مصطفی دولتیار گفت: بحث چشم انداز تحولات منطقه و مدیریت روابط با همسایگان به عنوان یک «کار ناتمام» باید اولویت سال ۹۵ دستگاه سیاست خارجی باشد.

از ابتدا مشخص بود آمریکا آماده بدعهدی است/ تا کی قرار است منتظر معجزه‌ اقتصادی غربی باشیم؟

به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، از نسیم آنلاین، متن گفتگوی مصطفی دولتیار مدیرکل سابق مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه و عضو سابق تیم مذاکره کننده هسته‌ای در خصوص چشم انداز تحولات منطقه و مدیریت روابط با همسایگان بدین شرح است:

قریب به31 ماه از حضور دولت یازدهم و آغاز به کار تیم سیاست خارجی کشور می گذرد. این تیم و عملکرد آن را چگونه ارزیابی می کنید؟ مهمترین نقاط قوت و ضعف عملکردی طی دو سال گذشته چه بوده است؟

"برجام"، با همه فراز و نشیب هایش، به عنوان بزرگترین دستاورد تیم سیاست خارجی و دیپلماسی دولت به مردم معرفی شده است. در واقع امر نیز این موضوع بیشترین وقت و انرژی تیم مذکور را به خود معطوف نموده است. به همین دلیل از برخی موضوعات مهم دیگر در روابط دوجانبه با همسایگان و روابط منطقه ای غافل ماندیم.

مهمترین نقطه قوت تیم این بود که، علیرغم تمایل طرف مقابل (امریکا) به کش دادن گفتگوها و ورود به مسائل غیر هسته ای در مذاکرات، توانست نقطه پایانی برای این مذاکرات تعیین کند. به تعبیر رهبری، 'حالا اگر گوشه و کنارش هم مشکلی وجود داشته باشد، ان شاءالله با تدبیر برطرف خواهد شد'.

اما از نقاط ضعف تیم مذکور در حوزه روابط دوجانبه و منطقه ای، می توان به این نکته اشاره نمود که علیرغم مشهود و قابل پیش بینی بودن "پیامدهای ژئوپلیتیک" قطعی و ژرف هرگونه توافق بین ایران و 1+5  که منجر به تثبیت حق غنی سازی و تحقیق و توسعه هسته ای ایران شود (ولو با شرط و شروط و قید و بندهایی که بر آن اصرار نمودند و در برجام آمده)، تمهیدات و تدارکات دیپلماتیک مقتضی را برای جلوگیری از وحشت زده شدن همسایگانی که این روند را به سود خود نمی دیدند (به ویژه عربستان) در نظر نگرفت. در فقدان تدابیر سیاسی و دیپلماسی دوجانبه و منطقه ای متناسب با این تحول بزرگ ژئوپلیتیک، تخاصمات و یارگیری منطقه ای علیه ایران اسلامی که در آستانه خیزش بزرگ دیگری بود، تشدید شد و هنوز هم تلاش های مخرب در این راستا ادامه دارد.

برای مثال، محکوم شدن ایران در اجلاس فوق العاده وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در اول بهمن 1394 به خاطر اعتراض به اعدام شیخ نمر، حمله به سفارت عربستان در تهران، و به اتهام ترویج فرقه گرایی و مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه و حمایت از تروریسم و تشدید بی ثباتی در منطقه! این وضعیت در حضور هیأت دیپلماتیک عالیرتبه ایرانی رخ داد و هیچ کشوری به غیر از لبنان با ما ابراز همراهی نکرد! این در حالی بود که مدت کوتاهی قبل از آن سعودی ها موفق شده بودند در نیویورک نیز بیانیه ای از شورای امنیت سازمان ملل متحد در محکومیت ایران بگیرند!

