قدس آنلاین/ تکتم بهاردوست: «محمود پاک‌نیت» تقریبا برای همه مخاطبان تلویزیون چهره‌ای شناخته شده است. او تاکنون ایفاگر نقش‌های ماندگار بسیاری چون «حسام بیگ» در سریال «روزی روزگاری»، «یعقوب پیامبر» سریال «یوسف پیامبر»، «ارباب» در سریال «پس ازباران» و بسیاری دیگر از سریال‌های بیاد ماندنی از جمله سریال «پدرسالار» بوده است.

 حاضــر نیستم به هر قیمتی بازی کنــم

سریال زیبای پدر سالار برای چندمین بار از تلویزیون پخش می‌شود. به این انگیزه و بازی خوب محمود پاک‌نیت به سراغ او رفته‌ایم تا او از کاری صحبت کند که در کارنامه حرفه‌ای او جایگاه ویژه‌ای دارد. با این بازیگر به بیست‌وسه سال قبل برگشته‌ایم و از «جلال» پدر سالار گفته و شنیده‌ایم. گفت‌وگوی ما با پاک‌نیت را می‌خوانید:

 از حضورتان درسریال «پدر سالار» بگویید.
زمانی که هنوز در اداره تئاتر شیراز مشغول بکار بودم یک روز مرحوم اکبر خواجویی با من تماس گرفت و خواست که متنی را برایم بفرستد. زمانی که من فیلمنامه را مطالعه کردم خیلی از کار خوشم آمد، اما چون خواجویی نقش جمال را که بعد‌ها خسرو شجاع‌زاده آن را بازی کرد برایم در نظر گرفته بود پیشنهاد دادم که نقش جلال را به من بدهد و من به این شرط حاضرم در این کار حضور داشته باشم. بعد از چند روز دوباره با من تماس گرفت واز من خواست که برای تست گریم جلال به تهران بروم و این شد که نقش جلال به من رسید.
 
 این کاراکتر چه ویژگی‌هایی برایتان داشت؟
جلال شخصیتی دوگانه داشت؛ یک آدم شوخ و سر زنده، اهل زندگی و خانواده دوست که بعداً به تحریک شوهر خواهر و همچنین مادرزنش کارش به جایی می‌رسد که می‌رود و از پدرش شکایت می‌کند. این نقش نقشی تک بعدی نبود و حس کردم می‌توانم با این کاراکتر مانور دهم و با او بازی کنم.

 شما برای جلال چه شناسنامه‌ای درست کردید؟
جلال از یک خانواده تقریبا مرفهی است. او آدمی بسیار احساسی است و خیلی زود هم تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد، گول می‌خورد و به قولی فاز عوض می‌کند. منطق آن‌چنانی ندارد ولی خیلی خانواده دوست است و تقریبا با همه رابطه خوبی دارد.
 
 جلال تکیـه کلامی‌ داشت که هنوز هم بعد سال‌ها گه گاهی شنیده می‌شود. این تکیه کلام پیشنهاد خودتان بود؟
بله، من و اکبر خواجویی یک روز برای آشنایی با محیط کار جلال به آن تعمیرگاه اتومبیلی رفتیم که در سریال می‌بینید، در آن‌جا دیدم بچه‌هایی که کار می‌کردند خیلی با هم بازاری و لاتی صحبت می‌کنند و من این تکیه کلام «آره با» را از دل صحبت‌های آنها درآوردم و به خواجویی پیشنهاد کردم.
به او گفتم جلال به این تکیه کلام نیاز دارد و به کامل کردنش کمک می‌کند. او ابتدا روی این کلمه خیلی حساسیت داشت، دلش نمی‌خواست زیاد از این کلمه استفاده شود، چون نگران بود که نکند این تکیه کلام شخصیت جلال را لوث کند.

 بخاطر دارید تصویربرداری سریال چه مدتی طول کشید و در کجا  انجام شد؟
بله، در محلـــه‌ای به‏نام کوچه‌ «هداوند» بود و تصویربرداری هم حدود هشت ماه طول کشید.

 آن زمان هم مثل الان بود که تصویربرداری تمام نشده، سریال پخش شود؟
اصلاً! آن زمان هیچ کارگردانی زیربار این قضیه نمی‌رفت که بخواهد همزمان با پخش، ضبط کند. متأسفانه الان یکی از بزرگترین اشتباهاتی که انجام می‌شود و کیفیت کارها را پایین می‌آورد همین قضیه سرعتی است که سوار بر کار است. همه گروه تحت فشار است و تهیه‌کننده می‌خواهد که به هر شکل کار را به پخش برساند.
شاید بشود گفت یکی از آن مواردی که سریال‌های آن سال‌ها دوام و قوام داشت و در ذهن‌ها می‌ماند همین قضیه بود که روی کارها فکر می‌شد و عجله‌ای در کار نبود، ولی الان این قضیه در تلویزیون به یک معضل تبدیل شده است. تک تک گروه باید زمان داشته باشد تا کار جا بیفتد.

 ازویژگی‌های کارگردانی اکبر خواجویی بگویید؟
اکبر خواجویی آدم آرام و متینی بود. کم صحبت می‌کرد و فوق‌العاده ریزبین بود، خیلی روی کارهایش حساسیت داشت و تمام سعی‌اش این بود که متن علی اکبر محلوجیان را بخوبی اجرا کند.
روی انتخاب درست نقش‌ها تأکید زیادی داشت و در این کار هم می‌بینید که بازیگران چه خوب و حساب شده و بجا برای نقش‌ها انتخاب شده‌اند.

 چرا سریال پدر سالار بعد از بیست و چند سال هنوز سریالی محبوب است؟
برای اینکه فیلمنامه خوب و قوی است، آدم‌های پدر سالار باورپذیرند و ما بخوبی می‌توانیم با آنها همزاد پنداری کنیم. ما آذرها، جلال‌ها، زهره‌ها و... همه را در دور و اطرافمان داریم و برایمان آشنا هستند. ما حتی در شهرستان‌هایمان هنوز پدر سالار داریم، هیچ‌کدام از این آدم‌ها از ما دور نیستند.

 شما جزو آن دسته بازیگرانی هستید که کارنامه پر و پیمانی از نقش‌های ماندگار و درخشان دارید.  آیا می‌شود گفت شما برای پیشنهاد این نقش‌ها آدم خوش شانسی بوده‌اید؟
نه، به شانس ربطی ندارد. این قضیه به خود بازیگر بستگی دارد. من اول فیلمنامه را می‌خوانم و بعد نقش را می‌پذیرم و رویش کار می‌کنم. البته یکی دو کار را هم بدون مطالعه و فقط بخاطر اعتماد به دوستی پذیرفتم که بعداً پشیمان شدم. ولی در کل ترجیح می‌دهم انتخاب کننده باشم. اگراز این کارهایی باشد که فقط می‌خواهند آنتن پر کنند اصلاً کار نمی‌کنم، کما اینکه یک سال و نیم به همین خاطر بیکار بودم. من به هر قیمتی حاضر نیستم بازی کنم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.