کارگردان، مخاطب را با چند شخصیت سرگرم کرده است و حداقل به لحاظ داستانی و چینش شخصیتها با اثر بهتری نسبت به فیلم اولش روبهرو هستیم. فیلم بشدت شخصیت محور و شاید بتوان گفت رابطه محور است و کلیت آن در یک نگاه، بیننده را یاد فیلمهایی همچون «سعادت آباد» میاندازد که ماجرایی میان چند زوج رخ داده و ولولهای برپا شده بود.
اما این تمام چیزی نیست که فیلم در پی بیان آن است و نمیتوان آن را یک اثر تازه و بی مثال قلمداد کرد، چرا که تکرار مکررات درامهای سینمایی آن هم با درونمایه خیانت و بی اعتمادی است، اتفاقی که طی سالهای اخیر بدست اصغر فرهادی البته به شیوه درست و اصولی با «چهارشنبه سوری» شکل گرفت اما متأسفانه فیلمسازان جوان به قدری از سبک فرهادی پیروی کردند که در بسیاری جاها از خود او هم سبقت گرفتند و دیری نپایید تا این سبک فیلمسازی در دستان کارگردانانی غیر از خود فرهادی تبدیل به سوژهای نخ نما و بیرمق شد. چنان که در یکی از همین دورههای اخیر جشنواره فیلم فجر خیل عظیمی از فیلمها با محوریت خیانت روی پرده رفت که اعتراض همه را برانگیخته بود و پس از آن با شتابی کمتر باز هم آثار فیلمسازان روی همین ریل به حرکت خود ادامه داد. هرچند که ابراهیمیان معتقد است این فیلم ارتباطی به خط و نگاه فرهادی ندارد و بیشتر دنبالهرو نگاه «پولانسکی» است اما برای مخاطبی که فیلمهای امروز سینمای ایران را تعقیب میکند پیدا کردن شباهتهایی میان آثاری با این مضمون کار مشکلی نخواهد بود.
«آااادت نمیکنیم» در ذیل همین فیلمهاست؛ داستان فیلم درباره احمدرضا مقدم با بازی محمدرضا فروتن استاد دانشگاه است که شک و تردیدهای همسرش مهتاب (ساره بیات) به ارتباط او با یکی از دانشجویانش اتفاق شومی را در زندگی آنها رقم میزند. مشکلی که دوستان صمیمی آنها منصور و سیما را (با بازی هدیه تهرانی و حمیدرضا آذرنگ) که از زمان دانشجویی با هم دوست بودند، وارد ماجرا میکند تا مشکلات را رفع کنند.
فیلم با تنش و جر و بحث احمدرضا و مهتاب در جاده شروع میشود و میانداری سیما که در فیلم روی نقش وفادارانه و میانجیگریاش هم تأکید میشود، پایان میگیرد. با سؤال و جوابهای مهتاب و شکی که به احمدرضا دارد، متوجه میشویم پای یکی از دانشجویانش به زندگی آنها باز شده است و مهتاب برای دفاع از زندگی خود به خوابگاه دختر جوان رفته و او را تهدید میکند و کار به حراست دانشگاه میکشد تا اینکه چند روز بعد دختر جوان به طرز مشکوکی میمیرد و فیلم وارد بحرانهای تازهای میشود.
وقتی اتفاق سر بزنگاه از راه میرسد
این اتفاق در قسمت ابتدایی فیلم رخ میدهد و قبل از این که مخاطب کاراکترها را بشناسد، گره اول ایجاد میشود. در حالی که بعداً متوجه میشویم مهتاب پیش از ازدواج در دوران دانشجویی شاگرد احمدرضا بوده و تمام شکهایش به همسرش هم چندان بیربط نبوده است. روابط پیچیده و غیرقابل پیشبینی کاراکترهای فیلم از دیگر ویژگیهای «آااادت نمیکنیم» است که به تعلیق خوب آن و کشش داستانی کمک کرده است، اما گاهی این ابهامات با مطرحکردن داستانهای فرعی و بیمناسبت مخاطب را میآزارد. این در حالی است که گرههای داستانی بخوبی یکی پس از دیگری ایجاد میشود و از همان ابتدای فیلم شوک لازم به مخاطب داده میشود اما در نیمههای میانی و پایانی فیلم، فیلمساز با گشودن این گرهها، داستان را به سمت دیگری هدایت میکند.
شخصیتپردازی و بازیهای روان، نقطه قوت فیلم
در کنار این مسأله باید به این نکته اشاره کرد که دکوپاژ، چیدمان، موسیقی و بازیهای فیلم، قابل توجهاند، هرچند که گاهی اوقات نقبی به سینمای فرهادی میزند، اما چینش شخصیتها که هرکدام ما بهازای بیرونی دارند، خوب از کار درآمده است. یک وکیل، استاد دانشگاه، زن خانهدار و گرافیست همه در جامعه امروزی وجود دارند و در زندگی روزمره دیده میشوند اما مشخصه بارز و اصلی آنها این است که بین احوال مرتبط به سنت و مدرنیته گیر افتادهاند و بین این دو سرگردانند. با این حال پیچ و خمهای روانشناختی شخصیتها همچنان یکی از چالشهای اصلی فیلم است که در خود آنها جا میماند و پیشتر نمیرود و بدرستی نمیتوان از انگیزه آنها برای عملکردشان مطلع شد. یکی از همین موارد که آزاردهنده است و برای مخاطب نمود غیرواقعی دارد، رفتار منفعلانه و سکوتهای بیدلیل احمدرضاست.
در پایان باید گفت فیلم به مدد بازیگران مطرحی که دارد میتواند جذابیت و کشش لازم را برای مخاطب فراهم کند، اما در نهایت فیلم از یک اثر متوسط اجتماعی فراتر نمیرود.
در کنار این، نباید از این موضوع غافل شویم که متأسفانه دایره سینمای اجتماعی محدود و محصور در روابط منفی زندگی زناشویی شده است که خیانت سمبل اصلی آن است، و همین مسأله آثار این ژانر را به سمتی برده است که فیلمسازان خواه ناخواه در تنگنای تکرار و کسالت آن گرفتار میآیند و لاجرم بسیاری از همین فیلمها از انگ کلیشه و تکراری بودن بینصیب نمیمانند.
نظر شما