قدس آنلاین/ مجید تربت زاده: مادر بزرگ، پای سجاده که می‌نشست با آن چادرنماز گلدار، فرشته‌ای می‌شد که انگارتسبیحش او را متصل می‌کرد به آسمان. برای «مجید» کوچولو، چادر نماز گلدار مادر بزرگ، حکم باغچه خدا را داشت که عطر گل‌هایش وقتی با رایحه تن مادربزرگ می‌آمیخت، مجید کوچک را با خودش انگار به آسمان می‌برد، جایی میان «بچه‌های آسمان».

عاقبت به خیری یک فیلمساز

 رنگ گل‌های چادر نماز مادر بزرگ انگار «رنگ خدا »بود... آن روز یکی از همسایه‌ها آمده بود تا مادر بزرگ برایش استخاره بگیرد. وقتی که رفت، مجید جلو دوید، روبه‌روی مادر بزرگ نشست و گفت: برای من استخاره بگیر... کار همیشه‌اش بود...لحظه‌ای به سکوت گذشت و بعد عطرنفس‌های مادر بزرگ، رایحه گل‌های چادر نماز و صدای دانه‌های تسبیح به هم آمیخت و به سروصورت مجید ریخت...لبخند شیرین مادر بزرگ همراه شد با کلماتی که انگار بوی استجابت داشتند: الهی عاقبت بخیر بشی مادر... .

  مهم نیست
مهم نیست که «ویکی پدیا» تولد «مجیدی» را سال 1338 در شهر تالش می‌داند و بقیه جاها او را متولد تهران . برای ما «مجیدی» متولد انقلاب است و فرزند ایران.حالا اینکه بدانیم نوجوانی‌اش را چه کرده و دیپلمش را کجا گرفته است، چندان مهم نیست.
هنرمند جوان آن روزها و دانش‌آموخته رشته هنرهای نمایشی، اگرچه پیش از انقلاب نیز سابقه فعالیت در کارهای نمایشی را دارد، اما نخستین بار پس از انقلاب(سال58) و در نمایش «نهضت حروفیه» که چند روز پس از واقعه خونین 17شهریور نوشته شده بود در نقش سرباز و نگهبان به روی صحنه رفت. اما همین حضور کمرنگ را می‌توان برای مجیدی نقطه آغازی دانست برای حضور پر رنگ در عرصه هنر و سینمای پس از انقلاب.
اگر قرار باشد در «گزارش از شخص» امروز زندگینامه مجیدی را به گونه‌ای متفاوت روایت کنیم، چاره‌ای نیست جز اینکه شرح مختصر آثار او را بنویسیم. برای کارگردانی مثل مجیدی که اندوخته‌های هنری پس از انقلابش، همه زندگی او محسوب می‌شوند، چه زندگینامه‌ای بهتر از فیلم‌هایش.

