۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۴
کد خبر: 384338

قدس آنلاین: پيشرفت ورزی از وي‍ژگي های ذاتی و فطری انسان است. از اين رو، تحول و تغییر در انسان و جامعه یک امری است که تحقق پیدا می کند و گریزی از آن نیست.

چرا پیشرفت نمی کنیم؟!

به گزارش قدس آنلاین، پنجمین کنفرانس الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت ناظر به الگوی پایه چندی پیش برگزار شد، به این بهانه برای بررسی دقیق تر موضوعات معطوف به الگوی پیشرفت مانند چیستی و ماهیت آن، فلسفه و غایت پیشرفت، ویژگی های الگوی پیشرفت و در نهایت چالش های تدوین و تحقق این الگو به سراغ حجت الاسلام سیدحسین میرمعزی عضو شورای عالی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت رفتیم تا نظرات ایشان را در این خصوص جویا شویم. متن زیر مشروح گفتگوی مهر با این استاد حوزه و دانشگاه است؛

 

*برای شروع بحث خوب است یک تصویری از الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت ارائه دهید و بفرمایید منظور ما از این الگو چیست؟

مقام معظم رهبری الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را در اولین نشست راهبردی با اندیشمندان نخبه در این زمینه مطرح فرمودند و سخنرانی مفصلی در این نشست ارائه کردند و در ارتباط با این الگو و چیستی آن صحبت فرمودند. آنچه که ما باید در تفسیر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت بگوییم چیزی است که ايشان از اندیشمندان مطالبه نمودند.

پیشرفت یک معنای عام و فرامکتبی دارد، یعنی هر مکتبی می تواند این معنا و مفهوم را بپذيرد و آن هم عبارت است از: حرکت به سمت جلو و به عبارت دقيقتر فرآیند حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب.

پیشرفت یک معنای عام و فرامکتبی دارد، یعنی هر مکتبی می تواند این معنا و مفهوم را بپذيرد و آن هم عبارت است از: حرکت به سمت جلو و به عبارت دقيقتر فرآیند حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب. اختلاف مکاتب و نگاه های مختلف در این مفهوم نیست بلکه در توضیح نقطه مطلوب و چارچوب و قواعد فرآیند حرکت است. بنابراین پیشرفت به همین معنای عام مورد نظر است اما اگر وضعیت موجود و مطلوب و چهارچوب ها و اصول حاكم بر فرآیند حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب را بر اساس مبانی و آموزه های اسلامی تحلیل و ترسیم و تعريف کردیم، در اینصورت آنچه که به دست می آید پیشرفت اسلامی است و اگر الگوی پيشرفت اسلامی را بر شرايط جغرافيايی، فرهنگی، سياسی و اجتماعی و اقليمی ايران منطبق كرديم به الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت دست خواهيم يافت.

الگو هم در این ترکیب به معنای مرسوم در ادبیات علمی نیست و فراتر از آن است. الگو در ادبیات علمی به عنوان مدل و طرح به کار برده می شود و بیشتر ناظر به قالب هایی در مقام عمل و کاربرد است. در اینجا منظور از الگو نقشه راه جامع و کلان حرکت از وضعیت موجود است. در حقیقت در مجموع این ترکیب الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت به معناي «نقشه راه جامع و کلان حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب مبتنی بر قوانین و آموزه های اسلامی و منطبق بر شرایط ایران» است. به این ترتیب ما یک الگوی اسلامی-عراقی یا مصری و... پیشرفت هم می توانیم داشته باشیم.

بر اين اساس الگوی اسلامی پیشرفت یک الگوی فرازمانی و مکانی است و وقتی بر شرایط کشور تطبیق می شود، الگو اسلامی- ایرانی خواهد بود.