مشاهده این وضعیت این پرسش را متبادر می نماید که، وقتی یک تیم می تواند با دولتی که "شیطان بزرگ" است و ایران را "محور شرارت" و "فریبکار" خوانده به مصالحه ای "برد-برد" برسد، چطور نتوانست با کشورهای منطقه که آن ها را "برادر و خواهر" می نامیم به تفاهم برسد یا حداقل از تشدید سوء تفاهم جلوگیری نماید؟ یک جای کار می لنگد!

اگر اذعان داریم که ایجاد و تعمیق شکاف قومی و مذهبی در جهان اسلام به نفع هیچکس در کشورهای اسلامی نیست و نافی و ناقض امنیت همه است، و اگر توجه داریم که هیچکس در جهان امروز نمی تواند امنیت خود را در ناامنی دیگران بجوید، باید به موازات مذاکرات هسته ای بخشی از تلاش دیپلماتیک خود را بر کار با همسایگان و کشورهای منطقه متمرکز می نمودیم تا از "برجام" و پیامدهای ژئوپلیتیک آن هراسان نمی شدند و به راحتی به آغوش رژیم صهیونیستی پناه نمی بردند!

بدیهی است که همگرایی آشکار و روزافزون برخی کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی پس از برجام تاثیر مستقیمی بر امنیت ملی ایران و چشم انداز سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی منطقه دارد. تیم سیاست خارجی دولت یازدهم باید برای اصلاح این روند برنامه منسجمی داشته باشد. لازمه این امر داشتن یک دیپلماسی چند وجهی متوازن هوشمندانه است.

 
همانطور که اشاره کردید، برجام با همه فراز و نشیب ها به عنوان بزرگترین ماحصل دو و نیم سال گذشته از سوی دولت به کشور و ملت معرفی شده است. "برجام" چه مقدار از حوائج کشور را برآورده کرده و وعده های داده شده قبل از امضای توافق هسته ای، کدام یک و با چه درصدی محقق شده اند؟

طبعا "برجام" هم مانند هر توافق دیگری یک نتایج و پیامدهای مورد انتظار دارد و برخی پیامدهای غیر منتظره. برجام قرار بود موانع تحریمی متعددی که بر سر راه فعالیت های اقتصادی کشور ایجاد شده بود را بردارد. اما از ابتدا هم مشخص بود که آمریکایی ها که سردمدار تحریم بودند و هستند و در بدعهدی و دبه کردن ید طولایی دارند از هر فرصتی برای ایجاد "دست انداز" در مسیر همکاری ها و تعاملات اقتصادی سایر کشورها با ایران و ناهموار و سنگلاخ نمودن این مسیر بهره خواهند برد. نظریه "اقتصاد مقاومتی" که در واقع ارائه دهنده یک "مدل" و "الگوی نو" برای رشد و توسعه اقتصادی است، با توجه و اشراف به همین واقعیت مطرح شده است.

بنابراین، ضمن این که باید با جدیت و تمام ظرفیت 1+5  را وادار به انجام تعهداتشان طبق "برجام" کنیم، خیلی نباید منتظر "گشایش های اقتصادی معجزه گر" از خارج از کشور باشیم. نظریه اقتصاد مقاومتی یک نظریه راهبردی برای خروج موفقیت آمیز از این دوره انتقالی در روابط بین الملل است که رهبری معظم انقلاب از آن به "پیچ تاریخی" تعبیر نمودند.   "برون گرا" بودن اقتصاد ایران شرط لازم این موفقیت است، اما شرط کافی نیست. شرط کافی "درون زا" بودن اقتصاد ملی است، یعنی توجه به ظرفیت ها، منابع و مزیت های درونی خود و فعال نمودن آن. پس نباید همه انرژی و داشته هایمان را روی برجام بگذاریم. بلکه به جای تمرکز بیش از حد بر برجام، باید به علاج مشکلات درونی و ساختاری اقتصاد کشور بپردازیم.

