از آنجا که بازار رفتن و خرید کردن بخشی از زندگی روزمره افراد جامعه را تشکیل میدهد خالی از لطف نیست که به بررسی متقابل تأثیرهای آن بر جامعه و رفتارهای جامعه بر بازار بپردازیم.
طبیعی است، هر مصرف کنندهای برای تهیه مایحتاج خود به فروشگاهی مراجعه و برای تهیه محصول مورد نظر مبلغی را بیش از قیمت واقعی محصول پرداخت میکند، زیرا محصول موردنظر از کانالهای گوناگونی از جمله فروشگاهی که از آن خرید میکنیم، خرده فروشی، عمدهفروشی، باربری، انبارداری، تبلیغات و... عبور کرده تا در نهایت در اختیار ما به عنوان مصرف کننده نهایی قرار گرفته است، در این بین علاوه بر هزینههایی که در هر مرحله بر مصرفکننده تحمیل میشود، از کیفیت محصول نیز کاسته میشود.
از دیگر کاستیهای این فرآیند میتوان به هزینههای هنگفت تبلیغات رسانهای که بر مصرفکننده و تولیدکننده تحمیل میشود، اشاره کرد.
اگر از منظر تولیدکننده به این شرایط نگاهی بیندازیم، حال و روز تولیدکننده بهتر از مصرفکننده نخواهد بود. در رهگذر تولید تا توزیع محصولات به دلایل مختلف از جمله وجود بازارهای رقابتی، تولیدکننده در شرایطی قرار میگیرد که مجبور میشود بخشی از خط تولید خود را از قبل به عمدهفروش بفروشد و همین امر سبب بروز مشکلات بعدی میشود. از جمله این مشکلات میتوان به کاهش سود تولیدکننده اشاره کرد و متعاقبا محصول تولید شده کم کیفیتتر خواهد بود، در نتیجه سبب از دست دادن مشتریان میشود و باز به کاهش سود منجر میشود و این دور باطل ادامه پیدا میکند، تا جایی که تولیدکننده آن قدر تضعیف و ناچار میشود به تعدیل نیرو بپردازد و در نهایت به ورشکستگی او میانجامد.
آسیبهایی که این کانال بر پیکره اقتصاد وارد میکند کاهش اشتغال، افزایش تورم، تضعیف تولید، افزایش ترافیک، افزایش واردات، خروج ارز از کشور و... هستند.
حال میخواهیم بدانیم آیا روشی وجود دارد که بتوانیم سبکی جدید از فروش را بیابیم که نه تنها موجب رشد اقتصادی جامعه شود، بلکه به افزایش قدرت خرید مصرف کننده در کنار ارتقای سطح کیفی محصولات منجر شود؟
بی گمان منطقیترین و مؤثرترین روش، کوتاه کردن طول کانال توزیع محصول است تا هزینههایی را که هر مرحله بر دوش مصرفکننده تحمیل میکند یا از سود منطقی تولیدکننده میکاهد را بتوانیم کاهش دهیم.
با فراهم آمدن دولت الکترونیک در دهه اخیر و استفاده از کارتهای بانکی، پرداختهای آنلاین و... فضایی فراهم شده تا جدای از داشتن مکانی فیزیکی مانند فروشگاهها، امکان خرید محصولات با سرعتی بیشتر پدید آید. همچنین میتوانیم از یک شبکه مؤثرتر تبلیغات به نام تبلیغات شفاهی استفاده کنیم.
تبلیغات شفاهی درواقع روشی مرسوم از تبلیغات است که هر فردی به طور ناخودآگاه از آن استفاده میکند، بدین شکل که وقتی فرد از محصولی استفاده میکند و از آن رضایت خاطر دارد، آن را به عزیزان خود توصیه میکند تا آنها هم از این لذت بهرهمند شوند.
همچنین با تغییر شکل واسطهها، میتوان از هزینههای هدررفته جلوگیری کرد و تولیدکننده و مصرفکننده را به طور مستقیم با یکدیگر در ارتباط قرار داد، بدین ترتیب که فردی با نام نماینده فروش در این بین تولیدکننده و مصرفکننده را به هم متصل میکند. این فرد میتواند یکی از مصرفکنندگان محصولات باشد که به دلیل رضایت با استفاده از تبلیغات شفاهی خود موجب ارتباط بین تولیدکننده و مصرفکننده دیگری شود و از این طریق برای خود درآمدزایی کند.
در این روش، هزینهای که تولیدکننده بابت تبلیغات میپردازد، در واقع بخشی از سود فروش محصول است که این امر در کنار بقیه مزایای شبکه فروش مستقیم، موجب سود بیشتر تولیدکننده میشود که بخشی از این سود را روی افزایش تنوع و کیفیت محصولات سرمایهگذاری میکند و باعث افزایش مشتریان خود میشود که در نهایت به ایجاد خط تولید جدید منجر میگردد و باز بر تنوع و کیفیت و مشتریان جدید افزوده میشود. این چرخه مثبت ادامه پیدا میکند تا جایی که تولیدکننده قادر به انجام صادرات شود و این امر در نهایت به قدرتمندسازی پایههای اقتصادی، تولیدجهانی و ورود ارز به کشور منجر و در ادامه سبب کاهش نرخ بیکاری و تورم که از اصلیترین دغدغههای هر کشوری است، میشود.
مصرفکننده هم میتواند محصول را با قیمت مناسب و کیفیت بیشتر و خدمات به روزتر دریافت کند، اما تحقق تمامی این شرایط مستلزم همیاری افراد جامعه به عنوان مصرفکننده جهت ایجاد فرهنگ فروش مستقیم است.
۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
کد خبر: 372542
مریم بیگلری
نظر شما