مردي كه خبر از قتل اين مرد افغان داده بود خود را صاحبكار او معرفي كرد و مدعي شد كه ساعت حوالي 9 و نيم شب من به خانه رفتم. تا آن موقع مقتول با هويت مجيد به همراه دوستش مسعود در ساختمان حضور داشتند و من حتي صداي شوخي كردن آنها را نيز مي شنيدم. مقتول در همين هفته بود كه به اين ساختمان آمده بود و كارش را نيز به تازگي شروع كرده بود. من او را زياد نمي شناختم و احتمال مي دهم قتل او نيز كار مسعود باشد كه از او پيشتر به سر كار آمده بود و آن شب با هم در اين ساختمان بودند. صبح كه به ساختمان رسيدم در را زدم و زماني كه در را باز نكردند با آنها تماس گرفتم. پس از اينكه جوابم را ندادند مجبور شدم با همكاري بقيه كارگران در را بشكنيم. به خوابگاه كارگران كه سر زديم متوجه جسد او شديم كه با بند ساك آديداس قرمز رنگ خفه شده بود اما هرچه گشتيم مسعود را پيدا نكرديم.
پس از ثبت اين اظهارات و تكميل تحقيقات اوليه، به دستور بازپرس ماموران اداره دهم ماموريت يافتند كه هرچه سريعتر مظنون اصلي ماجرا را دستگير كنند تا تحقيقات در زمينه اين مرگ مشكوك مشخص شود.
نظر شما