۲۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۹
کد خبر: 411017

رقیه توسلی

  ببخش که منتظر و مهیا نبوده‌ایم

هربار از خودمان قول می‌گیریم... قول اخلاق... رفتار... قول دعا و سفر و جهان شناسی... اما باز همان بنده و یار دورافتاده‌ایم. باز  قد خوبی‌هایمان کشیده نیست و نیمه خواب و نیمه بیدار سیر می‌کنیم.

باز با قلبی روسیاه، اما بیراهه می‌رویم، کور می‌رویم و در امر رسیدن، بریده بریده‌ایم.

غروب های جمعه می‌گوییم ببخش که باز سر درگریبان دنیا کرده‌ایم، خبط کرده‌ایم، خطا کرده‌ایم... ببخش که پیروانی هستیم با فرج خوانی‌هایی که می‌لنگند... که با خودمان درجنگیم آن قدر که هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها را از کف داده‌ایم... که خوبی‌هایمان کوچکند... که جوانمردی و مرام و سربازی مان ناچیزند...

آقاجان! اگر چه خلوتگری مان در حد و اندازه نیست و  مُدام به کرامت شما چشم دوخته‌ایم، اما چشم انتظاریم. شاید آن دلدادگانی که «اهدنا الصراط المستقیم» شان را صحیح نخوانده‌اند.

جانانِ جان! کاش دیگر غروب جمعه‌ای، اشک چشم مان را از سر کوتاهی پاک نکنیم و روی تنِ کاغذ ننویسیم. مهدی جان! ببخش که منتظر و مهیا نبودیم که پس از هزاران سال بیایید... ببخش که مثل جمعه‌ها و جمعه‌ها و جمعه‌ها، فقط ندبه خواندیم و یار نشدیم...

کاش جمعه‌ای که می‌آید، سر به آسمان برداریم و بخوانیم: 

بس بگفتم کو وصال و کو نجاح

بُرد این کو کو مرا در کوی تو

جست و جویی در دلم انداختی

تا ز جست و جو روم در جوی تو

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.