بر همین اساس وزیر کار از نشست شورای عالی اشتغال در روز سهشنبه (دیروز) با حضور حسن روحانی رئیس جمهور خبر داده و تصریح کرده بود در این نشست، بسته سیاست اشتغال دولت رونمایی که بر مبنای آن علاوه بر رشد اقتصادی، موضوع تقویت بازار کار نیز دنبال میشود. در همین زمینه با جمشید پژویان، تحلیلگر مسایل اقتصادی به گفت و گو پرداخته ایم.
جناب پژویان! هم اکنون رفع معضل بیکاری تا چه حد اهمیت پیدا کرده است و آیا در هدفگذاریهای مدیریت کلان اقتصادی میتوان آن را در اولویت قرار داد؟
اینکه هدف استراتژیک در مدیریت کلان اقتصادی چه چیز باید باشد یا به بیان دیگر متغیر بحرانی اقتصاد چیست، پرسشی است که بهقطع صاحبنظران آگاه و تصمیمگیرندگان و سیاستمداران هوشیار در پاسخ به آن به متغیر اساسی اشتغال اشاره میکنند. بهعبارت دیگر، بیکاری یکی از مهمترین معضلات اقتصادی امروز کشور است که همه مسؤولان واقتصاددانان آن را یکی از اصلیترین موانع رشد تولید ناخالص داخلی میدانند. اگرچه در اقتصاد ایران به دلیل رکود تورمی همزمان دو متغیر بحرانی تورم و بیکاری رشد گسترش پیدا کردهاند، اما هم اکنون رفع بیکاری در اولویت قرار دارد و پس از آن باید کنترل تورم را در دستور کار قرار داد.
چرا اشتغالزایی بیش از کنترل تورم اهمیت دارد؟
امروزه بیکاری منشأ فقر و سرچشمه اختلالات اجتماعی و اقتصادی است، بنابراین اینکه دولتمردان، مسؤولان و نمایندگان مجلس بر رفع این معضل متمرکز شدهاند، نشان دهنده اهمیت اشتغالزایی است. نکته حایز اهمیت این است که صرفا شناسایی عارضه اهمیت ندارد، زیرا ضمن تشخیص عارضه، هدفگذاری برای رفع چنین عارضهای باید دلایل خاص خود را داشته باشد و روشهای رفع معضلات هم در اهم موضوعات قرار دارد. یعنی اگر این هدفگذاری مبتنی بر درک صحیح، منطق اقتصادی و در راستای منافع ملی نباشد و ریشه یابی صحیح انجام نشود، پس شناسایی معضل هم ضرورت خود را از دست میدهد.
با این وصف چه راهکاری برای رفع معضل بیکاری پیشنهاد میدهید؟
با ریشهیابیهای اقتصادی متوجه میشویم که راه حل رفع اختلال بیکاری، رونق تولید ملی است، بنابراین بیکاری با پند، نصیحت، شعار و امثال آن برطرف نمیشود، بلکه یک راه حل عالمانه مبتنی بر شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را میطلبد که هم دلایل ایجاد عوارض مشخص شود و هم پیامدهای آن را بشناسیم و در انتها راهحلها و راهکارهای مقابله با آن را ارایه دهیم. مجموع چنین اقدامی را آسیبشناسی یا نگاه پاتولوژیک به مسأله بیکاری مینامند.
معضل بیکاری گذشته از پیامدهایی که برای اقتصاد داشته چه تأثیرهایی بر سیاست و جامعه دارد؟
به نظر نمیرسد اختلافی بین نگاههای مختلف اقتصادی و سیاسی به مسأله بیکاری از لحاظ اهمیت وجود داشته باشد، زیرا بیکاری منشأ انحرافات است و حتی تأثیرهای عمیقی بر حوزههای اجتماعی، فرهنگی و امنیتی دارد. تجربه جهانی نشان داده است که معضل بیکاری در واقع یک چالش امنیتی برای کشورها به شمار میآید، زیرا منشأ انحرافات فرهنگی و اجتماعی و مباحثی از این دست، بیکاری است. بنابراین اهمیت آن برای همه گروهها و جناحها مشخص شده است. اما آنچه قابل تأمل و نقد است، شیوهها و روشهای درمان بیکاری است. متأسفانه ما پس از جنگ تحمیلی یک جریان متراکم بیکاری را شاهد هستیم. به عبارت دیگر این معضل از یک دولت به دولت دیگر انتقال داده شده است و هرچه جلو آمدهایم این تراکم به عنوان یک چالش جدی مطرح شده است. از طرفی این چالش برای دولت و مسؤولان آن مشکل ایجاد میکند و از طرف دیگر در این سالها مسؤولان دولتی هم درگیر رفع این مشکل بودهاند. اما اشکال اصلی این است که ما روشها و شیوههایی را اتخاذ میکنیم که مطالعه تجربی و تاریخی درستی روی آن انجام نشده است.
