرفی نمی‌زد، این عجیب نیست؟ برنامه‌های مشابه همین برنامه را در دیگر شبکه‌های غیررسمی از نظر میزان بحث‌هایی که در فضای مجازی و حقیقی ایجاد کرده است با این برنامه مقایسه کنید. آیا مردم به موسیقی علاقه‌ای ندارند یا مشکل در جای دیگری است؟  مردم به سرگرمی نیاز دارند و نیاز خود به سرگرمی را هم رفع می‌کنند، اما تفاوت تقلید و برنامه‌سازی واقعی را می‌فهمند.
  موفقیت و خلاقیت با هم می‌آیند
برنامه «قندپهلو» با همه حرف و حدیث‌هایی که این روزها درباره‌اش مطرح می‌شود، برنامه موفقی بود و مردم به آن اقبال نشان دادند چون از یک ایده و فکر ایرانی نشأت گرفته بود، وابسته به جایی نبود و با برنامه دیگری مقایسه نمی‌شد، اما مشکل اصلی
«شب کوک» در این بود که تکلیفش با خودش و مخاطبش روشن نبود.  آیا این برنامه به قصد ستاره‌سازی وستاره‌پروری تولید شده است؟ لابد مسؤولان صداوسیما متفق القول می‌گویند قصد ما شناسایی استعدادهاست، نه ستاره سازی. فرض کنیم که چنین باشد، باید قالب و شکل استعدادپروری ما دقیقاً به همان شکلی باشد که فلان برنامه در بهمان شبکه؟ اصولاً می‌شود برنامه‌ای درباره موسیقی ساخت و ساز را پشت کاوری سیاه پنهان کرد و انتظار داشت مخاطب به ترس و محافظه کاری برنامه‌سازان پی نبرد؟ اگر صداوسیما در ساخت برنامه‌های موسیقی محور مشکل دارد، با شجاعت محدودیت‌های خود را بپذیرد و بدنبال ساخت برنامه‌هایی برود که از فکر، طرح و خلاقیت ایرانی سرچشمه گرفته‌اند، این گونه به مخاطبان خود هم احترام بیشتری گذاشته است.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.