قدس آنلاین/ مجیدتربت‏ زاده : ساختار شکنی... مشکل اصلی همین ساختار شکنی پدر سوخته است! یعنی مثل خیلی از ویروس‌ها که بعضی وقت‌ها همه‌گیر می‌شوند، مثل بسیاری از موج‌های اجتماعی، مُدها و... که می‌افتند به جان مردم، گاهی هم تب ساختارشکنی و متفاوت بودن می‌افتد به جان هنرمندان و برنامه‌سازان تلویزیون. با این حساب، آدمی‌ مثل مهران مدیری هم مجبور می‌شود برای سنت شکنی و متمایز بودن به «سرتراشی» متوسل شود!

 ساختار شکنی‌های«سر تراشانه»!

البته در فضایی که نویسندگان، شاعران، ورزشکاران، اهالی سینما و همه و همه «عشق ساختار شکنی» شده‌‌اند و مخاطب‌ها هم بیشتر دنبال آثار متفاوت هستند، چندان عجیب نیست که برنامه‌سازان صداوسیما هم در ساختار شکنی روی دست هم بلند شوند.
مگر خود ما توی همین مختصر مطلب، هزار جور متفاوت‌نمایی و ساختارشکنی را مرتکب نمی‌شویم؟

 رقابت چیز بدی نیست
قرار نیست حرف و حدیث‌هایی را که در ایام تعطیلات نوروز در رسانه‌ها و فضای مجازی دست به دست می‌شد، تکرار کنیم یا زیرآب برنامه‌های پرمخاطبی مثل «دورهمی‌، خندوانه و شب کوک» را بزنیم و آدرس بدهیم که دقیقاً از روی کدام برنامه و شبکه خارجی کپی برداری شده‌اند.
واقعیت این است که در پاسخ به این سؤال درمانده شده‌ایم: «آیا کفگیر خلاقیت آدم‌هایی مثل مدیری به ته دیگ خورده است یا اینکه برای ساختار شکنی در تلویزیون به اصطلاح دست زیاد شده است؟»  چون به‌نظر می‌رسد برخی برنامه‌های تلویزیونی سعی دارند در متفاوت بودن و جلب مخاطب روی یکدیگر و گاهی روی مخاطب و تماشاگر و میهمانان برنامه‌شان را کم کنند!
رقابت برنامه‌سازان البته چیز بدی نیست و می‌تواند به نفع مخاطبان تلویزیون باشد اما به این شرط که در رقابت و ساختار شکنی کار را به جاهای باریک نکشانیم. یادمان باشد اگر گاهی برای ساختن یک برنامه از جایی یا شبکه‌ای خارجی «ایده» کِش می‌رویم (همکارانم اشاره می‌کنند: ایده قرض می‌گیریم صحیح است) می‌توانیم با تشکیل تیم ایده‌پردازی تا جای ممکن از تقلید صرف پرهیز و با خلاقیت‌های وطنی اثری متفاوت و جذاب خلق کنیم.

 مدیری و دوستان
رمز موفقیت کارهای مدیری و گروهش تنها حضور چهره‌های سرشناس نیست. در کارهای طنز مدیری، درونمایه‌های انتقادی که جسورانه رفتار اجتماعی آدم‌ها و تصمیم‌های سیاستمداران و مسؤولان جامعه را به چالش می‌کشد بسیار پر رنگ است.
این ویژگی در کارهای مدیری از زمان همکاری با «قاسم‌خانی» پر رنگ شد و بعد از پیوستن «ژوله» به آنها شکل به ‏روزتر و جذاب‌تری پیدا کرد.
اما این بار و در «دورهمی» انگار مدیری و تیمش با دو مشکل روبه‌رو بودند؛ اول اینکه رقیبی مثل «خندوانه» پیش از آن‌ها ثابت کرده بود بدون متمرکز شدن روی مشکلات و دردها و مصائب اجتماعی و اقتصادی و پیچیدن به پروپای این و آن هم می‌توان برنامه‌ای شاد و مفرح ساخت.
خندوانه سبب شد برترین‌های حوزه طنز فرصتی پیدا کنند تا داشته و ناداشته‌های  خود را پیش‌روی مخاطبان قرار دهند و به آنها اجازه بدهند توانایی‌هایشان را داوری کنند.
دوم اینکه توقع مخاطبان بالا رفته بود و از مدیری و همکارانش انتظار برنامه‌ای بشدت متفاوت داشتند که به اصطلاح بترکاند! آن هم در شرایطی که نویسنده اصلی کارهای مدیری(ژوله) با حضور در خندوانه بسیاری از ایده‌های طنزش را خرج کرده بود. شاید همین دو مشکل سبب شد مدیری در آغاز برنامه اعلام کند قصد ارائه کاری متفاوت را دارد و برای اثبات ادعایش، همان اول کار رفت سراغ ماشین اصلاح و کله پر موی یکی از تماشاگران!

 اعتراف می‌کنم
با همه آنچه گفتیم اعتراف می‌کنم «دورهمی»  دست‌کم از نظر شکل و فرم، از سایر کارهای دو سه سال اخیر مدیری متفاوت‌تر به نظر می‌رسید وگرنه داستان نیم بند نمایشی آن و پلاتوهای مدیری که در آن بشدت ردپای «امیر مهدی ژوله»  به چشم می‌خورد یا بازی و شخصیت سیامک انصاری، شقایق دهقان و الیکا عبدالرزاقی چیزی فراتر از کارهای قبلی‌شان نداشت.  شاید همین مسأله سبب شد بازی و شخصیت «مهران رنجبر» و «محمد نادری» در نقش پسر و فرزند خانواده دلچسب‌تر از کار در بیاید. البته به همان اندازه حضور «ژوله» به عنوان بازیگر اگرچه غافلگیر کننده به نظر می‌رسید، اما چنگی به دل نمی‌زد.  نمی‌دانم چرا به نظرم رسید «ژوله» همه محبوبیت و موفقیتی را که به سبب حضور در خندوانه یا به خاطر نوشتن برخی متن‌های شیرین به دست آورده بود، یکباره با حاضر شدن در قالب یکی از شخصیت‌های «دورهمی» از دست داد؟ شما دعا کنید اشتباه احساس کرده باشم!
«دورهمی» با همه آنچه درباره‌اش گفتند و نوشتند، دیدنی و جذاب بود. کاش مهران مدیری در اجرا کمی ‌از آن بالا بالاها، می‌آمد پایین و در برخورد با مهمانان برنامه و حتی تماشاگران این‌قدر اصرار به کنف کردن این و آن نداشت. فیگور پدرخواندگی مدیری نسبت به مهمانان برنامه که خود از بازیگران و کارگردانان حوزه طنز بودند و آن شکل دانای کل نسبت به تماشاگران حاضر در استودیو گاهی بشدت توی ذوق مخاطب می‌زند. کاش مجری دورهمی‌گاهی در برخورد با تماشاگران مثل بازجوها طرفش را به تمسخر نمی‌گرفت.
کاش پس از نمایش قسمت اول، ماشین اصلاحش را غلاف می‌کرد و یا به رسم یادبود و هشدار به میهمانان برنامه آن را جایی از صحنه به دیوار می‌آویخت تا همه بدانند همیشه «سرتراشی، لازمه ساختار شکنی نیست»!

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.