فایز سراج که حدود سه هفته پیش با حمایت مستقیم نیروهای نظامی ایتالیا وارد لیبی شد و بتدریج قدرت را در این کشور در دست میگیرد این روزها از یکسو بدلیل مقاومتهای سیاسی داخلی در برابر تشکیل کابینه و از سوی دیگر بدلیل بنیه ضعیف نیروهای نظامی این کشور در برابر گروههای مسلحی که مناطق مختلف این کشور را در پنج سال گذشته در اختیار داشتهاند و ابهام در مورد توان بازپسگیری این مناطق و تسلط کامل دولت مرکزی بر کل کشور بشدت از سوی کشورهای اروپایی زیر فشار است تا به مداخله نظامی خارجی دراین کشور تن دهد، اگر چه وی تاکنون بهخاطر ترس از تبعات داخلی این مسأله درباره آن محافظهکارانه عمل کرده و این موضوع را نپذیرفته است، اما بعید به نظر میرسد که در بلندمدت بتواند به این مقاومت ادامه دهد.
در این میان ایتالیا و انگلیس دو کشوری هستند که صراحتاً خواستار اعزام نیروهای خود به لیبی هستند و میخواهند این کار را با درخواست دولت آشتی ملی صورت قانونی دهند.
تغییر راهبرد اروپاییها
اما خواست کشورهای غربی برای مداخله نظامی دوباره در لیبی برای استقرار ثبات سیاسی در این کشور نیست، چرا که آنها در پنج سال گذشته هرج و مرج و نبود یک دولت مستقر را پس از سرنگونی
«معمر قذافی» به استقرار یک دولت فراگیر و قدرتمند در این کشور بحرانزده ترجیح داده بودند. از اینرو باید گفت تغییر راهبرد آنها در مورد لیبی اهداف دیگری را دنبال میکند که شاید در برهه کنونی استقرار یک حکومت مرکزی نزدیک یا وابسته به آنها بتواند آنرا تأمین کند.
واقعیت این است که در یکسال گذشته تحولات مختلفی روی داده که راهبرد کشورهای غربی و حتی آمریکا را نسبت به لیبی دگرگون کرده است. در سالهای گذشته نفت لیبی که از اهمیت ویژهای بویژه برای تأمین انرژی اروپا برخوردار بوده عمدتأ توسط گروههای تروریستی حتی القاعده و داعش در مناطق تحت کنترل آنها استخراج و قاچاق میشده که از یک سو تأمین کننده انرژی ارزان برای اروپاییها بوده و از سوی دیگر منابع مالی این گروهها را که بخشی از آن صرف اهداف و جنگ آنها در مناطق مختلف از جمله سوریه و عراق میشده تأمین میکرده است. اکنون با تغییر راهبرد کشورهای غربی که تضعیف داعش و القاعده در غرب آسیا بخشی از آن است باید منابع مالی این گروهها از بین برود و نفت لیبی یکی از آنهاست.
علاوه بر این کاهش بهای نفت ارزش استراتژیک قاچـاق آنرا توســـط گروههای تروریستی در لیبی برای این کشورها از بین برده است و یک دولت وابسته هم میتواند نفت ارزان را در اختیار آنها بگذارد. در کنار این موضوع سیل مهاجران از شمال آفریقا به اروپا با استفاده از اوضاع آشفته در لیبی در کنار بحران مهاجران سوری و عراقی به بحرانی مضاعف برای کشورهای اروپایی بدل شده که باید راهحلی برای آن بیابند.
5 سیاست پشت پرده
حسین کنعانیمقدم معتقد است راهبرد غرب برای جلوگیری از بیداری اسلامی و تشکیل یک حکومت مردمی این کشورها گروههای مسلح و حتی طرفداران قذافی را در سالهای اخیر تجهیز کردند تا جلوی تداوم انقلاب مردمی را بگیرند واکنون راهبرد آنها تجزیه لیبی است که موجب میشود نفوذ و توان مدیریت آنها بر این منطقه مهم و نفتخیز در شمال آفریقا بیشتر شود.
به گفته این کارشناس مسایل بینالملل منابع نفت شیرین و مرغوب لیبی برای اروپا بشدت وسوسه کننده است و به همین دلیل از آغاز بحران در این کشور گروههای مسلح ازسوی این کشورها تجهیز شدند تا با استخراج نفت و انتقال آن به اروپا بدون اینکه چیزی به مردم این کشور پرداخت شود انرژی ارزان و مفت را برای کشورهای اروپایی تأمین کنند.
وی موضوع داعش و تصمیم غرب برای حذف این گروه را محور دیگر راهبرد غرب میداند و میگوید: بعد از اشتباهی که آمریکاییها در کمک به گروههای تکفیری و تروریستی برای سرنگونی دولت این کشور پس از قذافی انجام دادند، حالا لیبی در عمل ظرفیت آنرا یافته تا به محل جدید کوچ داعش و کانونی جدید از بحران بدل شود که هم اکنون نیز تغذیه این گروه در سوریه و عراق را بر عهده دارد.
کنعانیمقدم عامل آخر را ترس اروپا از روند مهاجرت پناهجویان به این قاره عنوان میکند که هم مشکلات اقتصادی و اجتماعی را برای این کشورها بوجود آورده و هم مشکلات امنیتی را بدلیل امکان نفوذ گروههای تروریستی که نمونه آن در فرانسه و بلژیک دیده شد. وی میگوید: تاریخ نشان داده که اشغالگری و مداخله نظامی در کشورهای منطقه جز رشد و گسترش تروریسم هیچ دستاورد دیگری نداشته است.
کشورهای غربی بدون مجوز شورای امنیت حق دخالت در لیبی را ندارند و دخات آنها به طرفداری یک جریان خاص تنها به تشدید اختلافهای داخلی و حرکت این کشور به سمت تجزیه و ناامنی بیشتر منجر خواهد شد.
نظر شما