در دو دهه گذشته تقاضا برای تحصیلات دانشگاهی در کشور به طور خیرهکنندهای افزایش یافته است. دولت و دانشگاههای غیردولتی برای پاسخ به این تقاضا به ایجاد دانشگاهها و رشتههای متعدد در سراسر کشور پرداختند، تا جاییکه در برخی نقاط کشور که حتی دبیرستان وجود نداشت، دانشگاه ساخته شد. پس از دو دهه، اکنون بسیاری از دانشجویان در دانشگاهها و رشتههای گوناگون فارغالتحصیل شدهاند، ولی کاری برای آنان نیست یا اگر فعالیتی در همان زمینه تحصیلشان وجود داشته باشد، مهارت لازم را برای تبدیل دانش خود به فعالیت اقتصادی ندارند.
بیتردید بخشی از دانشگاهها همواره باید به دنبال گسترش علم باشند، اما بخش دیگری از دانشگاه (بخصوص فارغ التحصیلان) باید به دنبال فرایندهای تبدیل علم به کالا، خدمات و افزایش رفاه جامعه حرکت کنند. در واقع علمی که نتواند منافع عمومی یا حداقل گروهی را تأمین کند، چه فایدهای دارد؟ (البته به طور طبیعی تمام منافع مادی یا مالی نیستند) اگر اکنون به جمعیت دانشآموخته دانشگاهها نگاهی بیندازیم سیل کم نظیری را مشاهده خواهیم کرد که اغلب آنها بیکار یا در شغلهای غیرمرتبط با تخصص خود فعالیت میکنند.
چند سالی است پارکهای علمی و فناوری در سراسر کشور به همین منظور ایجاد شدهاند تا علمی را که در کتابهاست به فناوری تبدیل کنند. البته جهتگیری این پارکها همانطور که از نامشان پیداست به علوم مهندسی توجه بیشتری دارند. در واقع پارکها با ارایه خدمات متنوع به شرکتهای دانش بنیان سبب کاهش برخی هزینههایثابت و جاری این شرکتها میشوند. با کاهش هزینهها، بسیاری از طرحها و فناوریها توجیه اقتصادی خواهند داشت و در بلندمدت شرکتهای نوپا به مجموعههای عظیم تبدیل خواهند شد. با نگاه به کارنامه پارکهای علمی و فناوری به نظر میرسد نتایج مورد انتظار محقق نشده است و این پارکها نتوانستهاند نقشی در تولید و اقتصاد کشور داشته باشند. شاید مهمترین علت ناموفق بودن شرکتهای مستقر در پارکها بیتوجهی به اصول مالی و شرایط کسب و کار باشد. بیشتر فعالان در چنین شرکتهایی تجربه کار در بازار را ندارند و تمام تمرکز خود را به مسایل علمی و فنی حوزهخود معطوف کردهاند غافل از آنکه ایده تنها بخش کوچکی از موفقیت یک کسب و کار است. با این اوصاف، علم به فناوری تبدیل شده است، اما فناوری به پول (درآمد) نه. به طور منطقی اگر فناوری منافع مالی در برنداشته باشد، دیگر توجیهی برای ادامه فعالیت ندارد. هر فناوری هر چقدر قابلیتهای متنوعی داشته باشد، اما برای مخاطبان هدف خود بدرستی معرفی نشود، فروشی نخواهد داشت. مهارتهای کسب و کار ضرورت بیبدیلی برای فناوریهای نو و شرکتهای دانش بنیان به شمار میآیند. یکی از خدمات مؤثری که پارکها میتوانند در اختیار شرکتهای دانش بنیان قرار دهند همین مهارتهای کسب و کار است. اگر به تولیدکنندگان موفق نگاهی بیندازیم، مشاهده خواهیم کرد پیش از آنکه تمرکز خود را به محصول معطوف کنند به بازار توجه میکنند و تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا محصولی تولید کنند که علاوه بر تأمین نیاز مشتریان بتواند مزایای مالی برای واسطهها و فروشندگان نیز داشته باشد.
اگر شرایط به گونهای ایجاد شود که شرکتهای دانش بنیان بتوانند فناوریهای جدید ایجاد و سپس فناوری خود را به کسب و کار هدفمند توسعه دهند با گذشت زمان، تولید کنندگان خرد ارزش افزوده بیشتر ایجاد خواهند کرد. در صورت تحقق چنین شرایطی بخش قابل توجهی از بیکاران دانشگاهی مشغول کار خواهند شد و کسب و کارهای کوچک موتور محرکی برای اقتصاد خواهند بود.
نظر شما