با اینکه اقتباس ادبی در سینمای ایران سابقه دارد، ولی جز در مواردی انگشتشمار، این اتفاق، به نتایج خوب و ماندگاری ختم نشده است. به این فهرست فیلمهای اقتباسی سینمای ایران در این چندسال باید دو فیلم «شیار 143» و «نفس» را هم اضافه کرد، دو فیلمی که کارگردان بر اساس آثار مکتوب خود ساخت و به گفته کارشناسان تجربههای نسبتا موفقی هم در سینمای ایران بودند. به انگیزه انتشار قریبالوقوع رمان «نفس» متن اصلی فیلمی به همین نام است، با نرگس آبیار داستاننویس و کارگردان به گفت وگو نشستهایم که میخوانید.
شما فیلمهایتان را براساس داستانهایتان مینویسید. نظر شما درباره اقتباس و کم و کیفش در کشور ما چیست؟
برخلاف اقتباسهای بسیاری که در دنیا انجام میشود، در کشور ما به این موضوع بیتوجهی میشود. من تا به حال از آثار خودم اقتباس کردهام و به دلیل اینکه شخصیتهای داستانی، حس و حال و فضای داستانم را خوب میشناسم، راحتتر میتوانم تفسیر سینمایی درستی از اثر ادبی داشته باشم و به زعم بسیاری در مقوله اقتباس درست عمل کنم.
بهدلیل اقتباس از آثار خودتان است که به حقوق مادی و معنوی اثر احترام میگذارید، مسالهای که مورد گلایه بسیاری از داستاننویسان پس از اقتباس سینمایی از اثرشان شده است. چرا معمولاً همفکری بین داستاننویس و سینماگر اتفاق نمیافتد؟
بعضی از نویسندهها فکر میکنند دقیقاً باید نتیجهنهایی و فیلمی که بر پرده سینما میبینند، همانی باشد که در اثر رخ داده و همین امر، مشکل ایجاد میکند. به هر حال نگاه کارگردان با نگاه نویسنده فرق میکند و کارگردان برداشت و تصویر دیگری از کتاب دارد که همان تصویر ذهنی خودش را بر پرده سینما میآورد. برداشتی که معمولاً از برداشت نویسنده متفاوت است و همین تفاوت مشکل ایجاد میکند. البته همه اینها در کنار فرمگرا بودن داستانهایی که در سالهای گذشته نوشته شده، باعث شده اقتباس کمتر در سینمای ایران انجام شود.
به نظر شما مشکل عمده داستانهایی که در سالهای گذشته نوشته شده چیست؟
این آثار فرمگرا و پیچیده نوشته شدهاند. بازیهای فرمی شاید در ادبیات جذاب باشد، اما درک مخاطبان سینما مخصوصاً سینمای گیشهای هنوز تا این آثار فرمی فاصله دارد. البته شاید براساس این رمانهای فرمی بشود اثری آوانگارد ساخت، اما درخصوص ساختن اثری که بخواهد برای مخاطب عام هم جذاب باشد سخت و غیرممکن است. به هر حال در ساخت فیلم باید به مسأله بازگشت سرمایه و جذاب بودن آن برای مخاطب عام هم توجه کرد.
سینماگران چقدر ادبیات را میشناسند. به نظر میرسد مسأله فرمی بودن ادبیات بیشتر بهانهای است برای دیده نشدن آن.
در این بده بستان هنری و ادبی نویسنده باید آسان بگیرد، چون او اثرش را نوشته و حالا کارگردان میخواهد نگاه خودش را بسازد. این نگاه براساس برداشت و تفسیر کارگردان از داستان ایجاد میشود، برداشتی که منجر به ساخت فیلم میشود و در جایی شاید این تفسیر کارگردان با تفسیر نویسنده همخوانی نداشته باشد. در این جا نویسنده باید به کارگردان آسان بگیرد. البته اگر میخواهد اثرش بر پرده سینما بیاید، چون جهان تصویر با جهان کلمه متفاوت است.
سینماگران چقدر ادبیات را میشناسند؟ آیا آنها جوانب ادبیات امروز را میشناسند؟
نه! متاسفانه نه تنها سینماگران که بسیاری از مردم جامعه ما ادبیات و جنس آن را نمیشناسند. علاوه بر این مسأله، مشکل دیگر این است که سینماگران ما میخواهند مؤلف باشند و خودشان فیلمنامه اثرشان را بنویسند. مطمئناً سینماگری که با ادبیات آشنایی ندارد، نمیتواند مثل داستاننویس بنویسد و نگاه جزئینگر داستاننویسی را که سالها برای نوشتن یک رمان وقت صرف کرده، داشته باشد. همین مسأله است که فیلمسازان میخواهند مؤلف باشند و فیلمنامهها را خودشان بنویسند.
فکر میکنید اقتباس سینمایی میتواند به فروش کتاب کمک کند و در این شرایط به داد ادبیات برسد؟
این دو مقوله تعاملات خاص خود را دارند. یک جایی اثر داستانی ماندگار میتواند باعث فروش یک فیلم شود. در جای دیگر یک فیلم خوب باعث بیشتر دیده شدن اثر ادبی میشود. به هر حال این دو تعامل تنگاتنگ با یکدیگر دارند.
درجایی گفته بودید کتابهای خاطرات، ظرفیت بیشتری برای کمک به فیلمسازان علاقهمند به حوزه دفاع مقدس دارند. البته به شرط اینکه از روی علاقه نوشته شده باشند، نه به صورت سفارشی. در این مورد بیشتر توضیح دهید، اینکه کتابهای خاطره برای اقتباس با بقیه آثار چه فرقی دارند؟
شاید تفاوتش در این است که با تجربه مستقیم خاطرهنویس روبرو هستیم و از تجربه بیواسطه نویسنده بهره میبریم. در حال حاضر به خاطر تلاشهای کسانی چون مرتضی سرهنگی مجموعه عالی از خاطرات جنگ و دفاع مقدس گردآوری شده که منبع غنی برای فیلمنامهنویسان است.
خود شما اگر بخواهید غیر از نوشتههای خودتان از اثر ادبی اقتباس کنید، به سمت رمانهای دفاع مقدس میروید یا سایر ژانرها و دوست دارید اگر شرایطی برای شما فراهم شود از آثار چه نویسندهای اقتباس کنید.
برای من فرقی نمیکند. اگر با اثری مواجه شوم که من را با خودش درگیر کند، ممکن است تصمیم بگیرم از آن اقتباس داشته باشم. دفاع مقدس، همیشه زمینهای است که دوست دارم در مورد آن کار کنم.
نظر شما