می آییم زیر سایه تان، باز بی وزن شویم. آدم دیگری که در آستانه رنج و شعف است. رنج به درشدن از گناهان و شعف پیوستن به او که "اَشفَعَ الشافعین" است.
ای همه رحمت و بخشایش! در هر فراز و بندی مکث می کنیم و تو را می بینیم. "بِک َ یاالله" سر می دهیم و تو را می بینیم. دعای افتتاح و سوره دخان می خوانیم و تو را می بینیم.
می آییم و توبه می آوریم... غرور و ریا و نامهربانی و غیبت هایمان را... آخر دلمان را قُرص کرده اند که درهای آسمان گشوده است و مطهّر و گناهکار را می پذیرد. خاشع و بدکار را.
از تسبیح، دانه های "استغفرالله و ربی واتوب الیه" را می شماریم و پا به شب نزول می گذاریم. می آییم که آنقدر احیا کنیم با اشک هایمان تا بیدار شویم...
آخر به فضیلت و آمرزش قدر، نویدمان داده اند. به این شب ها که خدایش، الغوث گوها را دوست دارد و هیچ نادمی را از درگاهش نمی راند.
قرآن ها را بر سر می گذاریم و در شبی عظیم، به در خانه ات می آییم تا به دعای ابوحمزه ثمالی دخیل ببندیم. به جوشن کبیر. به بندها و فرازهایی که سراسر کرَم و رحمت و لطف اند.
نظر شما