حضور مکرر هیات های خارجی در کشور را چگونه ارزیابی می کنید و نتایج ملموس این حضور تا کنون چه بوده است؟

کسانی که تخصصی و حرفه ای این موضوع را دنبال می کنند، مانند خانه اقتصاد ایران، می گویند در فضای "پسا برجام" حدود 150 هیأت تجاری به ایران آمده و تعدادی پروتکل و یادداشت تفاهم برای شروع همکاری تنظیم و امضاء شده است، اما هنوز اتفاق مهمی نیفتاده و برای انعقاد قراردادهای جدی در ابتدای راه هستیم.

البته از این نکته هم نباید غفلت کنیم که بسیاری از این هیأت ها بیشتر ماهیت تجاری دارند و دنبال بازار برای فروش کالاهای ساخته شده خود می گردند و به بازار ایران به عنوان "بازار مصرف" نگاه می کنند. این در حالی است که ما به دنبال جذب سرمایه و انتقال فناوری هستیم. بنابراین، باید قدری با تامل و تانی در این خصوص پیش برویم. ناگفته نماند که طرف آمریکایی هم تا آنجا که بتواند در این زمینه مانع تراشی و سنگ اندازی می کند.

 

یکی از مشکلات و مصائب این روزهای کشور مساله پایین بودن قیمت نفت است. کارشناسان این کاهش قیمت را سیاسی می دانند و بخشی از تقصیر را متوجه دستگاه سیاست خارجی کشور ارزیابی می کنند. به نظر شما کندی عملکرد دستگاه دیپلماسی در این مساله چقدر موثر بوده است؟

در خصوص نفت و مسائل پیرامونی آن، وزارت نفت از قدیم خود را متولی "دیپلماسی انرژی" می دانسته و معمولا نسبت به ورود و دخالت وزارت خارجه در این حوزه ملاحظاتی دارد. لذا اگر منصفانه قضاوت کنیم، در این زمینه بیشتر باید عملکرد وزارت نفت مورد توجه قرار گیرد.

اما در خصوص سیاسی بودن علت کاهش قیمت نفت، بدون تردید افسار گسیختگی سیاست خارجی عربستان در دوره حاکمان جدید این کشور و هراس آنان از توسعه روزافزون نقش و ارتقای جایگاه منطقه ای و بین المللی ایران موجب افزایش بی رویه صادرات نفت این کشور و سقوط قیمت نفت شده است. اما اکنون خودشان بیشتر از ایران متضرر شده اند و مجبورند برای اجتناب از زیان بیشتر این سیاست غلط خود را اصلاح نمایند. اینجاست که نقش "دیپلماسی چند وجهی" در تسهیل تعاملات دوجانبه و منطقه ای و کمک به تصحیح خطاهایی از این دست تعیین کننده خواهد بود.

عملکرد دستگاه سیاست خارجی کشور را در تنش یکی دو سال اخیر بین ایران و عربستان چگونه ارزیابی می کنید؟ چقدر دولت یازدهم توانسته در مدیریت بحرانهایی چون ماجرای فرودگاه جده و ماجرای منا موفق باشد و از تکرار چنین وقایعی جلوگیری کند؟

تنش اخیر بین دو کشور ریشه در ناکامی های متراکم شده ملی، منطقه ای و بین المللی عربستان و موفقیت های متناظر جمهوری اسلامی ایران دارد. تفصیل این نکته مناسبت دیگری را می طلبد. اما اجمالا می توان گفت که در سطح ملی، حاکمان فرتوت عربستان توانایی پاسخگویی به نیازها و خواسته های نسل جوان و تحصیلکرده جامعه خود را ندارند و با فقدان و بحران مشروعیت روزافزون مواجهند. این در حالی است که شاهد نشاط سیاسی-اجتماعی قابل توجه در ایران و توسعه گفتمان انقلاب اسلامی و تثبیت الگوی مردم سالاری دینی به عنوان یک مدل موفق در ایران هستند.

