هواپیما که به آسمان مشهد رسید، از خوشی ناگفتهای سرشار بودم. چشمم به گنبد امام رئوف افتاد و خود را و زمان و مکان را از یاد بردم. تنها توانستم دستم را بر سینه بگذارم و با دلی شکسته، اما لبریز از شور بگویم: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.»
آنچه خواندیم، روایت کوتاهی بود از حال و هوای عزیز نبیاف، میهمان خارجی جشنوارۀ بینالمللی امام رضا(علیهالسلام) در سفر معنویاش از تفلیس به مشهد؛ مرد 43 سالهای که زادۀ مارنئولی شهر کوچکی در گرجستان و تحصیلکردۀ رشتۀ مهندسی عمران در دانشگاه مسکو است. عزیز نبیاف پس از سقوط نظام کمونیستی شوروی به دانشگاه تازهتأسیس باکو رفت و در رشتۀ علوم اسلامی مشغول تحصیل شد. وی در سال 1992 وقتی تاب انتظار برای ورود به حوزۀ علمیۀ قم را نیاورد، به زینبیۀ دمشق رفت و یک سال در جامۀ طلبگی تحصیل کرد. احساس تکلیف دینی، او را واداشت تا تحصیل را نیمهکاره رها کرده و به زادگاهش بازگردد. تصمیمش بر آن بود که هرچه میکند، به نام امام رضا(علیهالسلام) باشد.
در سپتامبر سال 2014 وی به عنوان یکی از هشت خادم نمونۀ فرهنگ رضوی در دنیای اسلام از سوی جشنوارۀ بینالمللی امام رضا(علیهالسلام) انتخاب شد و به مشهد سفر کرد و علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در شب میلاد خجستۀ شمسالشموس در مشهد از او به پاس خدمات ارزندهاش در حوزۀ فرهنگ رضوی قدردانی کرد.
با عزیز نبیاف در قم، جوار بارگاه کریمۀ اهل بیت(سلام الله علیها) ساعاتی به گفتوگو نشستیم.
در زندگی هر انسان لحظههای بیتکراری هست که میتواند تمامی زندگیاش را دگرگون کند. گمان میکنم، شما این لحظههای بیتکرار را در مشهد تجربه کردهاید. از احساستان هنگام انتخاب به عنوان خادم نمونه بگویید.
لحظهای که به من خبر رسید، به عنوان خادم امام هشتم(علیهالسلام) انتخاب شدهام، به راستی بیتکرارترین لحظۀ زندگیام بود. نه تنها من که اطرافیانم هم شگفتزده بودند؛ چون به هیچ وجه انتظار چنین خبری را نداشتیم. وقتی خبر در منطقۀ مارنئولی پیچید، همگی خود را مدیون لطف امام رضا (علیهالسلام) دیدیم. از لطف او شرمنده شدیم و البته بسیار هم روحیه گرفتیم.
ایام میلاد امام رضا(علیهالسلام) حال و هوای متفاوتی در حرم ثامنالحجج(علیهالسلام) جاری است. شما در شب میلاد ایشان در بارگاهشان حضور داشتید. از آن شب و روز خاطرهانگیز برایمان بگویید.
من امام رضا(علیهالسلام) را عمیقاً دوست دارم و گمان میکنم همۀ ما مسلمانان ایشان را به گونۀ دیگری دوست داریم. دلیل این محبت عمیق و متفاوت را دقیقاً نمیدانم. شاید به خاطر موقعیت بارگاه ایشان و قرار گرفتنش در ایران باشد و شاید هم به جایگاه ویژۀ ایشان نزد خداوند بازگردد. اکنون در حقیقت با قلبم با شما حرف میزنم. هیچگاه گمان نمیکردم که روزی چنین به بودنم در حرم امام رضا(علیهالسلام) در روز میلادشان ببالم. یقین دارم که لطف خود ایشان شامل حال من شد. در گذشته چندین بار تلاش کرده بودم به مشهد سفر کنم، بویژه که درصدد همکاری با آستان قدس رضوی بودم. چندی پیش مشغول مطالعهای درباره جایگاه امام رضا(علیهالسلام) در تمدن اسلامی بودم و آرزو داشتم، به گونهای به بارگاه ایشان متصل شوم؛ زیرا هم نیازمند امکانات مالی و منابع کتابخانهای آستان قدس بودم و هم در جستوجوی علمایی که پیشتر در این حوزه پژوهشها و مطالعاتی انجام داده باشند. چنین افرادی را نمیتوان در گرجستان یافت.
از دوران تحصیل خود در مسکو بگویید.
پس از اینکه دورۀ دبیرستان را در مدرسۀ دولتی به پایان رساندم، به مسکو رفتم و در رشتۀ مهندسی عمران تحصیلات دانشگاهیام را آغاز کردم. آن زمان مسکو پایتخت کشور کمونیستی شوروی بود که گرجستان کنونی هم جزو آن به شمار میرفت.
تحصیل در دانشگاه مسکو سبب شد برای نخستین بار با مسلمانان دیگر کشورها آشنا شوم. به یاد دارم، وقتی در خوابگاه تنها بودم، دلتنگ میشدم و مدام با خداوند حرف میزدم. مشاهدۀ کسانی چون من که مسلمان بودند، اما چیزهایی دربارۀ اسلام میدانستند که من نمیدانستم و آداب مسلمانی را به جا میآوردند، سبب میشد احساس شرمندگی و ناتوانی کنم. از خود و خداوند میپرسیدم، آیا روزی میآید که ما نیز در گرجستان این آگاهی را کسب کرده و آداب دینیمان را به جا آوریم؟ بخصوص وقتی در اتاقهایمان که نزدیک دانشگاه بود، نماز میخواندیم، این حالت حسرت در من بسیار پررنگتر میشد.
