قدس آنلاین/مریم احمدی شیروان: « روزي روزگاری دختر كوچكي در دهكده‌اي نزديك جنگل زندگي مي‌كرد. دخترك هرگاه بيرون مي‌رفت يك شنل با كلاه قرمز به تن مي‌كرد. براي همين مردم دهكده او را شنل قرمزي صدا مي‌كردند». یا «در شب سال نو، دخترکی فقیر و ژنده‌پوش که از شدت سرما به خود می‌پیچید سعی داشت تا کبریت‌ هایش را به مردمی که برای خرید سال نو می‌آمدند بفروشد». ادامه هر کدام از این داستان‌ها را به خوبی یاد دارید.

مراقب «ادبیات آشپزخانه‌ای» باشید

فرقی نمی‌کند که خانم باشید یا آقا، در هر صورت قهرمان بیشتر داستان‌های آن زمانِ ما، یک «دختر» بود. ملکه برفی، دخترک کبریت فروش، شنل قرمزی، سیندرلا، دختر که از ماه اومد و بسیار داستان دیگر. داستان‌هایی که با بزرگ شدن ما رشد کرد و عمیق شد. اما این رمان‌ها هنوز هم در یک مورد با اجدادشان مشترک‌اند. اینکه هنوز هم محور اصلی آنها یک خانم است.

«ماه منیر کهباسی» داستان نویس است. جدیدترین اثر او با عنوان«والس یک نفره» اسفند امسال به کتابفروشی‌ها رسید. این رمان، صد و بیست و نهمین کتاب از مجموعه «داستان ایرانی» و هفتاد و نهمین رمان از رمان‌های ایرانی انتشارات ققنوس بود که محور اصلی‌اش درباره واکنش‌های گوناگون انسان‌ها در مواجهه با عشق است.

او پیش از این در سال 1376، رمان «اوج پرواز» را با همکاری انتشارات سوره به بازار کتاب عرضه کرد. در سال 1378، بار دیگر در همکاری با سوره،مجموعه داستان «یک کلاه بهار نارنج» را منتشر کرد.  داستان بلند «مهربانم سلام» نیز در سال 1381 با حمایت انتشارات سوره چاپ شد.

کهباسی در سال 1382،مجموعه داستان «با تو باید دروغگو باشم»را با همکاری انتشارات علم و در سال 1385، رمان «خط‌تیره،آیلین» را با حمایت انتشارات ققنوس به دست مخاطبانش رساند.رمان «خط تیره آیلین»این نویسنده،‌در همان سال انتشار، برنده جایزه ادبی روزی روزگاری شد. در گفت‌وگو با او، از نقش زنان در داستان‌نویسی گفتیم و شنیدیم که آنچه در زیر می‌خوانید بخشی از آن هاست.

 

این باور و شناخت در بین مردم وجود دارد که شخصیت اصلی بیشتر رمان های نوشته شده حول محور زن است. به نظر شما چرا اینچنین است؟

فکر نمی کنم شخصیت اصلی بیشتر رمان های امروز زنان باشند. شاید رمان های زنانه بیشتر مورد اقبال عمومی قرار گرفته اند و توجه مردم را جلب کرده اند. از سوی دیگر حتماً می دانید که با تکیه بر آخرین آمارها، در ایران، میزان مطالعه زنان نسبت به مردان بالا تر است. زنان با شخصیت های زن در رمان ها همذات پنداری بیشتری دارند بنابراین ممکن است رمان هایی بیشتر مجذوب شان کنند که شخصیت اصلی شان، زن باشد.

به این مساله هم باید فکر کنیم که در دهه های اخیر شمار نویسندگان زن بیشتر شده است و آنها دنیای زنانه را از زبان شخصیت های زن بهتر توصیف می کنند .دیگر این که ویژگی های دنیای زنانه برای رمان نویسی مناسب تر است. نگاه زنانه، نگاهی دقیق با توجه به جزئیات با چاشنی احساس است. علاوه بر این، نقش زنان در جامعه امروز  پر رنگ تر شده است، آن ها  وظایف و مسؤولیت های بیشتری دارند، پس طبیعی است که سهم بیشتری هم از فضای رمان ها داشته باشند. 

 

این امر یعنی خانم ها، مخاطب بیشتر رمان های نوشته شده هستند و فرصت بیشتری برای مطالعه دارند؟

هر آنچه بگوییم اگر با استناد به پژوهش علمی و آمار نباشد، قطعیت ندارد. همانطور که پیش از این اشاره کردم،  آخرین آماری که من در رسانه ها خواندم، نشان می داد زن ها از مردها کتابخوان تر هستند، اما قبول ندارم که آنها در مقایسه با مردان وقت بیشتری برای مطالعه کردن دارند چون اغلب زنان ما هم وظایف سنتی زن را به عنوان مادر و همسر انجام می دهند و هم نقش شان را در جامعه مدرن به عنوان یکی از اعضای تامین کننده درآمد خانواده ایفا می کنند.

 

شما به عنوان یک نویسنده ترجیح می دهید برای خانم ها رمان بنویسید یا برای آقایان؟ اصلا می‌شود داستان ها را به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم کرد؟

من برای همه می نویسم. مخاطبم را بر مبنای جنسیت انتخاب نمی کنم اما قبول دارم که ممکن است در مواجهه با یک اثر، یکی از این دو گروه  زنان یا مردان بیشتر تحت تاثیر قرار بگیرند، بیشتر لذت ببرند و بیشتر واکنش نشان بدهند.

 

به عنوان یک نویسنده که در مورد زنان داستان های زیادی دارید، به نظرتان حس و حال نوشتن از خانم ها متفاوت با آقایان است؟

در پرسش قبلی به این مورد اشاره کردم، اما به طور خاص عرض کنم که به نظر من معمولاً در هر رمانی هم زنان حضور دارند و هم مردان. همانطور که در زندگی عادی هم یکدیگر را کامل می کنند اما به نظر من، نویسنده باید در حدی چیره دست باشد که دنیای شخصیت زن یا مرد رمانش را با توجه به ویژگی های شناختی و رفتاری شان،  تصویر کند.  

 

داستان هایی كه نویسندگان مرد درباره زنان می نویسند و نوع نگاه آنان به قهرمانان زن با داستان های نویسندگان خانم متفاوت است؟

صادقانه بگویم من فکر می کنم نگاه جنسیتی، تا حد زیادی به ادبیات داستانی ما آسیب می زند. به نظر من نگاه انسانی به داستان، ارجح بر نگاه جنسیتی است. نویسندگان مرد موفقی داریم که زنان را بسیار هوشمندانه و حرفه ای توصیف کرده اند. آنها آنقدر نرمش حسی و هنری داشته اند که زبان ، اندیشه و رفتار شخصیت های شان را متناسب با جنسیت و طبقه اجتماعی و فرهنگی شان پرداخت کرده اند.

 

وضعیت این روزهای زنان در عرصه داستان نویسی و کمیت و کیفیت داستان های منتشر شده را چطور ارزیابی می کنید؟

ادبیات داستانی ایران در حال پیشرفت است به شرطی که آسیب هایی همچون دو قطبی کردن فضای ادبیات با جنسیت گرایی و برچسب زدن به آثار منتشر شده با الفاظی مانند «ادبیات آشپزخانه ای» و «ادبیات آپارتمانی» و امثالهم باعث ضعف و افول آن نشود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.