قدس آنلاین / رقیه توسلی : شمردیم... آنقدر دلتنگی ها و چشم انتظاری هایمان را شمردیم و با روز و شب های عاریتی طاقت فرسا کنار آمدیم که کاروان تان آمد... برای سلام و خداحافظی...

با خود فاو و اروند آورده اند...

با خود فاو و اروند آورده اید... بوی  مجنون را... بعدِ این همه سال نبودن، حالا دیگر می خواهیم آرام کنارتان بنشینیم و از زبان شما، شلمچه را گوش کنیم. دجله را، ام الرّصاص را...

اگر از ته مانده ی جانمان برآید، از خودمان هم بگوییم برایتان. از دیروز، از امروز، از دوری تان. از پوتین هایی که خودمان برقشان انداختیم و جفت کردیم جلوی پاهایتان. از پلاک هایی که هنوز ردّ بوسه های اشک آلودمان، آنجا پیداست.

ناگفته های این سالها را با هم حرف بزنیم و تمام گوش و هوش مان را بسپاریم به رمضان و محرّم و خیبر. با شما بیاییم عملیات بدر. بیاییم کربلای چهار و والفجر هشت. و تا می شود تمام سوره های خدا را زیر لب زمزمه کنیم.

شهیدان سربلند! پا روی چشم مان گذاشته اید... حالا که از صدایمان جز عشق و انتظار برنمی خیزد... جز عطر دلتنگی... حالا که کسی گلاب می پاشد روی سرِ دوستداران تان و بدرقه کنندگان تان غرق رنج و شادی اند.

حالا که برای سلام و خداحافظی برگشته اید؛ با این همه اشک، چه کنیم؟ با این همه زنده شدن خاطرات عاشقانه؟ چه کنیم با کلمات شورانگیزی که سالهاست برای دیدارتان صف کشیده اند؟

سلحشوران وطن! پنجاه و پنج چراغ راستین! این خاطرخواهی بر ما مبارک. این صراط مستقیم. این شیشه های گلابی که دلباختگان تان روی سر دنیا می پاشند تا صدای پایِ مردانِ عشق را مژده دهند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.