اگر وضعیت موجود و مطلوب و چهارچوب ها و اصول حاكم بر آن را بر اساس مبانی و آموزه های اسلامی تحلیل و ترسیم و تعريف کردیم، در اینصورت آنچه که به دست می آید پیشرفت اسلامی است و اگر این الگو را بر شرايط جغرافيايی، فرهنگی، سياسی و اجتماعی و اقليمی ايران منطبق كرديم به الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت دست خواهيم يافت

*فلسفه پیشرفت چیست و بر اساس چه تفکری پیشرفت لازم است؟

پيشرفت ورزی از وي‍ژگي های ذاتی و فطری انسان است. از اين رو، تحول و تغییر در انسان و جامعه یک امری است که تحقق پیدا می کند و گریزی از آن نیست. ما نمی توانیم جلوی تحول را بگیریم بلکه کاری که ما باید بکنیم این است که این تحول را مدیریت کنیم. یعنی بر اساس یک نقشه راه، حرکت جامعه را به سوی وضعیت مطلوبی که خودمان می خواهیم، تنظیم کنیم.

اگر تحول را رها کنیم ممکن است به مقاصد مختلفی بیانجامد ولی اگر آن را مدیریت کنیم به سمت مورد نظر هدایت می شود. به هر حال هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی در ما و جهان تغییراتی رخ می دهد، مهم این است که ما خود را در چارچوب تربیت اسلامی قرار دهیم و در این چارچوب، این تحولات را مدیریت کنیم.

اگر این کار صورت نگیرد تحول، انسان را مدیریت می کند و به راه هایی که دیگران این تحول را مدیریت می کنند، هدایت می کند.

*غایت پیشرفت در اندیشه اسلامی چیست؟ در بحث پیشرفت می توانیم غایتی تعریف کنیم یا اینکه پیشرفت دارای مراتبی است که غایتی برای آن قابل تصور نیست؟

در تفکر اسلامی، جهت پیشرفت، خداوند متعال است. چون خداوند متعال بی انتهاست، این حرکت هیچ وقت متوقف نمی شود و همیشه رو به جلو است. این حرکت به سوی خدا هم برای جهان تکوین است و هم برای انسان و جامعه انسانی است. جهان تکوین حرکت جبری به سمت خدا دارد ولی انسان و جامعه انسانی حرکت اختیاری دارند. پيشرفت در انديشه اسلامي حرکت به سمتی است که خداوند متعال برای انسان و جامعه اسلامی ترسیم کرده است.

يشرفت در انديشه اسلامي حرکت به سمتی است که خداوند متعال برای انسان و جامعه اسلامی ترسیم کرده است

در آيات و روايات هدف از خلقت انسان رسیدن به مقام عبودیت الهی، قرب الهی و خلافت الهی بيان شده است. این مقام حد یقف و حد ایستا ندارد. در حقيقت اینها جهات حرکت هستند و هرچقدر شما در این جهات جلو بروید باز هم امکان پیشروی وجود دارد. از اين رو در تفکر اسلامی برای پیشرفت نمی توانیم مقصد تعیین کنیم، بلکه جهت تعیین می کنیم. حرکت در این جهت رخ می دهد، البته در مقاطع زمانی مختلف، به یک مقاصدی که مراتبی از آن حرکت به سمت خدا است، دست می یابیم.

*بر این اساس اگر بخواهیم مقاصد پیشرفت را در مقاطع مختلف ترسیم کنیم، چه می توانیم بگوییم؟

الگوی اسلامی پيشرفت مقطع زمانی ندارد. الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت می­ تواند مشتمل بر مقطع زمانی باشد. اما به دليل اينكه الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت سند بالادستی برای همه اسناد کشور حتی سند چشم انداز است، بايد مقطع زمانی به گونه ای در نظر گرفته شود كه بر اساس آن چشم اندازهای بیست ساله نوشته شود. الان در الگوی پایه مقطع زمانی که در نظر گرفته شده است فراتر از ۵۰ سال است.

