۲۱ تیر ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۰
کد خبر: 400512

یکی از نیمه شب‎های پایانی ماه میهمانی خدا حوالی ساعت ۲ بامداد لافاصله خود را بر بالین مصدوم رساندم. همچون سایر اطرافیان احتمال دادم که مصدوم فقط بیهوش شده است ولی وقتی که با صدا زدن و ضربه زدن به سر شانه‌ها پاسخی دریافت نکردم، نبض بسیار ضعیفی داشت ..

 بازگشت به زندگی در ۳۰ ثانیه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، پس از پایان یافتن ماه عبودیت و بندگی در درگاه احدیت آنان که هیچ در کوله بار خود اندوخته ندارند در حسرت و خسرانند و آنان که با خلوص نیت در راه بندگی حق تعالی کوشا بودند با حال و هوایی سرشار از معنویت که از عبادت در ماه ضیافت الهی نشأت گرفته است، احساس تولدی دوباره دارند...

حال اگر این حس زیبا با رضایت معنوی دیگری همراه باشد آن هم نجات جان یک انسان، نجاتی که به تعبیر مصحف شریف، نجات جان تمامی انسان‎هاست، آرامش و رضایت قلبی تمام عیار در وجود انسان جاری می‎شود.

به گزارش سازمان جوانان هلال احمر، این روایت برگرفته از واقعه‎ای حقیقی است که در یکی از شب‎های ماه مبارک رمضان سال جاری و در یکی از مساجد تاریخی اصفهان به نام مسجد جامع که در لیالی قدر جمعیتی بالغ بر چند هزار نفر در آن مشغول انجام امور عبادی هستند و برای نیایش و قرائت ادعیه‌های مخصوص این ماه در سحرگاهان گرد هم می‎آیند، به وقوع پیوسته است که در مورد نحوه بروز این حادثه و حرکت انسان دوستانه و نجات بخش یک جوان هلال احمری، با وی گفت‌وگویی کردیم که در ادامه می‌خوانید.

س: خودتان را معرفی بفرمایید؟

ابوالفضل امینی هرندی کارشناس ارشد مهندسی مکانیک و مربی کد 3 امداد و کمک های اولیه سازمان جوانان جمعیت هلال احمر همچنین مدرس و داور کشوری طرح ملی دادرس، عضو تیم سحر و حضور در زلزله‎های بوشهر و تبریز به عنوان عضو تیم حمایت‎های روانی پس از بلایا همچنین جوان برتر کشور و ارزیاب سازمان جوانان نیز هستم.

س: ماجرای احیا در احیا از چه قرار است؟

در یکی از نیمه شب‎های پایانی ماه میهمانی خدا حوالی ساعت 2 بامداد در مسجد جامع اصفهان مشغول خواندن دعای ابوحمزه ثمالی بودم که ناگهان متوجه تجمع افراد اطرافم در چند متر جلوتر شدم! مردم به دور جوانی که روری زمین افتاده بود حلقه زده بودند، با مشاهده این صحنه و بر حسب وظیفه، بلافاصله خود را بر بالین مصدوم رساندم. همچون سایر اطرافیان احتمال دادم که مصدوم فقط بیهوش شده است ولی وقتی که با صدا زدن و ضربه زدن به سر شانه‌ها پاسخی دریافت نکردم، پس از بررسی وضعیت نبض و تنفس متوجه شدم نبض بسیار ضعیفی دارد، دستانش کاملاً سرد شده بود و به هیچ محرک دردناکی واکنش نشان نمی داد، در نخستین اقدام از اطرافیان درخواست کردم با اورژانس تماس بگیرند.

دوست همراه مصدوم سریع این کار را انجام داد ولی به علت اضطراب بیش از حد، پاسخگوی سوالات پرستاران نبود، تلفن همراهش را گرفتم و با شرح علائم حیاتی و شرایط محیطی همچنین به جهت دسترسی سریع‎تر به مصدوم، موقعیت خیابان اصلی و بهترین آدرسی که بار ترافیکی و ازدحام کمتری داشت را به آن ها اطلاع دادم.

پس از آن بلافاصله با کمک دو نفر از جوانان اطرافم مصدوم را بلند کرده و با سرعت هرچه تمام‎تر حدود 300 متر حمل کرده و  به خارج از مسجد و پیاده‎رو بردیم. بار دیگر علائم حیاتی را چک کردم ولی این بار همان نبض ضعیف را هم نداشت و ضربان قلبی هم احساس نمی‎شد و قلب به طور کامل از حرکت ایستاده بود!

خیلی سریع اقدام به احیاء قلبی کردم چرا که مصدوم جلوی چشمانم دچار ایست قلبی شده بود و در اصطلاح ایست شاهد بود، با توجه به آموخته های امدادی می دانستم که باید به سرعت 100 بار در دقیقه به طور صحیح ماساژ قلبی یا همان فشردن قفسه سینه را انجام می‎دادم.

خاطره‎ تلخ از دست دادن عموی مادرم که همینطور جلوی چشمانمان ایست قلبی کرد و در انتظار اورژانس، زمان طلایی احیا را از دست داد در ذهنم تداعی می‎شد چرا که آن زمان مباحث امدادی را فرا نگرفته بودم و اکنون با آموزه‎های علمی امدادی نباید فرصت را از دست می دادم و تاریخ تلخ آن حادثه یک بار دیگر برای این جوان تکرار می‎شد.