 تلخ و شیرین‌های «بدوک»
در فاصله سال‌های 59 تا 68، مجیدی انگار هنوز میان بازیگری و کارگردانی مردد بود. اول کار با مستند«انفجار» آغاز کرد و سال 60 در فیلم توجیه بازی کرد. حضور در فیلم‌های استعاذه، مرگ دیگری، دوچشم بی سو،  بایکوت، تیرباران و کارگردانی چند فیلم مستند، مجموعه کارهای او تا سال 70 هستند. اما با آغاز دهه 70 مجیدی تصمیش را گرفت. بازیگری را از دو سال قبل کنار گذاشته بود تا همه همتش را جمع کند برای ساخت فیلم «بدوک» . داستان بدوک را سید مهدی شجاعی نوشته بود و مجیدی هم آن را هنرمندانه به تصویر کشیده بود تا خودش را به جامعه هنری و مردم معرفی کند. این فیلم تلخ و تأثیر گذار اگرچه جایزه بهترین «فیلم اول» و دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه جشنواره فجر را از آن خود کرد، اما برای مجیدی دردسر ساز هم شد. سختگیر‌ی‌های دولت آن روز برایش پیغام فرستادند: «چرا به جای مشکلات از موفقیت‌های کشور در سدسازی فیلم نمی‌سازی؟»
بعدها مجیدی در مصاحبه‌ای گفت  به خاطر «بدوک» تا چهار سال به او اجازه فیلمسازی ندادند! شاید آن‌ها از همه فیلم بدوک تنها نمای پایانی فیلم را دیده بودند که کشتی بزرگ، آزادانه دختران را به کشورهای همسایه قاچاق می‌کرد، در حالی‌که شخصیت فیلم به خاطر دزدیدن سیم‌های خاردار دستگیر شده بود.
  فیلم‌های بی ارزشی که
جایزه جهانی گرفتند!
سال 74 مجیدی از «پدر» ش رونمایی کرد تا هیأت داوران جشنواره فیلم فجر، تورین، فستوریا، سن سباستین و سائوپائولو به احترام مجیدی و نوع نگاهش به روابط انسانی و اجتماعی، کلاه از سر بردارند. سال بعد اما «بچه‌های آسمان» را به زمینی‌ها تقدیم کرد که به قول امروزی‌ها ترکاند! علاوه بر جشنواره فیلم فجر 8 جشنواره معتبر جهانی همچون مونترال، لوکاس، ورشو و... جایزه بهترین فیلم را به بچه‌های آسمان دادند و برای نخستین بار یک فیلم ایرانی جزو پنج نامزد نهایی اسکار شد. شیرینی‌های این فیلم برای مجیدی آنقدر بودکه تلخی‌های دوران «بدوک» و آن‌هایی که چند فیلمنامه اش از جمله«پدر» و «بچه‌های آسمان» را در حوزه هنری فاقد ارزش تشخیص داده بودند از ذهن مجیدی پاک کند. مجیدی حالا روی ریل موفقیت افتاده بود. سال 77 «رنگ خدا» 8 جایزه بین المللی و سال 79 فیلم ستایش برانگیز «باران» 7 جایزه معتبر را برای او به ارمغان آوردند. فراموش نمی‌کنیم که آن سال کمپانی‌های بزرگ «سونی پیکچرز، یونیورسال، میراماکس و...» برای گرفتن امتیاز پخش فیلم با هم مسابقه گذاشتند که در نهایت میراماکس پیروز میدان شد. در فاصله سال‌های 84 تا 86 نیز مجیدی با «بید مجنون» جایزه بهترین فیلم جشنواره فجر و با « آواز گنجشک‌ها» پنج جایزه بین‌المللی را از آن خود کرد.
  ... و « محمد رسول الله»
قرار نیست آخرین ساخته مجیدی را اینجا نقد یا از هزینه و فایده و آمار فروش صحبت بکنیم. «محمد رسول الله» را ندیده هم دوست داشتیم. چه اسکار آن را می‌پذیرفت و چه نمی‌پذیرفت. فیلمی که با همه حرف و حدیث‌ها ساخته شد و کاری زیبا و دوست داشتنی از کار درآمد. نخستین تجربه مجیدی در ژانر تاریخی پای « ویتوریو استورارو» فیلمبردار برنده 3 اسکار را به ایران باز کرد . کسی که درست وقتی مطالعه نخستین کتاب در باره زندگی پیامبر رحمت(ص) را تمام کرده بود به قول خودش ایمیل و دعوتنامه رؤیایی و جادویی «مجیدی» به دستش رسیده بود. فیلم مجیدی اگرچه به اسکار نرسید، اما با نمایش در کشورهای دیگر جهان توانسته و می‌تواند پیام رحمت و صلح «محمد رسول الله»(ص) را به مردم جهان برساند.

  دعای خیر مادر بزرگ
چیزی نزدیک به 50 سال زمان لازم بود تا مجید کوچولوی دهه 40 متوجه شود دعای آن روز مادربزرگش مستجاب شده است. وقتی که فیلمش اکران شد، مجیدی هنوز چادر نماز گلدار مادربزرگ، تسبیح و دعایش را در ذهن داشت و یقین کرده بود «عاقبت بخیری» یعنی اینکه افتخار پیدا کرده است تا 8 سال از زندگی‌اش را بگذارد پای ساختن فیلمی برای پیامبر مهربانی‌ها، محمد رسول الله(ص)...

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.