آمارهای یادشده نشان میدهد که زمان بندی فرزندآوری دچار تغییراتی شده و بخشی از آن از پنج سال اول زندگی مشترک به پنج سال دوم انتقال یافته است. این اعداد و ارقام به ظاهر ساده میتواند فرضیههای بسیاری را در اذهان مردم، کارشناسان و مسؤولان رقم بزند. بیتردید یکی از ملموسترین نظرات در این زمینه را می توان گامهای تردید آلود زوجین در مسیر تداوم زندگی مشترک دانست. تردیدی که سایه سنگین خود را بر وقوع پیوندهای زناشویی نیز گسترانده است.
* یک مسیر پرحاشیه
دکتر ولی الله نصر، مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی بهزیستی کشور با اشاره به سیمای ازدواج و طلاق در خانوادهها به خبرنگار ما میگوید: بنا بر آمار موجود در شش ماهه نخست سال گذشته 3/13 درصد طلاقها در کمتر از یک سال اول زندگی ثبت شده و 2/47 درصد طلاقها نیز تا پنج سال اول زندگی به ثبت رسیدهاند. همچنین براساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیت سازمان ثبت احوال طی همین زمان در مقایسه با مدت مشابه سال قبل خود، طلاق 3/9 درصد رشد داشته است. حال آنکه رشد چشمگیری در وقوع ازدواجها نبوده و در برخی آمارها نیز شاهد رشد منفی آن هستیم.
وی با تأکید بر اثرگذاری این ناکامیها در کاهش ازدواج در جامعه ادامه میدهد: به طور کلی جوانان رغبتی به ازدواج ندارند و از بار این مسؤولیت شانه خالی میکنند، چراکه ذات بشر متکی بر آسوده طلبی و رفاه است. به گفته وی، بررسیها نشان میدهد تمایل نداشتن برخی زوجین به فرزندآوری، خود مشکلاتی را بر خانواده تحمیل میکند. البته تنگناهای اقتصادی خانوادههای جوان را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
* تردیدهایی با دلایل تازه
نازنین کیانی فرد، کارشناس ارشد مطالعات زنان نیز میگوید: آسیبهای خانوادگی از جمله مقولات بسیار پیچیده و چندعاملی است و نمیتوان آن را تنها به یک یا چند عامل محدود کرد. خودداری از فرزندآوری زوجهای جوان را هم میتوان به عوامل اقتصادی همانند نداشتن استقلال مالی کافی و مسکن جداگانه و همچنین شاغل بودن زن و مرد به صورت همزمان مربوط دانست. همچنین موضوع تداوم زندگی مشترک به هزار و یک دلیل در پرهیز از فرزندآوری نقش آفرین است.
نکته دیگر اینکه وجود تغییر جایگاه سنتی زن از مادر بودن به همسر بودن حتی بدون فرزند، نبود فشار خانواده و محیط اجتماعی برای فرزندآوری، اطمینان به دانش پزشکی برای بارداری در سنین بالاتر و یا هراس نداشتن از ناباروری که ناشی از آگاهی زوجین است، باعث شده فرزندآوری سنتی را که به طور مرسوم در پنج سال اول ازدواج رخ میداد، به پنج سال دوم زندگی زناشویی بکشاند.
وی ادامه میدهد: امروزه با گذر از بافتها و عقاید سنتی که پیش از این فرودستی زنان را با عقیم بودن آنان عجین میدانست، دیگر نقش بقای زن در خانواده به وجود فرزند گره نمیخورد و این طرز نگرش نیز بر مقوله فرزندآوری بیتأثیر نبوده است.
* خرده نگرانیهای زن و شوهری
شواهد حکایت از آن دارد که آسیبهای اجتماعی در گسترش ترسها، تردیدهای همسران و سرانجام ناکامیهای خانواده بیتأثیر نیست.
نازنین کیانی فرد در این باره میگوید: اگر این تردیدها به صورت مزمن در خانواده نمود دایمی پیدا کند، بدون شک خانواده را به سمت سراشیبی سوق خواهد داد. احساس تردید همراه با اضطراب کم کم تبدیل به افسردگی و نارضایتی و دلسردی در بین همسران شده، منجر به همسر آزاری نیز میشود. همچنین میتواند، چالشهای فرهنگی متفاوتی را در امر فرزندپروری و سیاستهای کنترل جمعیت در دید کلان خود، ایجاد کند.
این وکیل دادگستری تأکید میکند: بنا بر پژوهشهای انجام شده، حس شکننده بودن رابطه همسری، بدبینی و سوءظن بین زوجین، تعهد نداشتن همسران به یکدیگر، هرزه نگاری اینترنتی و انواع خشونتهای خانگی میتواند، این حس شکنندگی را تقویت کند تا جایی که قبل از مرگ طبیعی و انحلال ازدواج، خیلی زودتر به «خودکشی رابطه زناشویی» بینجامد.
* ترسهای زنانه و تردیدهای مردانه
با توجه به آنچه گفته شد، باید پرسید، در مقوله تأخیر در فرزندآوری کدامیک از طرفین با ترس و تردیدهای بیشتری مواجه میشود؟
کیانی فرد میگوید: به نظر میرسد به دلیل ویژگی بیولوژیکی، زن بیشتر نگران تأخیر در باروری خود است و این احساس نگرانی و اضطراب حاصل انتخاب و نتایج این انتخاب را بیشتر از مرد با خود حمل میکند. در نتیجه زن، با ملاحظه و تأمل بیشتر سعی در مدیریت زمان دارد. از سویی دیگر او میداند که سرعت در این اقدام تبعات آتی بمراتب سخت تری را برای او چه در بعد حقوقی و چه در بعد اجتماعی در پی خواهد داشت، چرا که اوست که در صورت ناکامی در زندگی مشترک سختیهای اقتصادی و اجتماعی یک خانواده تک سرپرست یا بدسرپرست را در صورت انتخاب نادرست، سالها به دوش خواهد کشید.
* خانوادههای بیضابطه
دکتر نصر نیز تأکید میکند: براساس تجربیاتی که در جلسات مشاوره به دست آوردهام، مردان با دقت نظر بیشتری به مسأله فرزندآوری نگاه میکنند. اما آنچه در همسرداری و فرزند آوری باید به آن توجه داشت، تأکید بر واقعنگری در زندگی است، چنانکه خانواده نباید به سهولت از اهمیت ازدواجی پایدار و فرصتهای فرزندپروری مؤثر غفلت کند.
وی میافزاید: از دلایل بروز بسیاری از چالشها و ناهنجاریهای خانوادگی، تغییر در معیارها و ابزارهای همسرگزینی است. چنانکه امروزه با وجود پدیدههای نوینی همانند شبکههای اجتماعی و کانالهای ماهوارهای، شیوههای آشنایی، انتخاب همسر و حتی فرزندآوری و فرزندپروری، در جامعه ما دگرگون شده است. به این ترتیب جوانها بدون توجه به اصول همسرگزینی و همسان گزینی، با توجه به ساختار خانوادگی خود، ازدواج میکنند و زندگی بادوامی را نیز تجربه نخواهند کرد. این در حالی است که بنا بر آموزههای دینی اصلیترین مساله در ازدواج «کفویت» زوجین است. حال آنکه در بسیاری از خانوادهها، جوان و حتی والدین او توجهی به این مسأله ندارند که همین امر باعث اختلافات و حتی برخوردهای جدی میشود.
نظر شما