در الگوی پیشرفت اسلامی صرف نظر از ایران، باید وضعیت مطلوب جامعه اسلامی را با آرمان هایی تعیین کنیم. مقصود از آرمان ها همان جهاتی است که فرازمانی و فرامکانی اند. در حقیقت آرمان ها جهت های فرازمانی و فرامکانی حرکت جامعه را بیان می کنند. آرمان ها به ما نشان می دهند که اگر جامعه بخواهد در مسیر مطلوب حرکت کند باید چه جهت گیری ای داشته باشد. مثلا یکی از آرمان های اصلی در انسان و جامعه انسانی رسیدن به مقام عبودیت و قرب و یا خلافت الهی است. این سه جهت مختلف یک امر را تبیین می کنند. پیامبر اکرم(ص) انسان کامل و خلیفه کامل الهی و مقرب ترین فرد و عبد کامل خداوند بود. پیامبر اکرم و ائمه معصومین عَلَم هایی هستند که جهت را نشان می دهند. ما می خواهیم انسان ها را در جامعه به آن سمت حرکت دهیم. البته این آرمان وقتی که در جهات مختلف وجود و روابط انسان تجزيه می شود به نظامی از آرمان ها تبدیل می شود.

وقتی می خواهیم این آرمان ها را بر شرایط ایران تطبیق دهیم، ناچاریم یک پهنه ای از زمان را در نظر بگیریم که در الگوی پایه آن را افق نام نهادند و حدود ۵۰ سال است. لذا افق، وضعیت حرکت ما را در یک حرکت در پهنه ۵۰ سال و در جهت آرمان ها ترسیم می کند. افق پاسخ به این پرسش است که اگر ما در جهت آرمان های الگوی پیشرفت ۵۰ سال حرکت کنیم به کجا می رسیم؟

این سند، بالا دست همه اسناد کشور خواهد بود و ذیل آن ۵ چشم انداز ۱۰ ساله و برنامه های ۵ ساله و برنامه های کوتاه مدت قرار می گیرد.

*ویژگی های الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت از نظر شما چیست؟ الان اجماعی در این خصوص صورت گرفته است؟

الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت یک الگوی فراعرصه ای است و به عرصه خاص توجه ندارد. الگوی پایه می خواهد نقشه راهی را تبیین کند که به نوعی برای کسی که بخواهد این نقشه راه را در عرصه های مختلف مثلا اقتصاد و فرهنگ و... پیاده کند، مرجع و پایه قرار گیرد

در مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به اين نتيجه رسيده ايم كه الگوی اسلامی ایرانی به الگوی پایه و الگوهای عرصه ای تقسیم می شود. الگوی مادر و اصلی را الگوی پایه نام گذاشتیم. یکسری الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در عرصه های مختلف مثلا اقتصادی و سیاسی و... نیز داریم. الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت یک الگوی فراعرصه ای است و به عرصه خاص توجه ندارد. الگوی پایه می خواهد نقشه راهی را تبیین کند که به نوعی برای کسی که بخواهد این نقشه راه را در عرصه های مختلف مثلا اقتصاد و فرهنگ و... پیاده کند، مرجع و پایه قرار گیرد.

لذا الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت را در ۵ محور ترسیم کردیم. محور اول مبانی است. مبانی مربوط به جهان بینی است که به نوعی زیربنای این نقشه است. ما مبانی را به دو دسته نظری و عملی تقسیم کردیم که منظور از مبانی نظری همان مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه است و مبانی عملی الزامات این مبانی است. نگاه ما به خداوند متعال، هستی، انسان، جهان و معرفت و...مبانی نظری و الزامات اين نگاه مبانی عملی است.

بخش دیگر الگو نظام آرمان ها است که همان جهات فراعرصه ای، فرامکانی و فرازمانی را در نظر می گیریم. نظام آرمان ها را اینطور ترسیم کردیم که آرمان اصلی عبارتست از انسان و جامعه ای که به مقام خلافت الهی رسیده اند و این را بر اساس ابعاد وجود انسان و روابط انسان تجزیه کردیم. مثلا انسانی که می خواهد در مسیر خلیفه الهی حرکت کند، آرمان او در بعد رابطه انسان با انسان دیگر چیست؟ رابطه این انسان با انسان مسلمان بر اساس آرمان اخوت است و یا رابطه این انسان با انسان غیر مسلمان معاند، بر اساس آرمان جهاد خواهد بود. اگر آن انسان غیر مسلمان، غیر معاند باشد، آرمان رابطه با او را همزیستی بر محور توحید با حفظ عزت و کرامت انسانی می دانیم. به این صورت نظامی از آرمان ها ترسیم شده است.

