قدس آنلاین/ باران باستانی: صداوسیما آسیب‌پذیر شده است! رسانه‌ای که روزی روزگاری همه را اسیر خود کرده بود این روزها حال و روز خوشی ندارد. مخاطبانش کم شده است و این زنگ خطری جدی برای مسؤولان است. اگر مردم تلویزیون کشور خودمان را خاموش کنند حتماً برای سرگرم شدن به سراغ ماهواره خواهند رفت و این یعنی باخت؛ باخت همه چیز.‌ از سبک زندگی ایرانی – اسلامی گرفته تا اخلاق و شؤون اسلامی و اجتماعی. ماهواره‌های مختلف شبانه‌ روز برنامه‌هایی روی آنتن می‌فرستند که با سبک زندگی ما ایرانی‌ها همخوانی ندارد.

تلویزیون باید اول مردم را سرگرم کند، بعد ارشاد

 رسانه بخصوص از نوع تصویری‌اش که بشدت روی ناخودآگاه مردم تأثیر می‌گذارد و شیوه زندگی و منش رفتار فردی را تغییر می‌دهد.  این زنگ خطر نه تنها برای کشور ما بلکه برای تمام دنیاست. کشورهایی که به فرهنگ اصیل و ملی خود پایبند هستند معمولاً سرگرمی‌های زیادی را برای مردم طراحی و اجرا می‌کنند تا مردمشان کمتر به سراغ برنامه‌های ماهواره بروند. یکی از این سرگرمی‌ها که روی آن سرمایه‌گذاری زیادی می‌شود تلویزیون و رادیوست.

 نگاهی به دغدغه‏ های مسؤولان درترویج زندگی اسلامی - ایرانی
توجه به فرهنگ و زندگی اسلامی - ایرانی یکی از دغدغه‌های اصلی مسؤولان نظام بخصوص رهبر معظم انقلاب است. ایشان در این‌باره تأکید زیادی دارند.
هفته گذشته ایشان با استعفای محمد سرافراز رئیس سابق سازمان صداوسیما موافقت کردند و بعد از 18ماه که به سرافراز حکم داده بودند، علی عسکری را جایگرین وی کردند. این تغییر زودهنگام از نظر بسیاری نشان از آن داشت که سرافراز نتوانسته در یک سال و نیمی که ریاست یکی از مهم‌ترین سازمان‌های فرهنگی، هنری و در عین حال آموزشی را به عهده داشته، درست عمل کند.
امام راحل(ره) در همان اوایل انقلاب با بیان این که صداوسیما باید مثل دانشگاه عمل کند، تکلیف این سازمان عریض و طویل را روشن کردند. تکلیفی سخت و دشوار که مدیریت آن کار هر کسی نیست. مدیر مدبر و کاردان می‌داند که تلویزیون در گام اول باید سرگرم کننده باشد تا بتواند مردم را به مخاطب خود تبدیل کند و بعد که او را پای این رسانه نشاند خیلی نرم و به دور از هر گونه شعار و نصیحت پیام خود را به او منتقل سازد. در چنین شرایطی هم باید برنامه‌سازان هوشمند و خلاق برای تلویزیون برنامه بسازند و هم مدیرانی آنها را هدایت کنند که رسانه تصویری را می‌شناسند و می‌دانند کجا باید دست برنامه‌ساز را باز بگذارند و کجا و در چه شرایطی برای او خط و مرز مشخص کنند.
اما آنچه سرافراز را در مأموریتش ناکام کرد، این بود که نه او مخاطب را می‌شناخت و نه از برنامه‌سازی آگاهی داشت و نه به مدیران و آنهایی که کاربلد بودند اعتماد کرد. او آمده بود تا «بجنگد». شعارش مبارزه با جنگ نرم بود اما غافل از این که برای مقابله با جنگ نرم دشمن، نباید مردم و مسؤولان کشور خود را دشمن فرضی قلمداد کند. نباید جنگ را به برنامه‌های روتین تلویزیون و رادیو بکشد و آنقدر رو بازی کند که مردم تلویزیون را خاموش کنند.

 وقتی مردم به تلویزیون پناه می‏برند
جامعه ما با بحران‌‌های زیادی روبروست. اوضاع اقتصادی چندان خوب نیست. بیکاری دارد مثل خوره روح و روان مردم را می‌خورد. آلودگی هوا، سونامی سرطان و بیماری‌های سخت، ترافیک‌های گره خورده شهرها و همه و همه تاب و تحمل مردم را کم کرده است. آنها از جامعه به چهار دیواری خانه‌‌های خود پناه می‌برند تا کمی بیاسایند و اعصابشان آرام شود. طبق عادت تمام مردم دنیا، معمولاً بیشتر مردم وقتی به خانه می‌رسند تلویزیون را روشن می‌کنند، کمی موسیقی، کمی تصاویر زیبا و آرام‌بخش می‌تواند آنها را آرام کند. چند برنامه طنز می‌تواند آنها را بخنداند، چند سریال و تله فیلم داستانی می‌تواند نشان دهد که خیلی‌ها دردهایی دارند که شبیه درد‌ها و مشکلات آنهاست، همین همذات پنداری از نظر روانی آنها را آرام می‌کند. اما سرافراز همه این‌ها را از مردم گرفت. خیلی ساده و بدون هیچ تدبیر و درایتی جنگ را به تلویزیون کشاند. مردم را بی‌واسطه و از طریق همه برنامه‌های تلویزیون در جریان اتفاقات سیاسی ایران و دنیا قرار داد. اتفاقاتی که برخی از آنها آن‌قدر عظیم و پیچیده هستند که مردان قوی سیاست را هم از پا می‌اندازند، چه برسد به مردمی که از بازی‌های سیاسی سر درنمی‌آورند و بده بستان‌‌های سیاسی آن‌قدر پیچیده است که آنها را کلافه می‌کند.
عموم مردم به اندازه‌ای به سیاست نیاز دارند که زندگی معمولی و روزمره آنها بگذرد. واقعیت این است که بیشتر از این برای مردم سم است و آنها را از زندگی ناامید می‌کند. کاری که سرافراز با مردم کرد. او با برنامه‌های تلویزیونی ناامیدی را در میان مردم گسترش داد. مردم برای فرار از این ناامیدی تلویزیون را خاموش کردند و به شبکه‌‌های اجتماعی موبایلی و ماهواره پناه بردند. اینکه ماهواره و ابزارها و اپلیکیشن‌‌های موبایلی بخشی از جنگ نرم است، درست اما راه مقابله با این جنگ قهر دادن مردم با تلویزیون خودمان نیست. راهش، راه بلدی می‌خواهد که سرافراز و تیم‌اش بلد نبودند و این وسط هر روز بهانه‌ای تراشیدند. حال باید منتظر ماند و دید رئیس جدید سازمان صداوسیما با تجربه‌ای که سرافراز در شجره‌نامه رسانه ملی ثبت کرد این رسانه را چگونه دوباره به میان مردم خواهد آورد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.