با توجه به موقعیت استقرار مصدوم، راه هوایی را باز و با پیدا کردن محل دقیق فشار، اقدام به فشار قفسه‎ی سینه با عمق مناسب مطابق جثه‎ی لاغر مصدوم کردم. حدودا بعد از 30 ثانیه جوان 23 ساله با سرفه‎هایی که هر لحظه قوت می‎گرفت به زندگی بازگشت، مصدوم را تشویق به کشیدن نفس عمیق و سرفه کردم و بعد از آنکه تنفسش بهتر شد او را در حالت ریکاوری قرار دادم و به سمت خیابان رفتم.

5 دقیقه پس از احیاء مصدوم اورژانس رسید و در هنگام انتقال مصدوم با برانکارد اورژانس به آمبولانس به ارائه‎ی شرح حال مصدوم پرداختم و از آنها خداحافظی کردم و به مسجد برگشتم.

س: احساس خود را بیان کنید؟

واقعا لحظه وصف نشدنی بود، اطرافیان صلوات می‎فرستادند و دوست مصدوم اشک شوق می‎ریخت.

به جرات می‎توانم حاصل 15 سال عضویتم را همین کارآمدی آموزش‎هایم بدانم و همین رضایت قلبی برایم کفایت می‎کند.

خوشحالم که بار دیگر لطف خدا شامل حالم شد و پس از موفقیت در انجام این کار مورد محبت مردم قرار گرفتم و آنها نیز ضمن ابراز خرسندی از این اقدام  تقدیر کردند، از این رو معتقدم یقینا وقتی کاری برای خدا باشد ماندگار می‎شود و لذت آن تا ابد با انسان همراه است.

س: انگیره شما از این اقدام؟

از آنجا که به فعالیت فرهنگی علاقه‎ی وافری دارم اکثر فعالیتم در حوزه‎ی جوانان هلال احمر صورت گرفته است، اما در طول این 15 سال خدمت داوطلبانه‎ام از مهارت اندوزی در زمینه‎ی امداد غافل نبوده‎ام و در راستای تحقق شعار هر خانواده‎ی ایرانی یک امدادگر به فراگیری مباحث پرداخته و مشوق افراد زیادی در این امر بودم.

وقتی فردی آموزشی امدادی را یاد می‎گیرد تمام آرزویش این است که ای کاش هیچ گاه نیازی به استفاده از آن نباشد، اما با تمام توان در آموزش حاضر شده و مباحث را به روح و جانش می‎سپارد. بنده هم بر حسب وظیفه سعی کردم با مدیریت صحنه و به دور از هر استرسی آنچه آموخته بودم را برای نجات جان یک جوان در سن و سال خودم به کار بگیرم.

س: یک توصیه به تازه واردها

متاسفانه این روزها با تغییر نگرش افراد سطح جامعه و خانواده‎ها و کاهش نگاه داوطلبانه به انجام کارها، جذب در جمعیت هلال احمربه صورت نزولی پیش می‏‎رود اما آنچه دوستان خوبی که به تازگی به خیل عظیم هلالی‎های مهربان پیوسته‎اند باید مدنظر داشته باشند این است که پوشیدن این لباس زیبا و خوش‎رنگ افتخاری است که توفیق آن شامل حال همه‎ی افراد جامعه نمی‎شود و قدر خود را که در این مسیر گام نهاده‎اند، بدانند و دوستان خود را نیز به این مسیر شیرین خدمت دعوت نمایند.

سخن پایانی…

در مسیر برگشت افرادی که در صحنه حضور داشتند و برای بهبود وضعیت مصدوم تلاش کرده بودند، با اشتیاق نحوه بدست آوردن این اطلاعات و فراگیری آموزش های مرتبط را می پرسیدند، که به آنها جمعیت هلال احمر برای فراگیری آموزش‎های امدادی معرفی و پیشنهاد کردم.

همیشه تلاشم این بوده که به عنوان کوچکترین عضو از خانواده‎ی بزرگ جمعیت هلال احمر، مروج و معرف این نهاد مردمی باشم و هیچگاه از تلاش در راستای تحقق اهداف عالی جمعیت چشم پوشی نخواهم کرد.

سالانه در سراسر کشور عزیزمان، اتفاقات این چنینی به دفعات و در شرایط مختلف، از تصادفات جاده‎ای گرفته تا احیای این چنین در ازدحام چندهزار نفری به وقوع می پیوندد و این نشان از تقویت اعتماد به نفس در اعضای جمعیت هلال احمر و کارآمدی آموزش‎ها دارد، چرا که در بسیاری از موارد ممکن است فرد دچار اضطراب شود و نتواند اقدام موثری انجام دهد اما آنچه به نظر می‎رسد و باید بیش از پیش مورد توجه مسئولین قرار بگیرد، بروزرسانی و گسترش سطح این آموزش‎ها است تا بتوانیم به کمک ارتقای دانش امدادی،  آسیب‎های ناشی از عدم آگاهی و  عدم مدیریت حادثه را به حداقل برسانیم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.