محور سوم رسالت ایران در راستای این حرکت است. رسالت مأموريت كلانی است كه ملت ايران در راستای ساخت تمدن اسلامی دارد و اولين قدم برای ايرانی كردن الگوی پايه است. محور چهارم افق است که همان بازه ۵۰ ساله است و محور پنجم هم محور تدابیر است، یعنی سیاست های کلانی که باید در همه برنامه ریزی ها رعایت شود.

اين عناصر الگوی پايه اسلامی ايرانی پيشرفت به عنوان نقشه راه ساخت تمدن اسلامی است. مبانی نظری اين الگو و به تبع آن مبانی عملی و آرمانها و به تبع اين سه، افق و تدابير الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت با الگوی توسعه كه نقشه راه تمدن غرب است متفاوت است. بيان تفصيلی اين تفاوت ها در قالب يك كتاب مفصل ميسر است.

اما اگر بخواهيم در یک نگاه کلان و اجمالی تفاوتهای اصلی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را از الگوی توسعه غرب بيان کنیم، می توان گفت كه دو تمیز اساسی با آنها در جهات حرکت داریم.

فرق اول در رابطه با معنویت است. ما بر اساس نگرش اسلامی که جهان را دوبعدی می بینیم، انسان را دارای یک بعد مجرد و یک بعد مادی و زندگی را دارای دو مرحله دنیا و آخرت می بینیم و معتقدیم که بر اساس همین نگاه، جهانی به نام جهان غیب و مجردات و جهان آخرت داریم. آن چیزهایی که ما نمی توانیم با حس خود به آن دست پیدا کنیم، توسط وحی از طریق پیامبران نازل شده است تا ارتباط این عالم با غیب و آخرت را توضیح دهد. یک بخش مهم ایمان باور به عالم غیب و جهان آخرت است. باور به عالم معنا و تاثیر آن در این عالم، معنویت است.

الگوهای توسعه به این مسئله اصلا توجه نکردند و ما در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت این مسئله را کاملا باید ببینیم.

مسئله دوم عدالت است که در تفکر اسلامی جزء مهمترین ارزش های اجتماعی است. در تفکر حاکم بر غرب یعنی لیبرالیسم، ارزش محوری آزادی است و می گویند که اگر جامعه آزاد باشد و هر کس کاری را که تشخیص می دهد برای خودش نافع است انجام دهد، هر وضعیتی که تحقق پیدا کند عین عدالت است. در حقیقت عدالت را در پناه آزادی می بینند و تفسیر می کنند.

ما عکس این نگاه را داریم. عدالت ارزش محوری ماست و آزادی را در چارچوب عدالت فهم و تفسیر می کنیم. بنابراین فرق اساسی دوم در الگوی اسلامی-ایرانی پشرفت و الگوی توسعه بحث عدالت است.

چنانكه بيان شد این تفاوت ها بسيار كلی و اجمالي اند. با يك نگاه تفصيلی وضعیت مطلوبی که ما برای انسان و جامعه انسانی تصویر می کنیم به کلی متفاوت از الگوهای توسعه است. در اصول حرکت به سمت وضعیت مطلوب نيز با آنها تفاوت های بسیار داریم که این البته باید در تفصیل الگو دیده و بیان شود.

اما علت این اختلافاتی که با مدل توسعه داریم در مبانی نظری است. وقتی از ریشه جدا شدیم در نتایج و شاخه ها هم به طور منطقی جدا خواهیم شد.