هنوز حکومت کمونیستی در رأس قدرت بود؟
بله، کمونیستها در رأس حکومت بودند. آخرین سالهای عمر کمونیستها بود. گورباچف تازه سر کار آمده بود. او در سال 1986 رئیسجمهور شد. من دو سال بعد یعنی در سال 1988 به مسکو رفتم.
اسلام چه زمانی وارد گرجستان شد؟
دین اسلام در سال 646 میلادی به کشور ما وارد شد. در طول پنج قرن تفلیس و اطراف آن به عنوان یکی از عمارتهای مهم ممالک اسلامی مطرح بود و مسلمانان این منطقه برای ترویج اسلام خدمات فراوانی انجام دادند. در تاریخ آمده، اسلام در عصر فتوحات خلیفۀ دوم وارد گرجستان شد.
در طول مدت حکومت کمونیستها، فعالیتهای دینی در گرجستان ممنوع اعلام شد و به مدت 70 سال این روند ادامه یافت. پس از فروپاشی شوروی، مسلمانان از نو فعالیتهای دینی خود را آغاز کردند. همانطور که گفتم، ما در بدو این تحول سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حوزۀ علمیهای به نام امام رضا(علیهالسلام) با حمایت سازمان مدارس و حوزههای علمیۀ خارج از کشور سابق و جامعةالمصطفی کنونی تأسیس کردیم و به برکت امام رضا(علیهالسلام) توانستیم دهها مبلغ را تربیت و تقدیم جامعه کنیم. معارف اهل بیت(علیهم السلام) از این طریق وارد قلوب مردم منطقه شد.
این سبب افتخار من است که از آغاز تأسیس حوزۀ علمیۀ مزیّن به نام امام رضا(علیهالسلام)، در این مرکز به عنوان مدیر در خدمت طلاب دینی و شیعیان بودهام.
چطور شد که نام امام رضا (علیهالسلام) را بر این مدرسه گذاشتید؟
اساس این مدرسه با عنایت امام هشتم(علیهالسلام) گذاشته شده بود. من در سال 1994 یعنی حدود 20 سال پیش سفری به ایران داشتم. متأسفانه هرگز فرصت دیدار امام خمینی(ره) را نیافتم و آرزوی ملاقات ایشان با من ماند. پس از امام، مقلد آیتالله اراکی شدم و در سفرم به ایران برای زیارت ایشان به قم رفتم. دیدار ایشان که در آن زمان 104 سال داشتند، تأثیر معنوی فراوانی بر من داشت. در همان سفر به حرم مطهر امام رضا (علیهالسلام) متوسل شدم و از ایشان خواستم که به ما لطف کنند.
آن زمان هنوز کارتان را شروع نکرده بودید؟
شروع کرده بودیم، ولی به شکل گستردهای خیر. من با خودم عهد بستم که هر اقدامی میکنیم، به نام امام رضا (علیهالسلام) باشد. مسجد و مدرسه را به نام ایشان تأسیس کردیم و به لطف خداوند تمامی این فعالیتها پربرکت و موفق شد.
از سوی دیگر، مردم منطقۀ قفقاز به امام رضا (علیهالسلام) ارادت فراوانی داشته و زیارت ایشان را حج فقرا میدانند. امام رضا (علیهالسلام) لطف زیادی به ما داشتهاند. تأسیس مدرسه بسیار برای منطقۀ ما تأثیرگذار بود. استقبال خیلی خوبی از مدرسه شد و بچهها از دیگر مناطق به مارنئولی آمدند و در مدرسه طلبه شدند.
آن زمان در تمامی گرجستان تنها دو مدرسۀ علمیه وجود داشت: مدرسۀ امام علی (علیهالسلام) در تفلیس و مدرسۀ امام رضا (علیهالسلام) در شهر شیعهنشین ما. از همۀ مناطق به این مدرسه آمدند و تحصیل کردند و سپس به زادگاه خود بازگشتند و آرام آرام انقلابی در نشر معارف دینی به پا شد.
مشهد به نظرتان چگونه شهری آمد؟
پیش از آمدن، اطلاعات کمی دربارۀ مشهد داشتم، شاید معرفتم نسبت به امام رضا (علیهالسلام) هم کم بود. با وجود این، حال خیلی خوبی داشتم و احساس میکردم اینجا جای دیگری است. مشهد زمین متفاوتی دارد و حس خاصی به انسان میدهد. من میهمان امامی بودم که حجت خداوند است روی زمین. من آشکارا نوری را در مشهد احساس میکنم. انگار جنت واقعی اینجاست. هنگام وداع با مشهد سخت گریه کردم. نمیتوانستم جدا شوم، جدایی دشوار بود. امیدوارم باز هم این سفر برای من تکرار شود.
در آخرین ساعات حضور در ایران چه حرف ناگفتهای دارید؟
اینجا کشور امام رضا (علیهالسلام) است. این مهمترین ویژگی ایران است و مسلمانان دنیا، ایران را به نام امام رضا (علیهالسلام) و انقلاب اسلامی میشناسند. به خاطر این نعمتها خداوند را شاکر و سپاسگزارم.
نظر شما