در این سالها بیکاری همواره یکی از مهمترین معضلات اقتصادی کشور بوده است. آیا دولتهای مختلف درمانی ریشهای برای آن در نظر گرفتهاند؟
تجربه داخلی کشور پس از جنگ را فراموش نمیکنیم که دولتها همواره به روشهایی که به عنوان اقدامهای جانبی و حاشیهای است روی آوردهاند و در یک نسخه برای بیکاری دارو تجویز کردهاند که همگی داروهای سطحی بودهاند و دولتمردان در دورههایی از آن به عنوان داروی اصلی استفاده کردهاند. از جمله این اقدامها، فعالیتهای زودبازده است که در مقابله با بیکاری سهمی حدود پنج درصد را دارد. این روش پرداختهای منابع مالی برای رشتهها و فعالیتهایی است که از حرفه و منابع زیادی برخوردار نیست. برای مثال در حوزههای خدماتی، آرایشی، اغذیه و امثال آن در ۲۰ سال گذشته شاهد بودیم وامهایی بین یک تا سه میلیون تومان برای ایجاد شغل پرداخت میشد. متأسفانه این ماجرا به شکل گستردهتر در دولتهای نهم و دهم تحت عنوان وامهای زودبازده نمایان شد. از این رو موضوع و مقوله اخیر یعنی بسته جدید اشتغال نشان دهنده این است که باز هم اقدامهای موقتی و حاشیهای و داروی فرعی به عنوان اقدام اصلی عمل میکند. همان گونه که اشاره شد اولین عارضه درمانهای فرعی، غفلت از راه حلهای اساسی است، بنابراین رفع موانع از سر راه تولید، اصلیترین مسأله مقابله با بیکاری است.
چرا رفع موانع از سر راه تولید اصلیترین مسأله مقابله با بیکاری است؟
چون اشتغال اساساً ریشه در سرمایهگذاری دارد. یعنی ایجاد واحدهای تولیدی، صنایع جدید و... اما متأسفانه و شاید هم خوشبختانه در ایران اظهار نظرات رسمی دولتمردان نشان داده است بیش از ۵۰ درصد ظرفیتهای اقتصادی در بخشهای مختلف، بی استفاده یا کم استفاده ماندهاند و به همین دلیل بیشتر واحدها کم رمق و فشل هستند. بنابراین پیش از اینکه ما به فکر جذب سرمایههای داخلی و خارجی باشیم، باید موانع بر سر راه تولید ملی را رفع کنیم. برای مثال صنعت نساجی ایران پیش از انقلاب و حتی اوایل انقلاب دومین صنعت مهم اشتغالزای کشور محسوب میشد، در حالی که این صنعت امروزه کمتر از ۲۵ درصد ظرفیت خود را استفاده میکند و اغلب واحدهای تولیدی پوشاک در ایران یا تعطیل شدهاند یا به این سمت حرکت میکنند. اگر در این زمینه آسیبشناسی انجام شود، برای مثال میتوان گفت یکی از موانع، بیتوجهی به فعالیتهای تولیدی و غفلت از آن است. متعاقب بیتوجهی به تولید داخلی، قاچاق کالا و واردات بیرویه محصولات نیز عرصه را برای تولیدکنندگان داخلی بیش از پیش تنگ کرده است. همچنین عدم انطباق سیاستهای پولی، مالی، تجاری و ... نیز مشکلات دیگری به وجود آورده است و بر اساس سیاستهای پولی، به سختی وام و تسهیلات به بخشهای مولد تعلق میگیرد. بالا بودن نرخهای بهره عمدتاً بهرهوری بخشهای تولیدی را با مشکل روبه رو ساخته است. در این میان، عملکرد دولت در این مدت نشان دهنده این موضوع است که آنها قصد دارند از طریق ارایه بستههای مختلف، مشکلات کلان اقتصادی مانند بیکاری را رفع کنند، اما چنین بستههایی حکم مُسکِن اقتصادی را دارند و مشکلات ریشهای را درمان نمیکنند.
۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۹
کد خبر: 372947
قدس آنلاین/ سهیلا قاسم زاده : معضل بیکاری در اقتصاد ایران، مسألهای است که نه فقط مربوط به این روزها و ماهها نمیشود، بلکه مشکلی است که بیش از دو دهه گریبانگیر جمعیت جوان و فعال کشور بوده است، مسألهای که امروزه چنان ریشه دوانده که بر اساس برخی آمارها بیش از ۱۲ میلیون نفر جمعیت جوان بیکار در کشور وجود دارد.
نظر شما