دو دیدگاه در جامعه وجود دارد، دیدگاه خوشبینانه و مثبت؛ دیدگاه بدبینانه و حتی یأس آلود تا حد ناامیدی مطلق.
دیدگاه خوشبینانه و مثبت از آن همه مسؤولان، کار به دستان، صاحبان سرمایههای کلان، حقوق بگیران راضی مانند استانداری که سی میلیون تومان حقوق ماهیانه میگیرد و 10 میلیون آن را محض شکرگزاری از نعمتهای روزگار به خیریه میبخشد. (استاندار فارس، خدا ارواح اجدادش را قرین رحمت فرماید.)
وزیران با حقوق 25 میلیون تومانی، وکلای محترم مجلس، صاحبان نشریات و مجلات زرد پر آگهی که از بس آگهی تبلیغاتی برای معرفی اجناس خارجی دارند، سعی میکنند نقایص و معایب جامعه را نبینند و مطالب صد تا یک غاز به جای دردهای مردم به خوانندگان قالب کنند، در زمره خوشبینان و رانت خواران، جایگاه ویژهای دارند.
مدیر یک مجله کشاورزی و دامپروری که از هیچ به همه چیز رسیده و پول نویسندگان و مترجمان را بالا کشیده و خرج سفرهای اروپا میکند، خوشبین و خیلی خوش بین است. آن قدر خوش بین که مخلوط کردن قازورات داخل شکم مرغ و امعا و احشای ماکیان با کالباس را مورد ستایش و تمجید قرار میدهد و آن را کاری علمی و موجه و مقرون به صرفه مینامد. بزرگ برجسازان که بعضی از آنها در باغهای خود انواع حیوانات را نگهداری کرده و باغ وحش خصوصی احداث میکنند، جزو خوشبینان خوشبخت هستند.
دوستی به من تلفن کرد و گفت، در همین کشور و در همین شهر عدهای از تازه به دوران رسیدگان، جشنهای سی چهل میلیون تا شصت میلیون تومانی برای تولد سگ و گربههای خود و مجلس ختم برای آن حیوانات میگیرند!
در همین کشور که مردم و مستضعفان قیام کردند تا مستکبران را سر جای خود بنشانند، خودروهای یک تا دو میلیارد تومانی زیر پای آقازادهها قرار دارد و در همین کشور که استادان دانشگاه غم نان و زندگی دارند، فوتبالیستهایی که درآمد میلیارد تومانی دارند، سر فخر و غرور به آسمان میسایند و هر از چند گاه، به مهاجرت و استخدام در تیمهای فوتبال کشورهای دیگر تهدید میکنند.
در همین کشور که جوانان از نام ازدواج میگریزند، عروسی گریزپا شوهر خود را به این بهانه که چرا قادر نیست آپارتمان استیجاری گران قیمت خود را در خیابان فرشته همچنان در اجاره نگه دارد، بدون اجازه شوهر، خانه را ترک کرده، اقدام به عدم تمکین و نشوز میکند و بدون اجازه شوهر از کشور خارج شده، مقیم آمریکا میشود و تقاضای دریافت نفقه به مبلغ 50 میلیون تومان میکند و داماد جوان و مظلوم، مات و متحیر میشود که چرا هیچ دادگاهی به شکایت او از عروس فراری که معلوم نیست در آمریکا چه غلطی میکند، رسیدگی نمیکند.
این جوان محجوب و شریف از ناشران پرکار و فرهنگدوست است که من توجه یکی از وزیران سابق دادگستری را به وضعیت این جوان نجیب و بیآزار و افتادن او در دام کلاشی و رندی خانواده عروس جلب کردم. وزیر سابق دادگستری قول حمایت داد، اما نتوانست کاری بکند و این جوان در وضعیت روحی بدی به سر میبرد. حتی میخواهند نیمی از زمین و خانهای را که هنگام عقد به اصرار و التماس عروس و مادر و خانواده او پشت قباله عروس فراری انداخته، از او بگیرند، اما هیچ کس به اصل عدم تمکین، نشوز و فرار از خانه و به خارجه رفتن عروس خانم توجهی نمیکند!
آخر چرا به این جوان بیگناه توجهی نمیکنید و فرشته عدالت در برابر دادخواهی او ساکت و بیحرکت است؟
از خوش بینان هر اندازه بگویم، کم گفتهام. نسبت خوش بینان به بدبینان یک به هزار است. بدبختانه تمام رشتههای امور در دست مرفهان است که دنیا را در حال چرخیدن به مرام و میل خود میبینند.
صاحبان زمینهایی که بدون حتی یک قدم کار و تلاش با افزایش بهای زمین، میلیاردر شدهاند، افراد کم استعدادی که دانش و سواد، در بهبود وضعیت اقتصادی آنان نقشی ندارد و فرصت طلبانی که دارای امکانات باور نکردنی شدهاند. در فرصتهای آینده بدبینان نحس طالع را معرفی خواهم کرد.
نظر شما