البته در همین آغاز باید به این نکته اشاره کرد که در بیشتر موارد کسانی را که ما کلاهبردار میدانیم، از لحاظ تعاریف قانونی، کلاهبردار محسوب نمیشوند، به طور مثال فردی که بیهیچ سوءنیتی تجارتی را راه انداخته ولی به علت بروز مشکلات قادر به پرداخت بدهکاریهای خود نیست، عموماً کلاهبردار مینامند و تصور میکنند او پول مردم را به اصطلاح بالا کشیده است.
این در حالی است که کلاهبرداری دارای شرایطی است که با تحقق آنها مرتکب را کلاهبردار مینامند؛ مواردی چون سوء نیت فرد از همان ابتدا یا توسل به ابزار متقلبانه و تبلیغ منافعی موهوم که با واقعیت هیچ تطبیقی ندارد.
با این اشاره مختصر قصد داریم به شکلی از همین رفتارهای متقلبانه بپردازیم که در دنیای مجازی رو به افزایش است و متأسفانه بسیاری از شهروندان به میل و رغبت خود با این افراد همکاری میکنند.
تبلیغ کالا و خدمات در قالب سایتهای اینترنتی از همان روزهای نخست شکلگیری این پدیده فرصت ویژه ای ایجاد کرد تا صاحبان کالا و خدمات بتوانند براحتی و با فراگیری بیشتری به تبلیغ و جذب مشتری بپردازند.
در این میان کسانی پیدا شدند که شاید بتوان آنها را واسطههای دنیای مجازی دانست؛ چون در بیشتر موارد کالای مستعمل دیگران را خریده و اقدام به فروش آن میکنند، اما نکته دیگر در بخش فروش و ارایه خدمات است.
فروش قناری تا تغییر تابعیت
اگر سری به برخی از این سایتها بزنید، با موارد جالبی روبهرو خواهید شد، هرچند تمام آنها نوشتهاند، هیچ مسؤولیتی درخصوص صحت و سقم موارد ارایه شده ندارند، اما اگر بخواهیم کمی منطقیتر به قضیه نگاه کنیم، مهیا کردن شرایطی که فرد متقلبی بتواند تبلیغ کند، آیا نمیتواند از مصادیق معاونت باشد. هر چند در قانون تحقق معاونت را منوط به وحدت قصد مرتکب و معاون میدانند، اما به نظر میرسد باید مسؤولیتی جدی برای مدیران این سایتها در نظر گرفته شود.
خلاصه اینکه در این گونه از سایتها تبلیغات گوناگونی مشاهده میکنیم؛ از فروش قناری و جوجه طوطی گرفته تا تغییر تابعیت و رفع اثر از چکهای برگشتی و مجسمههای مشابه عتیقه.
مثلاً وقتی فردی تصویر انگشتری را گذاشته و مدعی میشود قدمتی 150 ساله دارد و نگینش از نوع خاصی از سنگهای معدنی است، یک جوان علاقهمند به انگشتر که به دنبال دانستن چیزهای خاص است، مرعوب گفتههای این فرد میشود و اقدام به خرید آن میکند، حتی اگر خوشبینانه باور داشته باشیم که بخشی از گفتههای فروشنده درست باشد، قطعاً مبلغی که از سوی خریدار پرداخت میشود، در بیشتر موارد با قیمت واقعی شئ خریداری شده فاصله دارد.
البته بی تردید باید پذیرفت که نمیتوان تمام مسؤولیت را متوجه فروشندگان کرد؛ زیرا بخش مهم کار برای تحقق یک عمل همکاری طرف مقابل یا همان خریدار است که باید با اطلاعات کافی و تحقیقات گسترده نسبت به خرید کالای مورد نظر در این سایتها اقدام کنند، اما متأسفانه در اغلب موارد پیش از رؤیت و بررسی کالا از طریق تماسهای تلفنی و توضیحات و دیدن تصاویر بیشتر از کالای مورد نظر خریدار و فروشنده به توافق میرسند که خود یکی دیگر از آسیبهای خریدهای اینترنتی است.
ما این کارهایم!
چالش اساسیتر که حساسیت بیشتری دارد، در حوزه فروش و ارایه خدمات است، مثلاً اینکه وقتی فردی مدعی میشود، در قبال دریافت وجهی خاص، کاری را انجام میدهد که در حالت عادی انجام آن غیرممکن و یا بسیار دشوار است.
مواردی چون گرفتن تابعیت، حذف سابقه چکهای برگشت خورده از شبکه بانکی افراد، آموزش کسب درآمد میلیونی با روزی یک ساعت کار، آموزش فشرده حسابداری پیشرفته در یک هفته با درآمد مکفی و خلاصه انواع و اقسام خدماتی که وقتی با آگهی دهنده تماس میگیری و میگویی انجام چنین کاری عملی نیست، در اغلب موارد این جمله را میشنوی که ما کارمان را بلدیم.
حال این پرسش مطرح است که مثلاً فردی که مدعی است، با چند ساعت آموزش قادر است راهی را به دیگران آموزش دهد که با روزی یک ساعت نشستن پای اینترنت ماهیانه بیش از 2 میلیون تومان درآمد داشته باشند، چرا خودش چنین کاری نمیکند و برای خودش رقیب درست میکند و اینکه چرا حاضر است چنین راه ساده میلیونر شدن را در قبال 30 یا 50 هزار تومان به دیگران آموزش دهد؛ چون به گفته خودش با یک ساعت در روز میشود به درآمدی میلیونی رسید، پس اگر روزی پنج ساعت با رایانه کار کند، درآمدش چند برابر میشود و نیازی به جمع کردن پول از طریق آموزش به دیگران نخواهد داشت.
خودمان میخواهیم
کلام آخر اینکه باید بپذیریم خودمان میخواهیم طعمه شویم و اگر کمی تأمل کنیم، میبینیم دلایل غیرمنطقی بودن تبلیغات مورد نظرمان بسیار بیشتر از تعداد دلایلی است که بشود آن را باور کرد.
نظر شما