*به نظر شما چالش هایی که بر سر تدوین و تحقق الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت داریم چیست؟

آنچه موجب می شود الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به صورت کامل تدوین و اجرا شود تولید علوم انسانی اسلامی است. لذا بزرگترین چالش ما چه در تدوین و چه در اجرا و تحقق این است که ما علوم انسانی اسلامی را تاسیس نکردیم

آنچه موجب می شود الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به صورت کامل تدوین و اجرا شود تولید علوم انسانی اسلامی است. لذا بزرگترین چالش ما چه در تدوین و چه در اجرا و تحقق این است که ما علوم انسانی اسلامی را تاسیس نکردیم. ما به علوم انسانی متعارف که بر اساس مبانی غرب تولید شده است، مبتلا هستیم.

البته تاسیس علوم انسانی اسلامی کار بلند مدتی است و غرب در طول چند قرن توانست علوم انساني سكولار را توليد كند. مثلا در اقتصاد، از آن زمان که آدام اسمیت کتاب ثروت ملل را نوشت تا امروز بیش از دو قرن می گذرد.

علم اقتصاد سرمایه داری الان به یک بلوغی رسیده و تازه بعد از بیش از دو قرن شاهد کتاب هایی تحت عنوان بحران در علم اقتصاد هستیم و هنوز اين علم با مشکلات اساسی روشي دست و پنجه نرم ميكند.

اینطور نیست که تاسیس علوم انسانی در زمان کوتاهی انجام بگیرد بلکه در یک فرايند تدریجی و تاریخی باید شکل بگیرد و ما باید فضای دانش را از حاکمیت تفکر غربی به حاکمیت تفکر اسلامی برگردانیم در یک حرکت بلند مدت، هر چه پیش رویم به الگوی اسلامی تر و ايراني تر دست پیدا می کنیم و این جریان در طول تاریخ ادامه خواهد داشت. ما خدمت مقام معظم رهبری که رسیده بودیم ایشان فرمودند که در تدوین الگو عجله نکنید و تدوین سند الگو اهمیت بعدی را دارد و اهمیت اول این است که این گفتمان علمی را در کشور مدیریت کنید.

تعبیر من این است که بطوری این کار باید صورت بگیرد که ذهن ها به جای اینکه بر اساس مبانی تفکر غرب بخواهد نظریه پردازی کنند، عادت کنند که بر اساس مبانی اسلامی فکر کنند. فضای دانش باید به سمت فکر کردن بر اساس اسلام متحول شود. هر مقدار این فضا بیشتر به سمت اسلامی شدن متحول شود، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هم الگوی دقیق تر و کامل تری در تدوین و اجرا خواهد بود.

از اين رو، مقام معظم رهبری این را مطالبه نمودند که الگو در یک گفتگوی بین نخبگانی حوزه و دانشگاه، در سطح کشور و در چنین فرآیند گسترده ای تبیین و تدوین شود.

در حال حاضر نخبگان دانشگاهي غالباً مجهز به علوم انساني سكولار هستند و برای فكر كردن بر اساس مبانی اسلامی آمادگی كامل را ندارند.

نخبگان حوزوی کاملا آشنا به مبانی و آموزه های اسلامی هستند و از این جهت مشکلی ندارند اما در رابطه با مفاهیمی که برای توليد علوم انسانی اسلامی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت لازم است نیازمند مطالعه بیشتر هستند.

همانطور که مقام معظم رهبری مکرر فرمودند بحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک بحث بلند مدت است و بحثی نیست که در کوتاه مدت به نتیجه برسیم. ما باید طوری مسیر را طی کنیم که همه نخبگان، اعم از حوزه و دانشگاه را درگیر این تفکر و نظریه پردازی و تولید فکر نسبت به این بحث بکنیم. همه این نحبگان دلسوز کشور باید در فکر کردن و تولید نظریه و مشارکت برای توليد علوم انسانی اسلامی و تدوین الگو مشاركت كنند.

در مقام تحقق هم یکی از چالش های اصلی ما این خواهد بود که کسانی که می خواهند این الگو را اجرا و محقق کنند باید اولاً این الگو را فهم کرده باشند و ثانیا باید به آن باور داشته باشند.

مهر

انتهای خبر/

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.