در سطح منطقه ای، از سقوط دولت طالبان در افغانستان، که صرفا توسط عربستان و امارات به رسمیت شناخته شده بود، تا سقوط صدام و رژیم بعث در عراق و حاکمیت اکثریت در این کشور، تا بیداری اسلامی و سقوط سریع حاکمان فاسد در برخی کشورهای همسو با عربستان و کشیده شدن امواج بیداری به همسایه هایی مانند بحرین و یمن، زنجیره ای از شکست های سیاسی منطقه ای را بر آل سعود تحمیل و وحشتی را در این خاندان ایجاد نمود که منجر به سازماندهی و تجهیز و حمایت آنها از گروههای تروریستی وهابی برای ایجاد بلوا و کشتار در هرکجا که تصور نمایند تحولات همسو با خواست آنها و سیاست هایشان نیست گردید! و سرانجام به مداخله نظامی پرهزینه در بحرین و یمن منتهی شد.

از طرف دیگر، گسترش نفوذ ایران و گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه و تقویت محور مقاومت در لبنان و سوریه و فلسطین، و توسعه روابط دوستانه ایران با دولت های جدید در افغانستان و عراق، و رشد و توسعه روابط ایران با سایر همسایگان این تصور غلط را در بین آل سعود ایجاد کرد که ارتقای جایگاه منطقه ای ایران الزاما مترادف با کاهش و تنزل جایگاه عربستان است و این روند را یک بازی برد-باخت خطرناک تلقی نمود.

این تصور غلط باعث شد آل سعود در سطح بین المللی از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به ایران کوتاهی ننماید (از تشویق کشورهای غربی به حمله نظامی به ایران تا فروش نفت ارزان به مشتریان سنتی نفت ایران برای تشویق آنها به همراهی با تحریم ایران، تا تلاش بی وقفه برای ممانعت از به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 و . . . ).

اما هیچکدام از این تلاش ها منجر به نتیجه مطلوب و دلخواه آل سعود نشد و سرانجام ایران و قدرتهای جهانی در "برجام" به توافق رسیدند. حالا توصیه آشکار آمریکایی ها به عربستان این است که، اولا "برجام" را تمام شده تلقی نمایید و از مخالفت و ممانعت در اجرای آن بپرهیزید. ثانیا، با توجه به این که بدون ایران ثبات و امنیت منطقه تامین شدنی نیست و با توجه به این که در یمن و سوریه و عراق و لبنان و سایر معضلات منطقه ای کم آورده اید بروید مسایل خود را با ایران حل کنید. اخیرا اوباما به صراحت این نکته را خطاب به سعودی ها بیان کرد که "باید شراکت با ایران در منطقه را بیاموزید".

با مرگ ملک عبدالله و انتقال قدرت به سلمان 80 ساله فرتوت و مریض، شاهد از هم گسیختگی روزافزون در سیاست های آل سعود و کنش ها و واکنش های ناشی از عصبانیت و هراس آنها از ملت و دولت ایران هستیم. قضایای جده و منا در این چارچوب قابل تحلیل است. این که دولت ایران چقدر می تواند از تکرار وقایعی اینچنین پیشگیری نماید، منوط به میزان موفقیت ما درکاهش هراس و عصبانیت آل سعود و میزان تعقل، واقع بینی و خویشتن داری حاکمان جدید عرستان است.

توصیه شما برای یک سال و نیم آینده به دستگاه سیاست خارجی کشور چیست؟

بحث چشم انداز تحولات منطقه و مدیریت روابط با همسایگان به عنوان یک "کار ناتمام" باید اولویت سال 95 دستگاه سیاست خارجی باشد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • اقا باقر IR ۱۲:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
    0 0
    من هم نظرم همینه باید دل به اختلاسگران و رباخواران و سفته بازان و زمین خوران داخلی ببندیم..........
  • زندي IR ۱۲:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
    0 0
    خوب شدمردم ماهيت دروغ وفريب غربيها را درك كردند. آمريكا قابل اعتماد نيست وصرف تلاش آنها براي حفظ اسراييل غاصب است وبس.